الگوهای فمینیستی و طرح مبارزات زنان در داستان نوشین احمدی خراسانی
الگوهای فمینیستی و طرح مبارزات زنان در داستان شیرین میخواهد رئیس جمهور ایران شود نوشتهی نوشین احمدی خراسانی
ادبیات فمینیستی و رشد آن در سالهای بعد از انقلاب به واسطهی تلاش بسیاری از زنان برای به دست آوردن حقوق برابر از طریق نوشتن بوده است. آنچه که مسلم است به دلیل سانسورهای شدید اعمال شده در نشر این گونه از ادبیات، بسیاری از آثارفرصت آن را نداشتهاند که به صورت چاپی منتشر شوند، اما در عین حال با گسترش و توسعهی نشر الکترونیکی انتشار این آثار نیز رشد فراوانی یافته است. از سوی دیگر مشارکت بسیاری از فعالان سرشناس زنان در نوشتن آثار ادبی خود تأثیر مثبتی را بر شکل گیری و گسترش خواستهای زنان و تلاش برای برابری فراهم کرده است.
نوشین احمدی خراسانی از فعالان باسابقه و نویسندهی سرشناس ایرانی است که تاکنون نهتنها در حوزهی حقوق زنان پژوهشهای فراوانی را ارائه کرده است، بلکه در زمینهی آثار ادبی فمینیستی کتابهای زیادی را نیز منتشر کرده است. به تازگی دو کتاب از او تحت عنوان من میتوانم، حالا میبینید …. با تصویرگری غزاله بیگدلو و همین طور شیرین میخواهد رئیس جمهور ایران شودبا تصویر گری باوند بهپور در سایت داستانهای زنان منتشر شده است. هر دو کتاب برای گروه سنی نوجوانان و به زبانی ساده نوشته شده است. اما مخاطب این کتابها تنها نوجوانان نیستند، بلکه توجه گروههای سنی مختلف را به اتفاقات تاریخی و مشارکتهای زنان از قبل از انقلاب در ایران تا تاریخ مدرن جلب میکند. کتاب من هستم حالا میبینید روایت تلاش زنان برای به دست آوردن و کسب حق رأی است که به زبانی ساده برای نوجوانان نوشته شده است. تصویرگریهای این کتاب به انضمام توجه نویسنده به رویکردهای حساس تاریخی زنان، توانسته است حساسترین تلاشهای زنان ایران را از طریق زبانی ساده به مخاطب خود در هر ردهی سنی منتقل کند.
کتاب دیگر که به تازگی منتشر شده است. تحت عنوان شیرین میخواهد رئیس جمهور ایران شود ، روایت ساده، حقیقی و در عین حال ادغام آن با داستان و فانتزی از رویاها و ایده آلهای زنان و تلاش آنها برای به دست آوردن حقوق برابر است. آنچه که در این داستان اهمیت دارد، انتخاب زبان و فضای ساده، شخصیت سازی واقعی، تمرکز بر اتفاقات و واقعیتهای حقیقی و در عین حال به تصویر کشیدن و ادغام آنها با خیال است. شیرین شخصیت اصلی داستان، دختر نوجوانی است که متأثر از مادرش در فعالیتها و اعتراضات اجتماعی شرکت میکند. اما او هم مثل خیلی از زنان ایرانی به خصوص همانند مادرش از تبعیضات اجتماعی به ستوه آمده است. تلاش شیرین و مادرش تلاشی نمادین از حقایق و واقیعتهای زنان در جامعهی ایرانی است که به صورت زبانی ساده روایت میشود: اما شیرین یک شخصیت معمولی نیست، او میخواهد برخلاف همهی موانع رئیس جمهور شود آن چیزی که در دنیای واقعی در ایران برای زنا ن امکان پذیر نیست.
– ببین دخترم! میدانم که حالات گرفته، خب حال من هم گرفته شده، بقیه هم که دیدی چهقدر دلخور بودند از برخورد نیروی انتظامی، ولی…
ـ ولی چی مامان!
ـ ولی اصلاً ناراحت نباش. ما بالاخره میتوانیم جلوی قطع درختان باغ را بگیریم. مطمئن باش.
– مامان، تو که خودت هم دیدی اصلاً نگذاشتند آنجا بمانیم. پلاکارد مرا هم که برای درست کردنشان این همه زحمت کشیده بودم، گرفتند و پس هم که ندادند… تو گفتی نباید سروصدا کنیم. دیدی که جیکمان هم در نیامد. خودم شمردم ۴۲ نفر بیشتر نبودیم و همه هم در سکوت کامل فقط پلاکاردها را بالای سرمان گرفته بودیم ولی باز هم نیروی انتظامی آمد و با آن لحن طلبکارانه گفتند که تجمعمان غیرقانونی است و باید برویم. میخواهم ببینم تجمع ما غیرقانونیه یا قطع کردن درختها؟
شیرین در همان سن نوجوانی رفتهرفته میآموزد که باید از حقوق خودش دفاع کند. شخصیت شیرین در این داستان یک شخصیت حقیقی است که در تاریخ ایران وجود داشته است. نویسنده با ادغام خاطرات فرخ رو پارسا و مادرش از طریق فضا سازی ها و دنیای خیالی شخصیت اصلی داستان نهتنها به مبارزات بسیاری از زنان در تاریخ مدرن ایران اشاره میکند، بلکه به سبکی کاملاً خلاقانه زندگی زنانی چون فرخ رو پارسا اولین وزیر زن ایران و همینطور زندگی مادرش را در خلال فانتزی وارد داستان میکند.
وقتی مادر رفت شیرین شروع کرد تمام قسمتهای میز را برانداز کردن. پایههای میز تا بالا کندهکاری شده بود، ولی فقط یک کشوی کوچک در سمت راست داشت. درحالیکه شیرین دلاش میخواست میزش چند تا کشو داشته باشد تا بتواند وسایل تحریرش را به راحتی در آن جا دهد. شیرین تنها کشوی میز را باز کرد، هیچچیز در آن نبود، ولی وقتی میخواست آن را ببندد، کشو جا نمیرفت. مدتی با آن کلنجار رفت تا بالاخره کشو جا افتاد ولی تا آن را بست، کاغذی زرد و قدیمی از زیر میز جلوی پایش افتاد. شیرین کاغذ را که به دقت تا خورده بود باز کرد. یک نقاشی آبرنگ بود که زیر آن نوشته شده بود: «من میخواهم وزیر شوم – فرخرو – ۱۴ ساله – مدرسه عفتیه – طهران» (صفحهی ۵)
نویسنده بهاینترتیب با ترسیم فضاهاهای مبارزات زنان در خلال داستان و ربط آن به زندگی دختر نوجوان، شیرین، قادر است تا برای دختران جوان الگو سازی کند. این الگوها از فضای عادی مناسبات اجتماعی میگذرد. الگوهای ساخته شده الگوهای کلیشهای نیستند بلکه الگویی برای چگونه بودن زن ایرانی از همان آغاز نوجوانی هستند. تکنیک نویسنده به خصوص تمرکز بر شخصیت اصلی داستان یعنی شیرین و تلاشهای او برای یافتن و کشف حقیقتهای مبارزات زنان است، واقعیتهایی که بسیاری از دختران مانند او نتوانستهاند در کتابهای درسیشان بیابند. نویسنده با ظرافت تمام بسیاری از تلاشهای زنان از جمله تلاش برای حق تحصیل، حق برابر فرصتهای شغلی و همینطور برابری در مشارکتهای سیاس را به زبانی ساده، اما حقیقی به تصویر میکشد. اداغام خاطرات اصلی با دنیای تخیل شخصیت اصلی داستان نیز به همین منظور صورت میگیرد.
«دخترم، فرخروی عزیزم، تو امروز وقتی از مدرسه آمدی، آنقدر غمگین بودی که نتوانستی جلوی بغضات را بگیری. درحالیکه گریه میکردی گفتی که چون مدرسهی عفتیه دور است پدر زینت، یکی از همکلاسیهایت، نگذاشته او ادامهی تحصیل بدهد. بعد هم رفته بودی و به معلمات گفته بودی که برود و از پدر زینت بخواهد که اجازه دهد به مدرسه بازگردد. معلمات گفته بود که نمیتواند این کار را بکند، فقط «رئیس همهی معلمها یعنی آقای وزیر» میتواند زینت را به مدرسه بازگرداند.»
شیرین بهتدریج با خواندن خاطرات فرخ رو به شخصیتی شبیه او تبدیل میشود، هر تلاشی که از جانب شیرین صورت میگیرد از الگوهای سنتی و کلیشهای جامعه علیه زنان تأثیر نمیپذیرد، بلکه با الهام از شخصیت زنانی چون فرخ رو پارسا صورت میگیرد. بهاینترتیب نویسنده شخصیت راوی خود را به الگویی باورپذیر برای مخاطب خود تبدیل میکند. الگویی که رفتهرفته و در خلال داستان قادر است پیشرفت کند. از سوی دیگر آن چیزی که تا پایان داستان ادامه دارد، حمایت خانوادهی شخصیت اصلی داستان از فعالیتها و اهداف دخترشان است، بهاینترتیب نهتنها نویسنده شخصیت اصلی داستان را به الگویی تمامعیار برای دختران جوان تبدیل میکند بلکه میتواند خانوادههایی را پیشنهاد دهد که از فعالیتهای اجتماعی و سیاسی دختران حتی در سن نوجوانی حمایت میکنند.
شیرین مکثی کرد و دفترچه را کنار گذاشت و به سقف چشم دوخت. فکری به ذهناش رسید. بلند شد و به اتاق پذیرایی رفت. مادر و پدرش را دید که روی کاناپه نشستهاند و دربارهی نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری صحبت میکنند. یکهو دلش تنگ شد که خودش را برای آنها لوس کند. بیمقدمه آمد و نشست میان آنها و گفت: «خوب، میبینم که مادام و مسیو خلوت کردهاید… ولی انگار هنوز تصمیم نگرفتهاید که رأی بدهید؟ درست میگویم؟ من تازهسال دیگر جزو رأی اولیها میشوم ولی امسال نمیتوانم رأی بدهم اما اگر جای شما بودم حتماً رأی میدادم. ایکاش انتخابات ریاستجمهوری بهجای امسال، سال بعد بود که من همرأی میدادم.»
پدر، با مهربانی شیرین را بوسید و گفت: «میبینم خانم کوچولوی ما حسابی سیاستمدار شده….»
مادرش هم گفت: «دخترم راست میگویی، من با تو همعقیدهام ولی باید منتظر باشیم که ببینیم آخرش چه کسانی میمانند و کدام نامزد برای رئیسجمهور شدن بهتر است…» (صفحهی ۴۸)
در این داستان به زبان ساده تنها یک روایت از تاریخ به تصویر کشیده نمیشود، بلکه تلاش زنان چند نسل و بهخصوص نسل جدید در چالشها و مبارزات سیاسی هم بهخوبی بیان میشود. ازاینرو نویسنده فضای چندوجهی را در بیان رویکردهای زنان به تصویر کشیده است. بااینکه داستان در ظاهر ساده است، اما با انبوهی از تصویرسازیهای حضور زنان در نقاط حساس تاریخی و در طول یکصد سال گذشته و انتقال آن به مخاطب جوان است. اهمیت اینگونه داستانها از آنجایی است که بسیاری از نوجوانان را با تاریخ زنان در ایران آشنا میکند و به همین دلیل میتواند بخش مهمی از ادبیات تأثیرگذار فمینیستی در ایران باشد. پایان داستان به نظر میرسد که آغازی باشد برای زنانی چون شیرین که برای تحقق خواستههایشان از همان کودکی میآموزند که پشتکار داشته باشند و خسته نشوند. شیرین درنهایت به آرزوی بزرگ و ایده آل خود نمیرسد اما در سایهی رسیدن به همان آرزو میتواند در سایر فعالیتهای اجتماعی شرکتی تأثیرگذار داشته باشد و این سرآغاز راه او برای رسیدن به خواست اکثر زنان سرزمینش است.
================
برای مراجعه به سایت کتابهایی برای نوجوانان و خواندن کتاب ها روی تصویر زیر کلیک کنید.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
آزاده دواچی مترجم، شاعر و فعال حوزه زنان، دارای مدرک کارشناسی مترجمی زبان انگلیسی؛ فوق لیسانس زبان و ادبیات انگلیسی، گرایش ادبیات تطبیقی ایران و فلسفهی غرب است و هماکنون مشغول به تحصیل در مقطع دکترای زبان و ادبیات انگلیسی در استرالیا با گرایش مطالعات فمینیسم پست کلنیال در حوزهی ادبیات و نقد ادبی فمینیسم و حقوق زنان در ایران و کشورهای جهان سوم است.
از دواچی تاکنون یک مجموعه شعر به عنوان «پروانهای در راه است» در سال ۸۶ منتشر شده است و دو کتاب دیگر وی در محاق توقیف گرفتار شدهاند.
Azadeh Davachi,
Ph.D. Student
Faculty of arts, School of English Literatures & Philosophy
Post-colonial Feminism and Feminist Literary Criticism
University of Wollongong, Australia