حمید امجد، شاگرد خلف بیضایی در تئاتر
بعضی از هنرمندان با خلق تعداد محدودی اثر، چنان جایگاه محکم و ماندگاری را برای خویش بنا میکنند که بسیاری با ارائه دهها اثر هنری به جایگاه ایشان نمیرسند. از جمله این بزرگ هنرمندان ایرانی، «حمید امجد» است. دکتر حمید امجد بازیگر، کارگردان، نمایشنامه نویس و پژوهشگر تئاتر، هر چند سالهاست که به پژوهش و تدریس در مراکز علمی کشور مشغول است و کمتر نمایشنامهای از وی به چاپ رسیده ولی همان تعداد محدود (۱۸ نمایشنامه)، نام او را در زمره مطرحترین نمایشنامه نویسان ایران قرار داده است. در این نوشتار با نگاهی گذرا به معرفی بعضی از نمایشنامههای شاخص او خواهیم پرداخت.
بطور قطع، بسیاری از ایرانیان تئاتردوست در ونکوور حدود دو سال پیش در پوستر نمایش «شب سال نو» کار محمد رحمانیان، نام حمید امجد را دیدهاند که متن نمایش مزبور بر اساس طرحی از او شکل گرفته است. امجد کار جدی تئاتر را با نویسندگی و کارگردانی دو نمایشنامه از خود به نامهای «تراژدی آقای قانع» و «قضیه تراخیس» آغاز کرد و پس از آن بیشتر وقت خویش را به نوشتن نقد و تحلیل فیلم و تئاتر در نشریات سینمایی اختصاص داد. در سال ۱۳۷۰ خورشیدی در یکی از زیباترین فیلمهای بهرام بیضایی به نام «مسافران» در نقش داماد، بازی کرد همچنین در نمایش تلویزیونی «بازپرس وارد میشود» ایفای نقش کرد. در آن سالها چند نمایشنامه نیز از وی به چاپ رسید. «زارون»، «بادبانها»، «خرس» و «محبس» آثار نمایشی بودند که تا سال ۷۷ از او به چاپ رسید. او در همان دوران نمایشنامه «زارون» را به صحنه آورد.
در جشنواره فجر ۱۳۷۷ خورشیدی نمایش «نیلوفر آبی» از حمید امجد به صحنه رفت. نمایشنامه مذکور که از آثار ماندگار در تاریخ نمایش ایران محسوب میشود، در زمانه ای که بسیاری در عرصه تئاتر کشور با تقلید از بهرام بیضایی و بدون شناخت سعی میکردند به پارسی نویسی رو آورند که البته هیچ کدام هم نه در عرصه هنر و نه در جلب منتقدین و تماشاگران موفق نبودند، «نیلوفر آبی» یک پدیده محسوب میشد (اثری از شاگرد خلف استاد بیضایی)*. نمایش به دور از مغلق گوییهای رایج و طرحهای نچسب و غیردراماتیکی مرسوم آن دوران که به نام «تئاتر ملی» به خورد مخاطب داده میشد با بهره از ادبیات عاشقانه کهن فارسی، روایت زندگی یافتن یک جوان از مرگ توسط یک راهب بودایی و عاشقی آن جوان به راهب مزبور است که برای رسیدن به معشوق، گذراندن مراحل سلوک را میپذیرد ولی در آخرین وادی سلوک، برای رسیدن به انسان کامل باید معشوق را قربانی کند. طرح نمایشنامه هر چند در یک فضای غیرایرانی میگذرد ولی به شدت متاثر از ادبیات عاشقانه ایران زمین است. نمایش با آنکه تنها از دو کاراکتر بهره گرفته ولی استفاده درست و کامل از عنصر تعلیق موجب جذاب شدن نمایش گشته است. دیالوگها موجز و قابل فهم هستند که همین بر جذابیت نمایش میافزاید. نیلوفر آبی در هفدهمین جشنواره تئاتر فجر، جایزه نمایش برگزیده به مفهوم مطلق، بهترین نمایشنامه و بهترین کارگردانی را کسب کرد و همچنین به عنوان نمایش منتخب کانون منتقدین تئاتر ایران شناخته شد.
[easymedia-gallery med=”45958″ filter=”1″]
«پستوخانه» نمایش بعدی حمید امجد است که در سال ۱۳۷۸ در جشنواره تئاتر آیینی- سنتی شرکت کرد و به عنوان نمایش برگزیده جشنواره انتخاب شد. نمایش، داستان «الماس»، سیاه نمایش ایرانی و دردسرهایی است که در مواجهه با موقعیتهای مختلف برایش پیش میآید، میباشد. این نمایش، تسلط و آشنایی کامل و دقیق حمید امجد بر ساختار نمایش سنتی و بومی ایران و به کارگیری ماهرانه او از این ساختار را نشان میدهد. عنصر طنز موقعیت که از عناصر شناخته شده در نمایش سیاه بازی ایرانی است در این اثر به وضوح و خوبی دیده میشود. امجد سال بعد، نمایش کمدی انتقادی- سیاسی «شب سیزدهم» را اجراء کرد. نمایش در عصر قاجار میگذرد و ماجرای ازدواج دختر آقابالاخان در شب جمعه سیزدهم ذی القعده را روایت میکند. کلام نمایش، هر چند زبان امروز ایران نیست ولی از نثری پخته و زیبا برخوردار است و هم چنان نشان دهنده زورآزمایی امجد با عنصر زبان برای رسیدن به یک کلام پیراسته و دور از حشو و زوائد است.
«مهر و آینهها» نمایش بعدی حمید امجد است و روایت کننده داستان یک زن و مرد است که با پای پیاده، عازم زیارت یکی از مراقد ائمه میشوند و پس از چهل روز سختی و ریاضت کشیدن، موفق به زیارت حرم امام میشوند. ایشان در طی مسیر به بازگویی خاطرات خویش میپردازند. نمایش مذکور، شاید در برابر «نیلوفرآبی» و «پستوخانه» اثر درخشانی نباشد ولی یکی از معدود آثار مذهبی است که از دیالوگ نویسی تئاتری برخوردار است که بدون استفاده نامناسب از پدیده مذهب و یا دست گذاشتن بر احساسات مذهبی به خلق یک تعزیه امروزی موفق شود. به نظر نگارنده، مطالعه این نمایشنامه در کنار آثاری هم چون «روز واقعه» و «مجلس ضربت زدن» بهرام بیضایی یا «امیر» و «پل» محمد رحمانیان برای پویندگان تئاتر مذهبی بسیار موثر و کاربردی است.
حمید امجد با نمایشنامه «زائر» در دوازدهمین جشنواره نمایشهای آیینی- سنتی شرکت کرد و این نمایش هم مانند پستوخانه به عنوان نمایشنامه برگزیده جشنواره مزبور انتخاب شد. به نظر نگارنده، زائر یکی از زیباترین آثار امجد شمرده میشود هر چند داستان ظاهری نمایشنامه برداشتی از یک داستان کهن که درگیری بالارودیها و پایین رودیها برای تصاحب رود و سیراب کردن زمین خشک را نشان داده ولی اساسا یاداور آناهیتا، خدای آبهای روی زمین و حافظ خانواده هاست که سیراب شدن زمین از آب رود نشان از باروری و شادابی مردمان روی آنست. البته آن طور که در معرفی این نمایشنامه آمده آیینهای «بخت» با آیینهای «قربانی» در این اثر پیوند میخورند چه که طبق فرهنگ و اساطیر کهن ایرانی بین آیینهای گزیدن آنکه بخت با او یار باشد با آیینهای گزیدن قربانی توسط جمع، پیوندی تنگاتنگ بوده است.
دکتر حمید امجد پس از زائر چندین نمایشنامه دیگر هم نوشت. که از بین آنها دو نمایشنامه «بیشیر و شکر» (اجرا در ۱۳۸۲) و «پاتوغ اسماعیل آقا» (چاپ در ۱۳۸۷) از شناخته شده ترینهای آثار نمایشی او هستند. «بیشیر و شکر» که به عنوان بهترین نمایش سال از طرف منتقدان مطبوعات و جایزه سوم نمایشنامه نویسی را از بیست و دومین جشنواره تئاتر فجر گرفت یک اثر ۹ اپیزودیک است که نه داستان را از زبان شخصیتهای مختلف که در یک کافی شاپ نشستهاند، روایت میکند. داستانها و کاراکترهای هر قطعه هیچ ارتباطی با هم ندارند فقط یک کارگر افغان کافی شاپ در همه آنها مشترک است و درواقع، حلقه رابط همه داستانها با یکدیگر است. دیالوگها بسیار ظریف و دقیق نوشته شدهاند که یاداور سبک نوشتار قهوه خانهای اسماعیل خلج در دهه پنجاه است. نمایشنامه بیشیر و شکر حرفهای ناگفته همه آدمهاست که نمیتوانند به زبان بیاورند. اما «پاتوغ اسماعیل آقا» که جایزه نمایش برگزیده کانون نمایشنامه نویسان ایران و جایزه «روزی روزگاری» را به عنوان بهترین نمایشنامه برای امجد به ارمغان آورد داستان مردی است که برای فرار از گذشته، به قهوه خانه متروک دورافتادهای پناه میبرد و آن را میخرد. طرح نمایشنامه مانند اسطوره ساختاری پیازی دارد که هر چه بیشتر در زندگی مرد کند و کاو میشود رازهای عمیق تری از زندگی وی آشکار میگردد. قهوه خانه، اسماعیل و پاتوغ (نام یکی از نمایشنامههای خلج) همه به نوعی یاداور اسماعیل خلج و نمایشهای قهوه خانهای اوست هر چند این مورد از ارزشهای «پاتوغ اسماعیل آقا» چیزی نمیکاهد و نمایشنامه، نمایش حمید امجد استهمراه با دیالوگ نویسی شاخص و قوی او.
دکتر حمید امجد طی سالهای گذشته پنج نمایشنامه دیگر هم به چاپ رسانده که عبارتند از: گردش تابستانی، هوای پاک، نگین، سرنخ و فراموشی. که همه این آثار از سویی نشان از تسلط او بر فن نمایشنامه نویسی و از سوی دیگر، بر شناخت دقیق وی از نمایشها و آیینهای باستانی ایران دلالت دارند. محمد چرمشیر، یکی از نمایشنامه نویسان هم دوره حمید امجد میگوید خوشحال است که امجد گاهی مینویسد چون هر بار او مینویسد از نوشتهاش چیز جدید یاد میگیرد… اما من میخواهم بگویم خوشحال هستم که حمید امجد گاهی مینویسد چون هر بار مینویسد نه تنها چیز جدیدی یاد میگیرم بلکه گوهر جدیدی بر گنجینه هنر و ادبیات ایران افزوده میشود.
———————-
* اگر در سینما از واروژ کریم مسیحی به عنوان شاگرد خلف بهرام بیضایی نام برده میشود در تئاتر همه نگاهها به سوی حمید امجد معطوف میشود.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
کیان ثابتی؛ روزنامه نگار، ادیتور و فعال در عرصه هنر تئاتر است.
ثابتی هنرجوی آموزشگاه بازیگری و کارگردانی سمندریان و همچنین هنرآموز دو کارگاه خصوصی فیلمنامهنویسی و شناخت فیلم استاد بهرام بیضایی بوده است. او با نمایشهای یخبندان و صعود مقاومت پذیر آرتور اویی به عنوان بازیگر بر صحنه تالار وحدت و سالن اصلی تئاتر شهر ظاهر شده ولی به دلیل ممنوعیت و تمایل به تئاتر تجربی، به اجرای نمایشهایی در محیطهای غیرتئاتری مانند منازل، انبارها و گالریها پرداخت. از جمله نمایشهایی که او به عنوان کارگردان یا بازیگر حضور داشته میتوان به؛ تک گویی از هارولد پینتر، استاد از اوژن یونسکو، هنر از یاسمینا رضا، مضرات دخانیات از آنتوان چخوف، آخرین نوار کراپ از ساموئل بکت، خرس از انتوان چخوف، ارتباط از ابراهیم مکی، اژدهاک از بهرام بیضایی و تعدادی از آثار قلمی خودش اشاره کرد.
کیان ثابتی، هم اکنون در حال تحصیل در رشته تئاتر، تحقیق و مطالعه در زمینهی شیوههای جدید اجرای تئاتر و رقص و اجرای پرفورمنس آرت است.