عراق در کانون توجه و رقابت بازیگران خارجی
در منطقه خاورمیانه و حوزه خلیج فارس اتفاقاتی در شرف وقوع است که در چارچوب استراتژی جدید آمریکا انجام می گیرد و بیشتر به یک بازی پیچیده و چندوجهی شبیه است که بازیگران متفاوت آن درگیر یک یارگیری و بندکشی می باشند. پیچیدگی این بازی و شرایط ویژه آن با توجه به اعلان استراتژی جدید آمریکا در خصوص ایران هم زمان سه کشور عربستان، عراق و ایران را در کانون توجه خود دارد که در این میان وضعیت تعیین کننده عراق برای “بالانس قدرت” از اهمیت زیادی برخوردار است. البته این تلاش ها حداقل در این وجه از صورت مساله سابقه چند ماهه دارد که با سفر “مقتدی صدر” روحانی جاه طلب اما بسیار پرنفوذ عراقی به ریاض شروع گردید و در طی چند روز گذشته با سفر “رکس تیلرسون” وزیر امور خارجه آمریکا به عربستان، وارد فاز عملیاتی در سطوح کلان حکومتی گردید. میانجیگری واشینگتن برای ترمیم روابط بین بغداد – ریاض یکی از عناصر حیاتی استراتژی خاورمیانه یی ایالات متحده است که به تبع، استراتژی اعلان شده توسط “دونالد ترامپ” در خصوص ایران زیر مجموعه آن می باشد. سفر از قبل تعیین نشده رکس تیلرسون در روز دوشنبه ۲۳ اکتبر به افغانستان شاید یک توجیه امنیتی را بتوان برای آن پیدا کرد اما پرواز از کابل به بغداد در حالی که تنها دو روز قبل وی در نشست های سه جانبه آمریکا، عربستان و عراق در ریاض هم با نخست وزیر عراق “حیدر عبادی” و هم وزیر امور خارجه این کشور دیدار و گفت و گوهای چند باره یی انجام داده بود نشانه های خاکستری را بروز می دهد. به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس “نفوذ ایران در عراق، همه پرسی در کردستان، پایان حضور داعش در عراق و نیز بازسازی این کشور پس از سالها جنگ داخلی و جنگ با داعش موضوعات گفت وگوی تیلرسون با مقامهای ارشد عراق اعلام شده است”. در واقع این مباحث دقیقا همان موضوعاتی است که دو روز قبل از آن در عربستان نیز محورهای مذاکرات بین هیات عراقی با تیلرسون و مقامات ارشد سعودی بوده است.
در این میان تنها یک اتفاق جدید بروز یافته است که تا حدود زیادی منطبق با سناریوی تدوین شده وزیر امور خارجه آمریکا نبوده است و احتمالا وی را برای سفر به بغداد برای دیدار با مقامات این کشور ترغیب کرده است. نکته مهمی که در کانون توجه تیلرسون در سفر به عربستان و مذاکرات سه جانبه قرار داشت و در مصاحبه مطبوعاتی مشترک وی با “عادل الجبیر” وزیر امور خارجه عربستان هم در پایان این سفر اعلان شد، تاکید بر اتحاد بین بغداد – ریاض برای کاهش نفوذ ایران در این کشور و هم چنین از دور خارج کردن نیروهای “حشد الشعبی” به عنوان بازوی نظامی و نیابتی ایران در عراق بوده است. تا اینجای قضیه ظاهرا وزیر امور خارجه دولت ترامپ و مقامات عربستانی هر آنچه خود می خواستند را “دریدند” و “دوختند” و گویا انتظار داشتند مدارا و یا احتمالا سکوت حیدر عبادی در طول مذاکرات نسبت به چنین سناریویی، نشانه تایید و عملیاتی شدن این سیاست هم باشد. بلافاصله بعد از این کنفرانس مطبوعاتی “محمدجواد ظریف” وزیر امور خارجه ایران خطاب به آقای تیلرسون در یک توئیت کوتاه نوشت “عراقیهایی که برای دفاع از خانه و کاشانه خود علیه داعش به پا خواستند، دقیقا باید به چه کشوری برگردند؟”. بعد از توئیت ظریف ابتدا دفتر مطبوعاتی نخست وزیر عراق با صدور یک بیانیه اعلان کرد “هیچ کشوری حق دخالت در امور داخلی عراق را ندارد” و بعد از بازگشت هیات عراقی به بغداد نیز شخص عبادی نیز با ابراز تعجب از سخنان تیلرسون با تاکید بر عراقی بودن نیروهای حشد الشعبی از این اظهارنظر ابراز تعجب کرد. هم اکنون نیروهای حشد الشعبی عراق که حدس زده می شود حدود صد هزار عضو داشته باشد در کنار ارتش و پلیس نظامی عراق که اتفاقا آنان نیز بیشتر از بین شیعیان عراق می باشند تنها بازوی قدرت و ابزار اجرایی هرگونه تصمیم گیری در عراق می باشند و هیچ مقام دولتی حتی در حد حیدر عبادی نیز نمی تواند قدرت آنان را نادیده گرفته و به همین دلیل آقای عبادی هم خواسته یا به اجبار مکلف شد تا در خصوص این پیشنهاد واکنش “سلبی” نشان بدهد.
استراتژی جدید آمریکا در منطقه هرچند که عنصر تهدید و اعمال قدرت را در خود دارد اما به نظر می رسد که استراتژیست های آمریکایی هنوز وضعیت عراق و تاثیر تعیین کننده ایران در این کشور را به خوبی درک نکرده اند. در شرایط کنونی حیدر عبادی حتی اگر مایل به نزدیکی به عربستان در ما به ازای دوری از ایران باشد، قدرت اجرایی کردن این سیاست را در کوتاه مدت نخواهد داشت چرا که در غیر این صورت خود نیز از معادلات سیاسی عراق حذف می شود. به همین دلیل به خلاف تصور وزیر امور خارجه آمریکا در زمانی که عبادی به مرکز خلافت بغداد بازگشت زیر فشار ساختار حاکم و دولت پنهان مجبور به عکس العمل نشان دادن نسبت به اظهارات تیلرسون گردید. ظاهرا جناب وزیر امور خارجه آمریکا اشراف درستی بر شرایط منطقه و به خصوص عراق ندارد و از این واکنش مقامات عراقی در تقابل با توصیه های خود دچار یک “شوک سیاسی” گردید که سرآسیمه مجبور با سفر به بغداد شد. مقامات دولت ترامپ از زمان به دست گیری قدرت در واشینگتن نشان داده اند که تابع اقدامات نسنجیده رئیس جمهوری، بسیار عجولانه و خارج از منطق سیاست آن هم در خاورمیانه بی ثبات کنونی دچار توهمات موضعی می شوند. دولت بغداد و شخص عبادی بهتر از هر کسی به این واقعیت عینی واقف می باشند که نفوذ تهران و بازوهای قدرت آن در بین نیروهای نظامی و شبه نظامی عراقی به اندازه یی می باشد که هر خلیفه یی در بغداد باید نقش تعیین کننده آن را در نظر داشته باشد. اصولا فارغ از “خیر و شر” این موضوع و تنها در چارچوب درک واقعیت عینی عراق امروز و به خصوص ساختار حکومتی آن، همه سیاستمداران در دولت بغداد می دانند که بزرگترین تکیه گاه آنان امروز همان همسایه شرقی می باشد که در عرض چند روز با اعزام قاسم سلیمانی فرمانده “نیروهای قدس” خود به سلیمانه و اربیل در اقلیم کردستان عراق موفق شدند بزرگترین بحران داخلی این کشور بعد از بحران مبارزه با “داعش” را با کمترین هزینه یی به نفع یکپارچگی این کشور فیصله دهند. اما بدون شک این همه داستان نخواهد بود و یک هشدار هم برای تهران می باشد که در زمین ژلاتین سیاست عراق نباید تمام تخم مرغ های خود را تنها در سبد دولت تقریبا شیعه این کشور بگذارند. این تجربه میانجیگری واشینگتن در نزدیک کردن بغداد – ریاض هر چند که فعلا به لحاظ تناسب قدرت در عراق یک تهدید فوری برای ایران نیست اما این سناریوی آمریکایی اگر منجسم و سنجیده و با حوصله دنبال شود تاثیر مختل کننده یی را بر روابط تهران – بغداد در میان مدت خواهد گذاشت. به همین دلیل برای تهران نیز عاقلانه نیست که روابط تاریخی و نزدیک خود را با گروه های کرد عراقی قربانی نزدیکی به بغداد کند و می تواند با ترمیم مناسبات خود با اقلیم کردستان مثل گذشته هم زمان از دو اهرم قدرتمند موازنه داخلی، در مقابل رقبای جهانی و منطقه یی خود استفاده کرده تا در آینده مجبور به شوک درمانی نشود.
۲/۸/۹۶
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
اردشیر زارعی قنواتی نویسنده و روزنامهنگار؛ روشنفکر و فعال سیاسی، تحلیلگر سرشناس ایرانی در حوزهی مسایل سیاسی و بینالملل است. از او مقالات فراوانی در نشریات ایران از جمله شرق و اعتماد و سایتهای معتبر خارج از کشور منتشر شدهاست.