داستان تراژیک “جمال” و آیندهٔ سیاسی “بنسلمان”
با قدرتگیری “محمد بنسلمان” ولیعهد و وزیر دفاع عربستان در چارچوب مناسبات سلطنتی خاندان سعودی که به خلاف عرف معمول بود و همزمانی این موضوع با ماجراجوییهای ریاض در منطقه پیرامونی، شرایط خاورمیانه وارد یک دگرگونی سیاسی و امنیتی جدیدی شد که ارتباط مستقیمی با اعمال ولیعهد جدید داشت. از یک طرف تغییرات روبنایی و تبلیغاتی این تغییرات که با نمایشات اعطای حق رانندگی به زنان، ورود زنان به استادیومهای ورزشی، مبارزه با فساد درون خاندان سلطنتی، سیاست مشت آهنین ولیعهد ماجراجو در داخل و خارج، نزدیکی آشکار به دولت افراطی “دونالد ترامپ”، مناسبات پشت پرده با دولت راستگرای “بنیامین نتانیاهو” و طرح سند ۲۰۳۰ توسط حلقه قدرت حامی محمد بنسلمان، ظاهراً نشان میداد که عربستان در مسیر مدرنسازی دولت در حال پوستاندازی است. اما از طرف دیگر تشدید سرکوب مخالفان در خاندان سلطنتی، سرکوب روشنفکران و روزنامهنگاران، برخورد با فعالین مستقل حقوق زنان در عرصه داخلی و راه انداختن جنگ یمن، دخالت باجگیرانه در امور لبنان که به بازداشت خانگی “سعد حریری” که به تحمیل اعلان استعفای وی از نخست وزیری در ریاض منجر و سپس با وساطت فرانسه حل و فصل شد و تغییر معادلات سنتی خاورمیانه در همسویی استراتژیک با دولت اسرائیلی در چارچوب مبارزه با دشمن مشترکی با نام ایران، نشان داد که در پشت آن ظاهرسازیهای زیبا سیرت سیاهی پنهان شدهاست. از سال ۲۰۱۵ که به دستور ولیعهد قدرتمند سعودی حمله به یمن آغاز شد و سپس با پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا که کاملا باب میل ریاض بود، همزمان سیاست خرید حمایتهای دیپلماتیک و هم چنین باجدهی کلان به رهبران جدید واشینگتن در دستور کار قرار گرفت و قلک نفتی عربستان مجموعهیی از کشورهای عربی، آفریقایی، اروپایی و آمریکا را گرد ریاض جمع کرد که با چشمپوشی بر جنایات رهبران ریاض تنها به دستشان که در جیب آنان بود، اهمیت میدادند. این شرایط موجب شد که دستان باز ریاض و ولیعهد ماجراجو برای هر کاری باز باشد و در یمن بدون هیچ هراسی دست به جنایات جنگی بزند، در سوریه و لبنان علیه حاکمیت ملی این کشورها سناریوهای توطئهگرایانه اجراء کند و در داخل کشور نیز هر صدای مخالفی را در گلو خفه کند.
در حالی که بعد از افشای آنچه بر سعد حریری گذشت و مستند شدن جنایات جنگی ائتلاف به رهبری عربستان در یمن توسط نهادهای بین المللی از جمله سازمان ملل متحد، زمان ترکیدن حباب اعتبار دروغین محمد بن سلمان آغاز شد و ایشان به ناچار کمی خود را در حاشیه قرار داد اما همچنان به سیاستهای مخرب خود ادامه داد. آخرین مورد از این اعمال مخرب ظاهراً انتقام گیری از یک روزنامهنگار قبلاً نزدیک به حوزه قدرت و بعد مغظوب دستگاه سلطنت رقم خورده است که هماکنون تبدیل به یک معضل بینالمللی برای عربستان شده است. زمانی که “جمال خاشقچی” روزنامهنگار شناخته شده عربستانی و مخالف ولیعهد برای رتق و فتق امور شخصی گام به کنسولگری عربستان در شهر استانبول گذاشت، شاید فکر نمیکرد که کینه عربی محمد بنسلمان تا مرز سر بهنیست کردن هم دامن وی را بگیرد. آقای خاشقجی که هماینک با روزنامه واشنگتن پست آمریکا همکاری میکند، بعد از ظهر روز سهشنبه دوم اکتبر برای گرفتن مدارک طلاق از همسر سابق خود وارد ساختمان کنسولگری عربستان در استانبول شد ولی هرگز از این درب خارج نشد. از آنجا که جمال احتمال مزاحمت را منتفی نمیدانست نامزد خود “خدیجه” را در بیرون کنسولگری به انتظار گذاشت تا اگر مشکلی پیش آمد با یکی از مشاوران “رجب طیب اردوغان” رئیس جمهوری ترکیه تماس گرفته و موضوع را اطلاع دهد. داستان این رفتن و نیامدن و بیش از سه ساعت انتظار خدیجه که بینتیجه بود خبر را به آگاهی مشاور دولتی و سپس رسانههای جهان رساند. با ورود رسانهیی اردوغان و تمرکز رسانهها بر روی این موضوع دولت ریاض در یک مخمصه بزرگ افتاد به طوری که گمانهزنیهای رسانهیی و سخنان اردوغان تا حدودی تاییدکننده این موضوع بود که خاشقچی در کنسولگری توسط یک تیم ویژه اعزامی از ریاض سربهنیست شده است. کنسولگری عربستان در ریاض که تکذیبهای آن کسی را قانع نکرد کار را به جایی رساند که خود محمد بنسلمان در مصاحبه با مجله بلومبرگ در پنجم اکتبر ضمن تکذیب این خبر دستور بازدید از کنسولگری را مطرح کند. اما ظاهراً این نمایش که با حضور چند تن از روزنامهنگاران رویترز انجام شد، نیز هیچ گرهیی از کار فروبسته خاشقچی و بنسلمان باز نکرد.
بدون تردید با توجه به دوربین های مداربسته کنسولگری هرگونه ورود و خروج و حتی وضعیت حضور یک مراجعهکننده به خصوص وقتی که یک روزنامهنگار سرشناس و مخالف شناختهشدهٔ حاکمیت باشد با تمام جزئیات ثبت و ضبط میشود. چنانچه آقای خاشقچی از کنسولگری خارج شده بود از همان لحظه طرح اتهام، کنسولگری عربستان میتوانست با پخش فیلم دوربینهای مداربسته ادعای خود را اثبات کند. اینکه با طرح اتهام قتل این روزنامهنگار در کنسولگری هنوز از طرف مقامات عربستان هیچ فیلمی از لحظه خروج خاشقچی در اختیار پلیس و رسانهها قرار داده نشده است، بهخوبی اثبات میکند که این روزنامهنگار در کنسولگری با دخالت افراد ثالث گم وگور شده است. از آنجا که هماکنون بین دولت ترکیه و عربستان مناسبات خوبی وجود ندارد، این بهانهٔ خوبی برای اردوغان است که یک رسوایی بزرگ را برای رهبران ریاض رقم بزند. ظاهراً محمد بنسلمان در انتخاب مکان برای سر بهنیستکردن یا ربودن یک روزنامهنگار مخالف خود دچار یک اشتباه محاسبهٔ بزرگ شدهاست و اشتباهی که اردوغان هرگز از آن به راحتی نخواهد گذشت. اردوغان هر عیبی که داشته باشد اما یک خصوصیت ویژه هم دارد و آن اینکه وقتی قول انجام یک کار را میدهد تا آخر بازی میرود و اهل ریسک و قمار سیاسی برای برد میباشد. هماکنون گریبان “محمد” به سختی در چنگ “رجب” قرار دارد و رهایی از آن راحت نخواهدبود. اگر اتفاقی برای خاشقچی در کنسولگری این کشور در استانبول افتاده باشد، پلیس امنیتی ترکیه هر چند که نمیتواند حریم کنسولگری به عنوان خاک عربستان را مورد تعرض قرار دهد اما با مدارک متقن از جمله به کمک دوربینهای مداربسته دولتی خود که بدون تردید کنسولگری و ورود و خروجهای آن را ثبت میکند، میتواند عربستان را در مخمصه سختی قرار دهد. جدا از اینکه ادامه مناقشه حول ناپدید شدن جمال خاشقجی میتواند روابط بین دو کشور را دچار تنش بیشتری کند، اما موضوع مهمتر در خصوص امکان سر بهنیستشدن وی در این است که این رسوایی جایگاه محمد بنسلمان در کاست حکومتی سعودی را میتواند به شدت متزلزل کند. روزهای آینده برای داستان چگونگی ناپدید شدن جمال میتواند روزهای بسیار مهمی باشد و اگر خیلی زود پاسخی قانعکننده یافت نشود، این بار به نظر نمیرسد که بن سلمان از این مهلکه به سلامت برهد.
۱۶/۷/۹۷
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید