ایران در سراشیبی سقوط انسانیت
درهای کامیون نارنجی حمل گوشت در اتوبان مدرس تهران باز میشود و به ناگهان سرنشینان ماشینهای پشتی، چشمانشان حدود ۵۰ کودک را میبیند که در هم لولیدهاند. تصمیم میگیرند با پلیس تماس بگیرند، اما پلیس ۱۱۰ به این گزارش با این لحن پاسخ میدهد: «خب چیه؟ الان چی میخوای شما؟» تماس با آگاهی و سازمان بهزیستی و دیگر ارگانها بیفایده میماند. کودکان بیهیچ مداخلهای میروند تا سرنوشتشان در کوچه پسکوچههای شهر گم شود.
استمرار اسارت و بردگی در شرایط ترس و ناامیدی، سرنوشت دردناک قربانیان قاچاق است که بیشترشان زنان و کودکاناند.
قاچاق انسان در ایران به مثابه بردهداری عصر جدید، رشد نگرانکنندهای در طی سالهای گذشته داشته است. وزارت امور خارجه آمریکا در گزارش سالانه ۲۰۱۸ خود ایران را در زمره کشورهایی قرار داده است که حداقل ضوابط لازم برای مقابله موثر با قاچاق انسان را رعایت نمیکنند و در این زمینه تلاش عمدهای انجام نمیدهند.
قاچاق انسان در ایران در چهار زمینه قابل بررسی است:
قاچاق زنان و دختران، قاچاق کودکان و پسران، قاچاق اعضای بدن و بالاخره بیگاری گرفتن و بهرهکشی از نیروی کار انسانها.
اگرچه این پدیده از جنبههای مختلف بسیار گسترده است، مانیتورینگ حقوق بشر ایران در این گزارش کوتاه تنها به بخشی از این کابوس دردناک در رابطه با خرید و فروش کودکان میپردازد. کودکانی که به دلیل فقر و گرسنگی روزافزون در جامعه ایران، گاه حتی به اندازه پول دو یا سه کیلو گوشت قرمز خرید و فروش میشوند و اغلب در اختیار مافیای قاچاق قرار میگیرند.
در یک گزارش تکاندهنده خبرگزاری تابناک نوشت: «براساس آخرین اطلاعات باردیگر فروش نوزاد در شهر تهران رنگ و بویی تازه گرفته و باندهای فروش کودک، آزادانه فعالیت خود را گسترش دادهاند.»
خبرگزاری حکومتی فارس در ۱۰تیرماه ۹۶ به نقل از فاطمه دانشور عضو شورای شهر تهران نوشت: «در بسیاری از موارد کودکان ناپدید میشوند و اعضای بدن آنها قاچاق میشود و بعد از مدتها جسد برخی از آنها در بیابانها بدون کلیه و چشم رها شده است.»
این کارگزار حکومتی در ادامه اعتراف تکاندهنده خود به حقایق تلخ دیگری در همین زمینه اذعان کرده و میگوید: «در محلات پرخطر مانند هرندی کودکانی گم میشوند که والدین آنها حتی شکایت هم نمیکنند. این افراد زندگیهای خاصی دارند، والدین این کودکان نسبت به نبود بچهها بیتفاوت هستند چون اصولاً والدین این کودکان دچار اعتیاد هستند.»
همچنین سایت حکومتی رکنا ۱۶ اسفند ۹۶ از قول دانشور نوشت: «یک باند جدید شناسایی شده است که نوزادان نارس متولد شده از مادران معتاد و خیابانی را به کشورهای دیگر ارسال میکنند. اکثر این بچهها به خارج از ایران برده میشوند و نمیدانیم که در آنجا به باند قاچاق اعضا تحویل داده میشوند یا به خانوادهها یا مراکز فساد.»
فاطمه دانشور گفت: «این باند دخترها را با قیمتی بیشتر از پسرها خریداری و به مقصد نامعلومی میفرستد».
این باندها همچنین دختران فراری را شکار و به صورت اجباری یا اختیاری آنان را در خانهای نگهداری میکنند تا دوران بارداریشان را سپری کنند و در نهایت با داروهایی آنان را مجبور به زایمان زودرس کرده و نوزادان را به کشورهای دیگر میبرند.
خبرگزاری حکومتی تسنیم نیز در گزارشی در ۷ دی ۱۳۹۴ با عنوان «خرید و فروش نوزادان، تجارتی پردرآمد» توضیح داد که خریداران کودکان سوی چشمان شان را میگیرند یا تن ظریف شان را می سوزانند تا بتوانند دل عابران را به درد آورده و پول بیشتری گدایی کنند.
گزارشهای بسیاری وجود دارد که نشان میدهد بسیاری از نوزادانی که فروخته میشوند، به کودکان گدا سپرده میشوند تا دل رهگذران را به درد آورده و دست به جیب شان کنند. گاه بدن این نوزادان برای دردآورتر شدن قصه شان، خشونتهای خریدار را متحمل می شود. هرچه ظاهر کودکان آسیب دیدهتر باشد انگار پول بیشتری به جیب سردسته آنها می رود.
اما کودکان اجارهای حکایت دیگری دارند. آنها هر روز صبح جمع آوری شده و در محلههای مختلف شهرها رها می شوند. این کودکان موظف اند در طول روز مبلغ مشخصی را از شهروندان گدایی کنند و اگر نتوانند این مبلغ را تهیه کنند، ناچار به کارهای دیگری میشوند. از کار در کارگاههای غیرقانونی تا هم خوابگی با صاحبان کار.
بنا به یک گزارش که خبرگزاری حکومتی تابناک منتشر کرد، در محلههایی مثل دروازه غار تهران با بچه تجارت میکنند. مردی به نام خسرو به بچهها پول میدهد و بعد آنها را به بردگی میگیرد. کودکان مؤظف هستند که آخر شب با مقدار مشخصی پول به خانه برگردند، اگر پول کم آورده باشند، باید تن به کارهای دیگری دهند. اسامی این بچهها جایی ثبت نمیشود. آنها بردههایی هستند که فقط برای کار زاییده شدهاند.
تحقیقات مددکاران اجتماعی نشان می دهد ۸۰ درصد از این کودکان افغاناند و در این بین برخی از کودکان براساس نوع جنس و سن و تجربه بین یک تا ۴ میلیون تومان فروخته یا اجاره داده میشوند و به جای تحصیل مورد سوءاستفاده باندهای سازمان یافته قرار میگیرند و ۲۰درصد کودکان ایرانی نیز اغلب کودکانی هستند که به دلیل مهاجرت به تهران و وضعیت نامناسب مالی و خانوادگی در سنین پایین و تحت هر شرایطی تن به کار می دهند.
به گفته مددکاران کودکان، برخی از دختران اجارهای به ازای فروش بیشتر الکل و مواد مخدر به عنوان جایزه به خریداران پیشنهاد داده میشوند. گاهی در ازای این همخوابگی اجباری، به کودکان یک شیشه لاک یا یک وعده غذایی میدهند.
برخی گزارشهای دیگر حاکی از خرید و فروش کودکان در شهرهای مرزی و جنوب ایران است. دلالان این کودکان را گاه تا ۵ میلیون تومان خریداری می کنند و سپس به کشورهای عربی خلیج فارس میفرستند. در برخی موارد دختران تا سن بلوغ نگهداری می شوند و سپس به ازدواج خریدار در میآیند.
منبع مورد استفاده این یادداشت: مانیتورینگ حقوق بشر ایران