دو شعر از سریا داودی حموله
۱
[clear]
سپیدی
هر شیء را پنهان می کنم
شاید
زنانی که از من عبور کرده اند
نشانی بادهای بی بیرق را
برده باشند!
[clear]
[clear]
۲
[clear]
[clear]
زن پیاده رویی خسته ست
نمی داند
روزی عشق تمام می شود
و ماه سایه های زمین را می بلعد
آسمان را به فعل های اندوه صرف می کند!
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
سریا داودی حموله شاعر، نویسنده و محقق کارنامهای از شعر، نقد و پژوهشهای مردم شناسی دارد. از مجموعههای چاپ شدهی شعرسپید، «اوفلیا تو نیستی با گیسوانم حرف میزنم! آسمان حرفی از گیسوان لی لی بود! نان ونمک میان گیسوان تهمینه، از عصای شکستهی نیچه تا عصر مچالهی لورکا، من ما بودم با دو فاعل اضافی، سِرنادهای میترائیک، همهی کلمات در میدان ونک پیاده میشوند! در هرکلمهای آفتاب پنهان است! خلیجی که از هر طرف خاورمیانه است! ادامهی زنی که پلاک خانه را گوشواره کرده است! بادها با حرف میم شروع میشوند!…» و همچنین در حوزهی نقد ادبی تاکنون دو جلد از «آنتولوژی شعر شاعران معاصر، کلمات بیش ازآدمی رنج میبرند!»، و یک جلد آنتولوژی شعر شاعران خوزستان به نام بافتارهای منفرد! و هم چنین « آنتولوژی شعر شاعران اقلیمی، بافتار و ساختار ادبیات قوم بختیاری» را منتشر کرده است. البته در زمینهی پژوهش و تحقیقات مردم شناسی، سه گانههای «دانشنامه قوم بختیاری، موسیقی قوم بختیاری و ادبیات قوم بختیاری» را منتشر کرده است.