گفتوشنید با مهتاب نصیرپور همراه با عکس
بازیگر سرشناس تئاتر و سینما و مدرس تئاتر ونک در ونکوور
نام مهتاب نصیرپور با نام محمد رحمانیان نویسنده و کارگردان سرشناس ایران گره خوردهاست. این گرهخوردگی، تنها به عنوان همسر او بودن نیست، بلکه همچنین به عنوان یکی از بهترین بازیگر توانای تئاتر و سینما، در همکاری مستمر با رحمانیان نیز برجسته و پدیدار میشود.
بازیهای خوب مهتاب نصیرپور از پیشینه طولانیای برخوردار است. او در ابتدا دوست داشت نویسنده و نمایشنامهنویس شود و دانشجوی نمایشنامهنویسی و داستاننویسی بود؛ اما در کلاسهای داستاننویسی که باید به کلاسهای بازیگری هم میرفت، متوجه میشود علاقه و عطوفتی با هنر بازیگری دارد. پس بازیگر تئاتر و سینما میشود.
مهتاب نصیرپور متولد سال ۱۳۴۴ است. او از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر را در سال ۱۳۷۱ بهدست آورد و کار حرفهای بازیگری را از سال ۱۳۶۵ با حضور در نمایشهای تئاتری شروع کرد. بازی در نمایش «حادثه در صبح پاییزی» آغاز بازیگریاش در تئاتر بود و از سال ۱۳۷۰ بازی در سینما را با فیلم مسافران آغاز نمود. فعالیت او در تلویزیون از سال ۱۳۶۸ آغاز شد و پس از آن به آموزش بازیگری در دانشگاه آزاد اسلامی پرداخت.
مهتاب نصیرپور عاشق مطالعه است. او در گفتوگوی خود با مجله همشهری میگوید کماکان به شدت کتاب میخوانم و تاکید میکند: «همیشه این نیاز را در خودم احساس میکنم که مطالعه کنم و کتابهای مختلف را بخوانم. اتفاقاً برای ما بازیگران، مطالعه یک امر ضروری است. گاهی وقتها میبینم که دانشجویانم میگویند ما فیلم میبینیم و این کافی است؛ اما هیچچیز جای مطالعه را نمیگیرد. فیلم، انتخاب کارگردان و بازیگرانی است که میگویند ما این شخصیتها را اینجوری، یا آن جوری میبینیم. در حقیقت، آدم با موجودی روبهرو میشود که قبلاً توسط کس دیگری ساخته و پرداخته شده است. در اینجا ما قدرت انتخاب نداریم و آن چیزی را میبینیم که کارگردان یا بازیگر خلق کرده است؛ اما وقتی کتابی را میخوانیم، بر اساس توضیحات نویسنده سعی میکنیم خودمان انتخابکننده باشیم و شخصیت مورد نظر او را خلق کنیم. در این حالت، ما با استفاده از تخیل خود برای این یا آن شخصیت رفتار و منش خلق میکنیم و آن لباسی را تن او میکنیم که خودمان میخواهیم.»
من ناظر بخشهایی از اجرای یکی از تمرینهای نمایش «شب سال نو» در سالن تمرین تالار سینتینیال بودم. بازیگری خوب بازیگران جوان و تازهکار را از نزدیک دیدم و شاهد تلاشهای مهتاب نصیرپور و محمد رحمانیان برای هرچه بهتر آمادهسازی بازیگران این نمایش بودم. اینهمه حجم کاری برای یک شب اجرا، نیازمند عشق بیکران به تئاتر و میثاقی است که این زوج هنرمند در گروه تئاتر ونک، برای پیشبرد تئاتر در ونکوور بستهاند. بازیگران جوان و با انگیزهای که در گفتوگوی کوتاه با شهروند بیسی و شهرگان آنلاین از سابقهی کوتاه بازیگریشان صحبت کردند و از کلاسهای پربار بازیگری مهتاب نصیرپور در ونکوور. بازیگرانی که سابقه طولانی بازیگری ندارند اما همه از قشر تحصیلکرده، جوان، پویا و دانشجویان دانشگاههای ونکوور هستند.
نیما بهرامی، هلیا جعفری، هدیه جواهری، میلاد حمیدی، رضا راد، پرستو رحمانیان، آنیتا زنگنه، زهرا سرپوشان، شهلا سناجو، عطا سینا، شهره شاهرضایی، صدف شفیعی ثابت، سهند طهماسبی، نیکناز عالمی، فرشید فخروی، نگار کاویانی و کامیار کرامتیان بازیگرانی هستند که بهخوبی آگاهند چه میخواهند و چه مدرس خوب و کارکشتهای پشتوانهی رسیدن گام به گامِ اهداف بازیگریشان است. این نمایش یکشنبه شب ( ۱۷ مارچ)، در سالن سنتینیال نورت ونکوور به روی صحنه خواهد رفت و امیدوارم نمایش «شب سال نو» شاهد حضور پرشور علاقهمندان به تئاتر در ونکوور بزرگ باشد.
دغدغههای مهتاب نصیرپور در مهاجرت و در ونکوور کانادا از جنس دیگریاست: « مشکلاتی از قبیل فقدان شرایط مناسب برای تهیه و تولید تئاتر، مشکلات اقتصادی گروههای تئاتری، نبودِ مراکز فرهنگی ایرانی مناسب برای تمرین و اجرای تئاتر، کمیاب یا نایاب بودن بازیگران کارآزموده، ناآشنایی قشر اعظم تماشاگران ایرانی با تئاتر روز جهان و تمایل آنان به تماشای نمایشهایی صرفاً سرگرمکننده، عدم امکان اجراهایی در شبهای متوالی و… مشتی از خروار مشکلاتی هستند که مسیر ما را برای رسیدن به جوهر تئاتر سخت و سنگلاخی کردهاند.»
مهتاب نصیرپور مدرس بازیگری در تئاتر ونک ونکوور، در سال ۱۳۸۰، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش دوم زن را برای بازی در فیلم من «ترانه پانزده سال دارم» از بیستمین جشنوارهی بینالمللی فیلم فجر دریافت کرد. او در فیلمهای زیر ایفای نقش کردهاست:
تهران ۱۵۰۰(۱۳۸۷)
فرزند خاک (۱۳۸۶)
به نام پدر (۱۳۸۴)
من ترانه پانزده سال دارم (۱۳۸۰)
سگ کشی (۱۳۷۹)
دنیای وارونه (۱۳۷۶)
الو! الو! من جوجوام (۱۳۷۳)
مسافران (۱۳۷۰)
گفتوگوی کوتاه شهرگان با مهتاب نصیرپور را در پی میخوانید.
[ هـ.الف. ر ]
دلمشغولیها و دغدغههای شما به عنوان یک بازیگر زن تئاتر در ونکوور از چه جنسی است؟
فارغ از همهی مشکلاتی چون عدم تسلط کافی به زبان انگلیسی، تفاوتهای فرهنگی، ناآشنایی با مناسبات تئاتر حرفهای در ونکوور و…از این که بعد از مدتها به دور از ممیزیهای غیر کارشناسانه و نظارتهای سلیقهای میتوانم روی صحنه بروم بسیار خوشحالم. به عنوان یک مدرس تئاتر و بازیگر – و نه فقط یک بازیگر زن – امیدوارم با پرورش گروهی از بازیگران و نیز حضور بازیگران حرفهای و علاقهامند بتوانم در زمینهی بازیگری تئاتر حضوری مداوم و مستمر داشته باشم.
کار کردن در کانادا چه تفاوتها، ضعفها و یا نقاط قوت و برجستهای با کار کردن در ایران دارد؟
تئاتر مهاجرت همچنان گامهای نخستین خود را برمیدارد. حاشیههای آن هنوز بر شکل و محتوایش میچربد. مشکلاتی از قبیل فقدان شرایط مناسب برای تهیه و تولید تئاتر، مشکلات اقتصادی گروههای تئاتری، نبودِ مراکز فرهنگی ایرانی مناسب برای تمرین و اجرای تئاتر، کمیاب یا نایاب بودن بازیگران کارآزموده، ناآشنایی قشر اعظم تماشاگران ایرانی با تئاتر روز جهان و تمایل آنان به تماشای نمایشهایی صرفاً سرگرمکننده، عدم امکان اجراهایی در شبهای متوالی و… مشتی از خروار مشکلاتی هستند که مسیر ما را برای رسیدن به جوهر تئاتر سخت و سنگلاخی کردهاند. با اینهمه معتقدم بازیگری در همه جای جهان یک معنا و مفهوم بیشتر ندارد و تفاوتهای جغرافیایی تأثیر چندانی در یک اجرای خوب و قابلقبول بر صحنه نداشته باشد.
بازیگرانتان چه میزان حرفهای و اساساً گزینش بازیگران چگونه صورت میپذیرد؟
بهتر است کارگردان نمایش پاسخگوی این پرسش شما باشد. ولی میتوانم اینطور توضیح بدهم این نمایش به نوعی پایاننامهی گروهی از بازیگران کلاسهای تئاتری است که در خانهی فرهنگ و هنر ایران برگزار میشود و این هنرجویان میبایست تمام دانش اجرایی خود را که در طی این سه دوره کلاس آموختهاند برای ایفای نقش به کار برند. از این نظر تفاوتی میان نحوهی اجرای بازیگر تازهکار و بازیگر حرفهای نیست، آن چه برای هنرجویانی در این سطح باید مهم باشد تجربهاندوزی و تلاش برای باورپذیری نقش از سوی مخاطب باشد.
شما یکی از همکاران قدیمی، نزدیک و همچنین همسر نویسنده و کارگردان سرشناس ایران محمد رحمانیان هستید. این ویژگی چقدر موازی با آفرینش هنری و استقلال کاریتان پیش میرود؟
یکی از بزرگترین افتخارات زندگی من این است که در اکثر کارهای آقای محمد رحمانیان حضورداشتهام. فکر میکنم در طول سالها به نوعی از همفکری و همیاری متقابل رسیدهایم که موجب میشود من در طول کار به چیزی جز بازیگری نیندیشم.
آیا فکر کردهاید که با این حجم کاری، تمرین و تلاش فراوان، به جای یک شب اجرا، این نمایش را در شهرهای دیگر ایرانینشین این استان و یا استانهای دیگر کانادا برای ایرانیان به ارمغان ببرید؟
گروه تئاتر ونک گروهی نوپاست و هنوز نتوانسته به حامیان مالی و برنامه گذارانی که بتوانند گروه را در اجراهایی خارج از ونکوور یا کانادا یاریرسانند دست پیدا کند؛ اما از نخستین اجرای این گروه، این دغدغه با ما بوده و امیدواریم بتوانیم با کار مستمر، به تدریج اجراهایی در خارج از ونکوور نیز داشته باشیم.
شما در ساخت اولین فیلم سینمایی بهکارگردانی محمد رحمانیان به نام «کنسل» چه نقشی ایفا میکنید و دیگر بازیگران این فیلم چه کسانی هستند؟
من علاوه بر بازی در فیلم «کنسل» در نقش زنی به نام «آنا»، به عنوان تهیهکننده هم حضورداشتهام. از دیگر بازیگران این فیلم باید به هرمین عشقی و زارا درانی هم اشارهکنم.
یکی از پرشمار اتفاقاتی را که عموماً در اجراهای زنده و یا حتی در تمرینات میافتدِ، دوست دارید با خوانندگان ما به اشتراک بگذارید؟
همهی بازیگران در این تجربه با من سهیمند که یکی از بهترین خاطرات هر بازیگر حضور در جلسات تمرین نمایشهاست که در آن بسیاری از لحظات تلخ و شیرین بیرون و درون صحنه رقم میخورد. برای من تمرینهای نمایش «شب سال نو» لذتی مضاعف را به همراه داشت، چرا که شاهد شکوفایی بازیگران و قدم به قدم نزدیکی آنان به کاراکترهایی چندوجهی بودم. تلاشی پیگیر و ستودنی به دور از هرگونه خودنمایی و رقابتهای ناسالم.
در پایان چه نکاتی را مایلید با مخاطبان تئاترتان در ونکوور مطرح کنید و تاکنون مخاطبانتان را چگونه دیدهاید؟
میخواهم از همهی کسانی که در طی این مدت به عنوان مخاطب در کنار ما حضور داشتند تشکر کنم. به ویژه از قشر جوان و تحصیلکرده که با همهی مشکلات و ناملایمات با حضورشان در شب اجراهای نمایشهای ما، به نوعی حامیان اصلی ما بودهاند.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
هادی ابراهیمی رودبارکی متولد ۱۳۳۳- رشت؛ شاعر، نویسنده و سردبیر سایت شهرگان آنلاین؛ مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کاناداست.
فعالیت ادبی و هنری ابراهیمی با انتشار گاهنامه فروغ در لاهیجان در سال ۱۳۵۰ شروع شد و شعرهای او به تناوب در نشریات نگین، فردوسی، گیلهمرد، گردون، تجربه، شهروند کانادا و مجله شهرگان آنلاین چاپ و منتشر شدند.
او فعالیت فرهنگی خود را در دیاسپورای ایران فرهنگی – کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز کرده و سپس در فرگشتی «آینده» و «شهروند ونکوور» را منتشر کرد و از سال ۲۰۰۵ تاکنون نیز سایت شهرگان را مدیریت میکند.
ابراهیمی همراه با تاسیس کتابفروشی هدایت در سال ۲۰۰۳ در نورت ونکوور، به نشر کتابهای شاعران و نویسندگان دیاسپورای ایران فرهنگی پرداخت و بیش از ۱۰ کتاب را توسط نشر آینده و نشر شهرگان روانه بازار کتاب کرد. اولین انجمن فرهنگی-ادبی را با نام پاتوق فرهنگی هدایت در سال ۲۰۰۳ بههمراه تعدادی از شاعران و نویسندگان ایرانی ساکن ونکوور راهاندازی کرد که پس از تعطیلی کتابفروشی هدایت در سال ۲۰۰۷ این انجمن با تغییر نام «آدینه شب» برای سالها فعالیت خود را بطور ناپیوسته ادامه داد.
هادی ابراهیمی رودبارکی در سال ۲۰۱۰ رادیو خبری-فرهنگی شهرگان را تاسیس و تا سال ۲۰۱۵ فعالیت خود را در این رادیو ادامه داد.
آثار منتشر شده و در دست انتشار او عبارتاند از:
۱- «یک پنجره نسیم» – ۱۹۹۷ – نشر آینده – ونکوور، کانادا
۲- «همصدایی با دوئت شبانصبحگاهی» ۲۰۱۴ – نشر بوتیمار – ایران
۳- «با سایههایم مرا آفریدهام» گزینه یک دهه شعر – ۲۰۲۴ – نشر آسمانا – تورنتو، کانادا
۴- «گیسْبرگ درختان پائیزی» مجموعه شعرهای کوتاه و چند هایکوواره – در دست تهیه
۵- «ثریا و یک پیمانه شرابِ قرمز» گردآورد داستانهای کوتاه – در دست تهیه