رؤیای بربادرفته استقلال
سهشنبه شب درحالیکه همه ناظران و مردم اسپانیا و بهخصوص استقلالطلبان «کاتالونیا» در انتظار سخنرانی «کارلس پوجدمون»، رئیس دولت محلی این منطقه خودمختار، بودند بر خلاف انتظار، او با عدول از مواضع اعلامشده ضمن دفاع از استقلال با «تعلیق» نتیجه همهپرسی یک گام به عقب نشست. برگزاری همهپرسی استقلال کاتالونیا در روز یکشنبه اول اکتبر در حالی برگزار شد که با مخالفت و اقدامات بازدارنده پلیس و نیروهای امنیتی اسپانیا به دلیل غیرقانونیخواندن آن فقط ۴۲ درصد واجدان شرایط رأی در آن شرکت کرده و بنا بر گفته مسئولان برگزارکننده، بیش از ۹۰ درصد رأیدهندگان به آن رأی «آری» دادند. برگزاری همهپرسی استقلال در کاتالونیا از آنجا که به اذعان مقامات دولت محلی و احزاب جداییطلب برای تعیینتکلیف و تصمیم نهایی برای جدایی از اسپانیا اعلان شده بود، با توجه به سخنان پوجدمون در جلسه سهشنبه پارلمان یک شکست برای دولت وی محسوب میشود که بالاخره با عقبنشینی از خواست خود مرعوب دولت مادرید و فشار رهبران اتحادیه اروپایی شد. در این عقبنشینی هرچند او سعی کرد نشان دهد که حرکتی تاکتیکی برای رسیدن به اهداف استراتژیک برای استقلال کاتالونیاست، اما واقعیت و منطق سیاسی حول آن، نشان میدهد که آنان در آخرین لحظات با فشار و رایزنی با رهبران کاتالان و مسئولان اتحادیه اروپایی ناچار تن به مصالحه دادند که هرچند میتواند منطقی بوده و راه را برای مذاکرات باز کند اما رؤیای استقلال را برای سالها در محاق قرار میدهد. اصرار و قاطعیت دولت مادرید و نخستوزیر آن «ماریونو راخوی» که تا روز نشست پارلمان محلی کاتالونیا، تهدید به مجازات و حتی تعلیق دولت محلی طبق اصل ۱۵۵ قانونی اساسی اسپانیا کرده بود در کنار عقبنشینی جداییطلبان کاتالان یک پیروزی بزرگ برای دولت راستگرای حزب حاکم «مردم» بود که به موقعیت راخوی در سطح ملی کمک زیادی میکند. بزرگترین اشتباه دولت محلی کاتالونیا و حامیان استقلال، نه در برگزاری همهپرسی که بدون تردید در اشتباه محاسبه حول چگونگی استفاده و نوع برخورد با نتایج این همهپرسی بود که از یک «فرصت» در فرجام کار یک شکست را پذیرفتند. آنچه در ۹ روز بین برگزاری همهپرسی و جلسه پارلمان محلی برای اعلان استقلال در روز سهشنبه ۱۰ اکتبر، که بارها و تا ساعتها قبل از برگزاری جلسه پارلمان از سوی پوجدمون مبنی بر غیرقابل بازگشتبودن امکان عدول از نتیجه همهپرسی گفته شده بود، در نهایت حرکتی مأیوسکننده بود که نشان میداد رهبران جداییطلب کاتالان هیچ ارزیابی درستی از شرایط موجود نداشتهاند. حوزه روابط بینالملل و بهخصوص استقلال کشوری جدید که موجب تغییر در مرزهای بینالمللی میشود در شرایطی که با توافق دموکراتیک هر دو طرف (دولت ملی و دولت محلی) نباشد، همانگونه که نمونه توافقی آن در چکسلواکی سابق انجام شد، یا باید در بستر منازعه و جنگ همچون وضعیت در حوزه بالکان حلوفصل شود یا در نهایت گروه کوچک (استقلالطلبان) در مقابل گروه بزرگتر (دولت ملی) بهاجبار شرایط داخلی و خارجی با پرداخت هزینه عقبنشینی کنند. در چنین شرایطی اصرار بر «حق تعیین سرنوشت» در مفهوم جدایی و استقلال با توجه به عوامل بازدارنده و عدم حمایت منطقه و بینالمللی از این تغییرات جغرافیای سیاسی در خوشبینانهترین وضعیت اختلافات را تشدید میکند و در وضعیت بدبینانه میتواند به جنگ و خشونت نظامی – امنیتی منجر شود که باز هم بازنده معمولا حوزه کوچکتر محلی است. برای نظم و سیاست جهانی و همچنین قواعد موجود در حوزه حقوق بینالملل هرچند بهصراحت درباره مفهوم حق تعیین سرنوشت «قاعده قانونی دقیق» مشخص نشده، اما همواره تابع «حفظ ثبات» منافع بازیگر بزرگتر و خواست منطقهای بر اراده بازیگر کوچکتر ترجیح داده میشود. در کاتالونیا دولت محلی و بهویژه شخص کارلس پوجدمون تا آخرین لحظات در حالی بر تصمیم غیرقابل بازگشت استقلال سخن میگفتند که نهتنها در اسپانیا و اتحادیه اروپایی بهشدت با این تصمیم ابراز مخالفت میشد، بلکه در خود منطقه کاتالونیا نیز بخش بزرگی از مردم به هر دلیلی مخالف این استقلال در شرایط فعلی بودند.
تظاهرات گسترده در روز شنبه هفتم اکتبر که فقط در بارسلون مرکز کاتالونیا صدها هزار نفر را به خیابان کشید و یک روز بعد هم شهردار محبوب و چپگرای بارسلون «آدا کولاو» که ضمن مخالفت با اعلان استقلال یکطرفه خواهان گفتوگو و مذاکره بین دولت محلی و دولت مادرید شد، در کنار مخالفت قاطع «آنگلا مرکل »، «امانوئل مکرون»، رهبران آلمان و فرانسه و همچنین «دونالد توسک» رئیس شورای اروپا، تقریبا عرصه را بر دولت پوجدمون تنگ کرده بودند. اشتباه بزرگ استقلالطلبان و دولت پوجدمون وقتی رقم خورد که در فرصت ۹روزه بین همهپرسی و جلسه پارلمان با اصرار بر غیرقابل بازگشتبودن تصمیم خود برای اعلان استقلال راه را برای نخستوزیر راستگرای اسپانیا باز کردند تا با توسل به قانون اساسی اسپانیا و حمایت اتحادیه اروپایی از مادرید، تمام راهها برای مذاکره و مصالحه را ببندد. چنانچه اگر دولت محلی کاتالونیا بعد از همهپرسی از آن بهعنوان برگی برای مذاکره در چارچوب کسب امتیاز بیشتر از مادرید استفاده میکرد، هم اینکه میتوانست حمایت قاطعتر کاتالانها را پشت سر خود داشته باشد و هم اینکه رهبران اتحادیه اروپایی را بهعنوان میانجیگران اختلاف در مقابل ماریونو راخوی قرار میداد. متأسفانه این اشتباه که ریشه در نگرش انتزاعی و آرمانخواهانه در چارچوب کسب منافع حداکثری (استقلال کامل) دارد، دقیقا مشابه همان چیزی است که هماکنون و همزمان رهبران اقلیم خودمختار کردستان عراق هم مرتکب شدهاند، نهتنها سودی را عاید دولتهای محلی نمیکند که «سرانجام یک پرش بلند از ارتفاع زیاد» را در پایان با پای شکسته در ماراتن سیاست به حاشیه میراند. حوزه سیاست در نظام بینالملل بیش از اینکه تابع حقانیت یا یک آرمان تاریخی باشد، معطوف به پراگماتیسم در عرصه پراتیک اجتماعی و سیاستهای کلان در حوزه ژئوپلیتیک است، و بههمیندلیل نادیدهگرفتن این واقعیت عینی همیشه آرمانخواهان را قربانی خواهد کرد. البته بحث انقلاب و عزم یا اراده ملی برای تغییرات بنیادین با این موضوع منازعات ملی کاملا جداست و در موقعیت انقلابی در عرصه عمل ملی هرگونه پرداخت هزینه میتواند توجیهکننده اقدامی باشد که تفاهم ملی را برای تغییر معادلات قدرت ممکن میکند. استقلالطلبان در کاتالونیا بعد از جلسه روز سهشنبه پارلمان با عقبنشینی از خواست خود در واقع شکست را پذیرفتند و هرگونه توجیهی برای این عقبنشینی تنها برای کاستن از تبعات این شکست است. آنان حتی حمایت ملیگرایان حامی استقلال را هم از دست خواهند داد و دولت پوجدمون به زودی با بحران عدم مشروعیت و اختلافات درونی مواجه میشود که احتمال سقوط آن هم قریبالوقوع است. همهپرسی کاتالونیا نه تنها به یک «روز تاریخی» ختم نشد که ناخواسته هژمونی مادرید و موقعیت دولت راستگرای راخوی را هم تقویت کرد.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
اردشیر زارعی قنواتی نویسنده و روزنامهنگار؛ روشنفکر و فعال سیاسی، تحلیلگر سرشناس ایرانی در حوزهی مسایل سیاسی و بینالملل است. از او مقالات فراوانی در نشریات ایران از جمله شرق و اعتماد و سایتهای معتبر خارج از کشور منتشر شدهاست.