خوانشی بر مجموعه شعر «مادر» اثر نعمت مرادی
نعمت مرادی شاعر شعرهایی است که کاربرد اشیاء در آن چیدمانی معنایی به خود گرفته است . در یک نگاه بر این مجموعه جمله تولستوی یادم آمد که : کلمه همان اندیشه است . و شعرهای روبرو ام بر محورهای دال و مدلولی خود حاوی اندیشههایی هستند که در زبان اتفاق افتادهاند.
شعرها و اجراهای زبانی ، مولفهها و شاخصههای مورد نظر شاعر را در روایتهایی در شعر سامان میدهد. که محصول نگاه شاعرانه شاعر است.
کلمات
از خواب میترسند
کلمات
از آب
کودکان از خیابان
اما
به بی خوابی
به بی آبی
به دوربین
لبخند میزنند
تا مستند شوند
در قاب تلویزیون. (شعر ۱۸)
موضوع دیگری که قابل طرح کردن است بحث توانش ادبی است . مایکل ریفاتر که خود نظریه پرداز است اعتقاد دارد شعر نوعی کاربرد ویژه زبان است و بر خلاف زبان معمولی که کاربردی و علمی است و از آنجایی که زبان شاعرانه بر پیام به عنوان هدفی در خود تاکید دارد ریفاتر میگوید : تنها خوانندگانی میتوانند به فراسوی معنای سطحی و ظاهری شعر راه پیدا کنند و معنای باطنی و ژرفی را که در لایههای درونی شعر پنهان است درک کنند. به نظر من شعر های نعمت مرادی بر این پایه میتوانند معنا کنند. زیرا بار معنایی و رسیدن به بن مایهها و پارادوکسهای تصویری شعرهای وی ، این نگاه را میطلبد . و برای رسیدن به این منظور باید نگاهی هیپوگرامی به شعرها داشت . شعر ها را باید چند بار خوانش کرد و دیگر مراحلی که در نظریه هیپوگرامی توازن شعری بیان میشود . در کل با یک جمع بندی باید بیان کنم :
شعرهای مرادی دارای موتیفهای خوبی است . ابزار و عناصر کلامی روانی در شعرها به کار رفته است . به نظر من از آن دست شعرهایی است که در ردیف ساده نویسی قرار میگیرد . اما با این وجود میتوانند بهتر و ساختمندتر باشند . شیء نگری در شعرها کمی مدرن نیست. زبان اشیاء میتوانست تاویلمندتر باشد . در معماری کلامی شعرها نیز با نوعی چالش در عمود مواجه هستیم . مثلن در شعر زیر:
من
به زبان سادهی زن آشنا بودم
در غضبنا کترین هوای اتاق
با یک جفت کلمه
دنیا را فتح میکردم.
او با زبان سادهی عاطفه
البته
آشنا بود.
گلهای مصنوعی
عطر تنش را در هوا پخش میکرد
موشها
پاچهی لباسهایش را لیس میزدند
و گنجشکها
از ارتفاع تنش
مست میشدند.
پائیز آمد
من زبان سادهی زن را فراموش کردم
انگشتهایم در خیابان مشت شد
شعارها از حجم دهانم بزرگتر بودند
و آستینهایم
کوتاهتر از هر آستینی.
زندگی خیابان شد
زن هم دیگر تنش بوی خوش نمیداد
گلهای مصنوعی خشک شدند
موشها رفتند
گنجشکها هم
و زن هر روز بوی گربهای را به خانه میآورد.
جایگاه گلهای مصنوعی و لیسیدن موش متاسفانه حرفهای ساختمند نشدهاند . دال و مدلولها چفت محکمی در طول و عرض شعر باید پیدا کنند . موضوع توانش ادبی کاربرد آن که نوعی کاربرد ویژه زبانی است هنوز کشف نشده است . من خواننده به راحتی به فراسوی معنای سطحی و ظاهری شعر راه پیدا میکنم و لایههای ژرف شعر رو میشود . زبان این شعر معنا را به صورت مستقیم به خواننده منتقل میکند . البته واژهها خوب توانستهاند هیپوگرامهای متن شعر را بازنمایی کنند . من همیشه دوست دارم وقتی کاری را خوانش میکنم به یک چند معنایی دست پیدا کنم . جمیزلال در این خصوص کلامی دارد که میگوید: چند معنایی گونهای از اندیشه نشانه شناختی است . البته یک نشانه همیشه باید بیش از یک معنا داشته باشد و هیچ پدیدهای واجد معنای ذاتی نیست. من از دوست عزیزم مرادی کم خواندهام . در شعر به منظر من لذت باید به سمت معناسازی حرکت کند چرا که لذت از رابطه خواص میان معناها ناشی میشود . اعتقاد دارم کاربرد واژگان نه توصیفشان بلکه به کاربردشان بستگی دارد.
و اما دو نکته آخری:
۱- برخی حروف اضافه در شعرها حشو است و نیازی به تکرار آنان دیده نمیشود . و با حذف آنان شعر سیالیت خود را دارد و از بار معنایی شعر چیزی کاسته نمیشود .
۲- شاعر میتوانست برخی بندها را حذف کرده و اصل گزیدهگویی را رعایت کند . درست است که اکثر شعرهای این مجموعه روایی هستند اما کم گویی اصل است .
.حمید رضا اکبری شروه/۹۵ اهواز
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید