بیانیۀ جمعی از فعالان جنبش زنان در داخل کشور به مناسبت «روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان»
جمعی از فعالان جنبش زنان در داخل کشور با انتشار بیانیه ای به مناسبت روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان، این روز را گرامی داشتند. در این بیانیه، فعالان جنبش زنان نسبت به گسترش ابعاد خشونت علیه زنان در ایران ابراز نگرانی کرده اند و سیاست های تنش آفرین و تخاصمی در سطح داخلی و جهانی را مورد نقد قرار داده اند. در میان امضاء کنندگان این بیانیه فعالان زن از طیف های مختلف فکری دیده می شود، زنانی همچون: مینو مرتاضی، شهلا لاهیجی، فخرالسادات محتشمی پور، رخشان بنی اعتماد، فرزانه طاهری، فیروزه صابر، فریده ماشینی، الهه مجردی، نوشین احمدی خراسانی، نرگس محمدی، ژیلا بنی یعقوب، فاطمه گوارایی، طاهره طالقانی، بنفشه حجازی، شهربانو امانی، ناهید توسلی، معصومه دهقان و…
متن کامل این بیانیه را در زیر می خوانید:
«پروانه های فراموش نشدنی» نهضت مقاومت زنان در ایران
روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان بزرگداشت روز کشته شدن «پروانه های فراموش نشدنی» کشور دومینیکن است، یعنی سه خواهر میرابل که در نهضت مقاومت کشورشان در مبارزه با دیکتاتوری جان خود را از دست دادند و همین واقعۀ دلخراش سازمان ملل را بر آن داشت که روزی را برای یکپارچه کردن روند مبارزات جهانی با خشونت علیه زنان اعلام کند. ما زنان ایرانی نیز در نهضت مقاومتِ مسالمت آمیز مدنی سرزمین خود «پروانه های فراموش نشدنی» بسیاری داریم: از «پروانۀ اسکندری» تا «پروانۀ صلح» هالۀ سحابی و پروانۀ نسل امروز« ندا آقاسلطان» و… که همگی قربانی خشونتی شده اند که امروز آتش آن بیش از همیشه زبانه میکشد.
نزدیک به دو دهه از مبارزه و مقابله با خشونت در میان فعالان زن ایرانی میگذرد، اما متأسفانه نه تنها شاهد ارادۀ جدی دولتمردان کشور برای کاهش خشونت علیه زنان نبوده ایم، بلکه با اجرای سیاستهای نابخردانه و مردسالارانه، «خشونت خانگی علیه زنان» گاه به حوزۀ قانون نیز تسری یافته و به «خشونت قانونی علیه زنان» تبدیل شده است. برای نمونه، در حالی که روند فزایندۀ تجاوز جنسی و قتل زنان میبایست دستاویزی برای وضع قوانین حمایت کننده از زنان قربانی خشونت جنسی قرار گیرد، متأسفانه خشونتهای کلامی علیه زنان از سوی برخی از مسئولان کشور گسترش می یابد و بی اخلاقی و خشونت نسبت به زنان در جامعه توجیه و به آن دامن زده میشود. گویی دولتمردان به جای اینکه با نقد روشهای ناکارآمد خود در احقاق حقوق شهروندان کوشا باشند، ترجیح میدهند زنان را باعث و بانی گرفتاریها و مشکلات مملکت بدانند و برای اثبات باورشان ترجیح میدهند به عوض رفع نابسامانیها و تبعیضهای حقوقی زنان در قوانین خانواده، همچنان زنان را در نبود حداقل حقوق خود از جمله «حق طلاق» در موقعیتی دردناک قرار دهند به طوریکه راهی به جز بازتولید خشونت علیه خود و همسرانشان نیابند. برنامه ریزان اقتصادی مملکت به عوض آنکه برای کاهش دادن و نهایتا حل معضل خودفروشی و پایین آمدن سن فحشا، که ناشی از گسترش فقر و اجبار اعتیاد است، در صدد ایجاد سیستمهای حمایتی برآیند، کارآفرینی و ایجاد فرصتهای شغلی بیشتر برای زنان را در اولویت قرار دهند، و به تخصیص عادلانه و فراجنسیتی منابع و فرصتهای اشتغال بین شهروندان بیندیشند، متأسفانه با نحوۀ سیاستگذاری و تخصیص منابع کشور موجب به حاشیه راندن هرچه بیشترِ زنان از بازار کار و محرومیت آنان از امکان تامین معیشت شرافتمندانه میشوند.
یا شاهدیم که برخی از مسئولان، به جای ارائۀ راه حلهای بنیادی در جهت رفع مبانی خشونتها و مشکلات گستردۀ اقتصادی و اجتماعی علیه زنان، با برخوردی سطحی و شکلی «لباس زنان» را به معضل و دستاویزی برای اعمال خشونتهای بیشتر علیه زنان تبدیل کرده اند.
متأسفانه این روشها و سیاستهای نادرست نه تنها خشونت علیه زنان را به پنهانترین زوایای زندگی فردی و اجتماعی زنان گسترش داده که سایۀ شومش را بر زندگی کودکان بیگناه و بیپناه که آسیب پذیرترین گروههای جامعه هستند نیز گسترانیده و پیشاپیش نسل آینده را نیز در معرض سقوط و اضمحلال قرار داده است. شعله های سوزان این خشونتها که قلب سرزمین ما را در آتش خود میسوزاند از یکسو در تفکیک جنسیتی، نابرابری و جدایی قهرآمیز زنان و مردان در دانشگاهها و عرصه های عمومی زبانه میکشد، و از سوی دیگر در تفکیک و جدایی قهرآمیز فرهنگ و سرزمینمان از جامعۀ جهانی خود را به رخ جهانیان میکشد . گویی رجحان سیاست «جدایی و تفکیک»– که قهر و خشونت را در درون خود بازتولید میکند– بر سیاست «تعامل و گفتگو» –که در بطن خود مدارا و مسالمت را حمل می کند– بیش از پیش برنظام اندیشه و تصمیم سازیهای «سیاست-مردان» ما جا خوش کرده است. آنان زنان را از مردان جدا میسازند به نیّت اینکه به «گناه» آلوده نشوند، فارغ از اینکه در تعامل و ارتباطی شفاف و برابر میان انسانهاست که روابط انسانی و اخلاقی دست یافتنی و شکوفا میشود. از سوی دیگر، مردمان ساکن سرزمین ایران را از جهانیان مجزا میکنند به نیّت اینکه به «فرهنگ جهانی» آلوده نشوند، فارغ از اینکه در سایۀ مدارا، تعامل و ارتباط با «دیگری» است که فرهنگ «خودی» بالنده و پویا میگردد. اما امروزه قطبی شدن هرچه بیشتر گفتمانهای سیاسی داخلی و جهانی و دامن زدن برخی دولتمردان ایرانی به چنین فضای تنش زایی، نه تنها مسائل و مشکلات زنان ایران را بیش از پیش به حاشیه میراند، بلکه ابعاد خشونت بر زنان و کودکان را نیز گسترده تر میکند.
در مواجهه با چنین وضعیتی است که ما، جمعی از کنشگران جنبش زنان در ایران، بیش از هر زمان دیگر دلنگران افزایش اِعمالِ انواع و اقسام خشونت بر زنان و کودکان هستیم، چرا که به نظر میرسد فضای دوقطبی و خصمانۀ ناشی از بن بست سیاستهای تنشآفرین و خشونت زای دولت-مردان در سطح ملی و جهانی، خطر برخوردهای قهرآمیز و، به تبع آن، گسترش خشونت علیه زنان و کودکان را تا عمیقترین لایه های اجتماعی و سیاسی و خانوادگی امروز و فردای ایران زمین دامن میزند.
به گمان ما، در فضای کنونی، سه نیروی عمده و استراتژیک قادرند به تعدیل این فضای خصمانه و دوقطبی یاری رسانند: گروه های گوناگون مردم در ایران، دولت حاکم بر ایران و جامعۀ جهانی. در این سه نیروی موجود و تاثیرگذار در آیندۀ ایران، هم پتانسیل خشونت و هم ظرفیت «مذاکره و گفتگو» توأمان وجود دارد. از این روست که ما زنان، به مناسبت فرا رسیدن «روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان»، از همۀ «مردانِ سیاست» میخواهیم که به ندا و هشدارهای ما زنان نیز گوش فرادهند و به جای گسترش قطب بندیهای تخاصمی و خشونتآمیز، بر تقویت ابزار و پتانسیلهای گفتگو و مذاکره در هر سۀ این نیروها تکیه کنند. بی شک برای این کار لازم است که از گفتمانهای دوقطبی و متکی بر «حقانیت / عدم حقانیت» و یا ارزشهای دوبُنی (جبهۀ حق و باطل) فاصله بگیریم و بر گفتمان «آشتی و مذاکره و گفتگو در سطح ملی و نیز در سطح جهانی» پای فشاریم. و از همینرو امیدواریم گره کور بحران پیچیدۀ کنونی از طریق شناسایی و بهره بردن از امکانات مذاکره و گفتگوی متقابل بین این سه نیرو گشوده شود. چرا که ما باور داریم راه حل نهایی مشکلات و بن بستهای موجود پرهیز از دامن زدن به فضای خصمانه و خشونتآمیز، احترام به حقوق شهروندان به ویژه زنان و کودکان، پذیرش گفتگو و مذاکره میان مسئولان حکومتی با جامعۀ جهانی در پیشگاه افکار عمومی، پذیرش هنجارها و قواعد بین المللی (که حاصل تجربۀ بشری است) و، همراه با آن، گفتگو و مذاکرۀ شفاف با نمایندگان و رهبران
جنبشهای اجتماعی و سیاسی موجود و نیز ایجاد فضای امن از طریق رفع حصر از رهبران جنبش مدنی، آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی به ویژه زنان و مادران زندانی و فراهم آوردن امنیت لازم برای فعالیتهای آزادانۀ مدنی و گشایش فضای جامعۀ مدنی کشور است.
بی شک فراهم آوردن زندگی شایستۀ انسانی در فضای غیرخشونت آمیز برای زنان و مردان و کودکان و نسلهای حال و آیندۀ کشورمان نه تنها در گرو «اهدافی مصلحانه» که نیازمند روشهایی غیرخصمانه و مداراجویانه در سطح بین المللی و در سطح ملی است و چنین زیست و زندگی آرزوی ماست.
امضاء کنندگان به ترتیب حروف الفبا:
آمنه کرمی
اعظم اکبر زاده
اکرم مصباح
الهه مجردی
بحجت رضایی
بنفشه حجازی
پروین ضرابی
ثریا یوسفی
جمیله محمدی
خدیجه باباییان
دخی دوشا
رخشان بنی اعتماد
روبان تبریزی
زهرا حیدرزاده
زهرا زینالی پور
زهرا میرزایی
ژیلا بنی یعقوب
سارا محمدی
سودابه کمالی
سوسن شعبانی
سونیا ترکمن
شهربانو امانی
شهلا فروزانفر
شهلا لاهیجی
شهین خاک نگار
شهین علوی
صادقه شیردل
صدیقه صیادی
طاهره طالقانی
طلعت تقی نیا
عالیه مطلب زاده
فاطمه گوارایی
فخرالسادات محتشمی پور
فخری شادفر
فخری نامی
فرحناز مینایی پور
فرخنده جبارزادگان
فرزانه طاهری
فرزانه محجوب
فرشته جمشیدی
فریده غایب
فریده فرازکوه
فریده ماشینی
فیروزه صابر
گوهر شمیرانی
لیلا ایپکچی
مریم جان پناه
مریم قدس
مژگان تقی نیا
معصومه دهقان
منصوره حمصیان
منصوره خسرو شاهی
منصوره مسعودی
مینو مرتاضی لنگرودی
ناهید توسلی
نرگس حمیدی
نرگس محمدی
نسرین ملکی
نوشین احمدی خراسانی
نیلوفر کشمیری
وجیهه خوش بین
اسامی جدید امضاء کنندگان بیانیه:
بنفشه جمالی
پرستو اله یاری
پروین سلطانی دولتخانی
جلوه جواهری
سمانه عابدینی
مریم رحمانی
مریم کاویانی
نازنین سام
ناهید کشاورز
نیکزاد زنگنه
[مدرسه فمینیستی]
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید