به جستجوی قایق و دریا، از کران تا به کران
به انگیزه موفقییت طلایی قایقران ایرانی تبار رضا سلطانی
ماه گذشته در حالیکه بیشتر کاناداییها چشم به صفحهی تلویزیون دوختهبودند تا بازیهای المپیک ۲۰۱۲ – لندن را دنبال کنند، همزمان مسابقات جهانی قایقرانی در استان همسایه کالگری در حال برگزاری بود. این مسابقات که با نام VA’A World Sprints هر دو سال یکبار برگزار میشود، از تاریخ ۱۱ تا ۱۵ آگوست در کالگری برگزار گردید، اما از سوی رسانههای کانادایی با کمترین توجه روبرو شد. در مقابل، دستآورد این مسابقات برای کانادا از میان ۸ کشور شرکتکننده، مقام اولی بود. نتیجه این مسابقات از سویی برای جامعه ایرانی حاوی خبر خوش دیگری هم بود. رضا سلطانی که برای تیم کانادا در رشته اوتریگر (Outrigger) پارو میزد، همراه تیماش در گروههای ۶ نفره و ۱۲ نفره به دو مدال طلا دست یافت تا در مسابقات جهانی ۲۰۱۴ – برزیل، کماکان امید طلا برای کانادا در رشتهی قایقرانی اوتریگر باشد.
خبر موفقیت رضا سلطانی، انگیزهای برای گفت و گو با این قهرمان قایقرانی شد.
سلطانی ۱۲ سال است که در ونکوور کانادا زندگی میکند و از بدو ورودش به ونکوور به کلوپ قایقرانی False Creek Outrigger Canoe Club پیوست.
رضا سلطانی میگوید: «من این رشته را از سال ۲۰۰۰ شروع کردم و در مسابقات کلوپ قایقرانی ونکوور شرکت میکردم.» علاقهمندیاش به قایقرانی و تجربه و سابقهاش برمیگردد به محل زندگی و زادگاهش در ایران. او میگوید: «محل زندگیام در بندرانزلی بود و خانهمان تا دریای خزر، کمتر از هزارمتر فاصله داشت. زندگی در کنار دریا، علاقه به آب و شنا، با من بزرگ شد. در طی دوران خدمت وظیفه در بندرعباس با مربی قایقرانی ارتش روابط دوستی برقرار کردم و یکی دو جلسه در تمرینات قایقرانی شرکت کردم. آنجا بود که احساس کردم به این ورزش علاقهمند هستم. پس از پایان خدمت به انزلی برگشتم و در سال ۱۹۹۸ به باشگاهی پیوستم و ورزش قایقرانی را شروع کردم.»
سلطانی در ادامه علاقهمندی به ورزش قایقرانی میگوید: «در مسابقات قایقرانی انزلی شرکت کردم و برای باشگاه مقام دومی را بدست آوردم. بعد از مدت یکسال و کار کردن با مربیانی مثل محمود ساویز و ایرج اقلیمی به مراحل قابل قبولی رسیدم. البته آقای ایرج اقلیمی در حال حاضر سرمربی تیم ملی قایقرانی است و آقای ساویز هم کمک مربی او است.»
با آمدن یک سرمربی قایقرانی از مجارستان که خودش دوبار قهرمان جهان شده بود، رضا سلطانی پاسخ درخوری در ارتباط با عشق و علاقهاش به ورزش قایقرانی دریافت میکند. «سرمربی مجاری شروع کرد به انتخاب قایقرانها و من که در خظ ایستادهبودم، زد به پشتم و به مربی گفت ایشان را هم انتخاب کنید. پس از گذراندن دو هفته در اردو، نام من جزو خط خوردهها نشد و آنقدر باقی ماندم تا نفر هشتم یا نهم گروه منتخب ۱۲ نفره برای تیم ملی قایقرانی ایران شدم.»
شادی این انتخاب زیاد طول نکشید. او که خود را برای سفر به خارج از کشور آماده میکرد تا در بازیهای آسیایی ژاپن – اوزاکا (۱۹۹۰) حضور یابد، با خبر غیرمنتظرهای روبرو شد: «صبح روزی که باید برای تدارکات سفر به ژاپن آماده میشدم، نام من از گروه خط خورد. دلیل آن را عدم سابقه و حضور در تیم ملی عنوان کردند. من هم در اعتراض گفتم بالاخره همه از یک جایی شروع میکنند و این دلیلی برای حذف من نمیشود. همه آنهایی که سه یا چهار سال در تیم ملی هستند، باید از سال اول شروع میکردند.»
سلطانی میگوید در حالی که رکورد من از فرد جایگزینام بهتر هم بود، اما به دلیل حضور چهار سالهی او در تیم ملی، جای من با این فرد عوض شد.
«من که با دنیایی از شوق انتخاب شدن و گذراندن چند هفتهی طاقت فرسا در اردو به سر میبردم، یکباره به من اطلاع دادند که شرایط حضور در تیم ملی را ندارم، آن هم به دلیل نداشتن سابقه در تیم ملی قایقرانی. به رغم داشتن لیاقت برای حضور در تیم ملی، به تشخیص مربی تیم آقای صفّتی محروم شدم.»
خاطرات سلطانی از روزهای اول ورودش به کانادا خواندنی است:
«اوایل در ونکوور خیلی جستجو کردم تا یک کلوپ قایقرانی پیدا کنم. هر جا پا میگذاشتم چشمم به دنبال قایق و قایقرانان بود تا این که یک روز به طور تصادفی در یلتان ونکوور آن سوی فالسکریک، قدم میزدم که دو نفر را دیدم قایقهای کایاک را به دوش گرفته و در حال راه رفتن در حاشیه آب هستند. زبان انگلیسیام خوب نبود و با زبان ضعیف داد زدم تا این که آن دو نفر به سمت من آمدند. با زبان ناقصم مقصودم را رساندم که دنبال کلوپ قایقرانی هستم. با دست سمت مقابل را به من نشان دادند و در عین حال شماره تلفنشان را نیز گرفتم. با خوشحالی به منزل برگشتم. از برادرم کمک خواستم و او به شماره تلفنهایی که یادداشت کرده بودم زنگ زد. اینگونه بود که بالاخره وارد کلوپ قایقرانی شدم. این کلوپ مربی خیلی خوبی داشت بهنام گالسون. میزان تجربه و علاقهمندی من را پرسید و بعد اشاره کرد که اگر بیش از ۶ ماه تمرین کایاک رانی نداشته باشم، حفظ تعادل برایم سخت خواهد بود. و تاکید کرد که آب این جا هم سرد است و مواظب شروع تمرینات خودم باشم. از نکات جالب شروع مجدد این بود که هنوز لحظاتی از اولین تمرینات من نگذشته بود که تعادلم را از دست دادم و کایاک من کج شد و افتادم توی آب سرد! مربیام آمد جلو و از من دلجویی کرد و گفت که اگر مدتی تمرین کایاک رانی نکرده باشی، تعادلات را از دست میدهی. و ادامه داد که همه ما این مراحل را پشت سر گذاشتهایم.»
رضا سلطانی مدتی پس از گذراندن تمرینات هر روزه، به پیشنهاد مربیاش قایقرانی اوتریگر را انتخاب کرد. او با این نوع قایق به تمریناتش ادامه داد و در گزینشهای گروهی جزو نفرات اول تا پنجم شد و برای پارو زدن در گروه ۶ نفره و ۱۲ نفره اوتریگر انتخاب شد. «انتخاب من پس از مدت یک سال برای خیلیها جالب بود البته در ایران ما این رشته با این نوع قایق را نداریم. من برای چند سالی همیشه عضو گروه ۶ نفره مسابقات جهانی بودم. و در مسابقات هر ساله کانادین چامپیون شیپ شرکت میکردم. تا این که در مسابقه جهانی قایقرانی که امسال در کانادا – کالگری برگزار شد، در واقع اولین حضور جهانی من در این رشته بود.»
رضا سلطانی همسر و یک دختر خردسال دارد و برای حضور در مسابقات جهانی اوتریگر ۲۰۱۴ – برزیل، خود را آماده میکند.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
هادی ابراهیمی رودبارکی متولد ۱۳۳۳- رشت؛ شاعر، نویسنده و سردبیر سایت شهرگان آنلاین؛ مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کاناداست.
فعالیت ادبی و هنری ابراهیمی با انتشار گاهنامه فروغ در لاهیجان در سال ۱۳۵۰ شروع شد و شعرهای او به تناوب در نشریات نگین، فردوسی، گیلهمرد، گردون، تجربه، شهروند کانادا و مجله شهرگان آنلاین چاپ و منتشر شدند.
او فعالیت فرهنگی خود را در دیاسپورای ایران فرهنگی – کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز کرده و سپس در فرگشتی «آینده» و «شهروند ونکوور» را منتشر کرد و از سال ۲۰۰۵ تاکنون نیز سایت شهرگان را مدیریت میکند.
ابراهیمی همراه با تاسیس کتابفروشی هدایت در سال ۲۰۰۳ در نورت ونکوور، به نشر کتابهای شاعران و نویسندگان دیاسپورای ایران فرهنگی پرداخت و بیش از ۱۰ کتاب را توسط نشر آینده و نشر شهرگان روانه بازار کتاب کرد. اولین انجمن فرهنگی-ادبی را با نام پاتوق فرهنگی هدایت در سال ۲۰۰۳ بههمراه تعدادی از شاعران و نویسندگان ایرانی ساکن ونکوور راهاندازی کرد که پس از تعطیلی کتابفروشی هدایت در سال ۲۰۰۷ این انجمن با تغییر نام «آدینه شب» برای سالها فعالیت خود را بطور ناپیوسته ادامه داد.
هادی ابراهیمی رودبارکی در سال ۲۰۱۰ رادیو خبری-فرهنگی شهرگان را تاسیس و تا سال ۲۰۱۵ فعالیت خود را در این رادیو ادامه داد.
آثار منتشر شده و در دست انتشار او عبارتاند از:
۱- «یک پنجره نسیم» – ۱۹۹۷ – نشر آینده – ونکوور، کانادا
۲- «همصدایی با دوئت شبانصبحگاهی» ۲۰۱۴ – نشر بوتیمار – ایران
۳- «با سایههایم مرا آفریدهام» گزینه یک دهه شعر – ۲۰۲۴ – نشر آسمانا – تورنتو، کانادا
۴- «گیسْبرگ درختان پائیزی» مجموعه شعرهای کوتاه و چند هایکوواره – در دست تهیه
۵- «ثریا و یک پیمانه شرابِ قرمز» گردآورد داستانهای کوتاه – در دست تهیه