روز جهانی آزادی مطبوعات؛ و امیدی سبز و مبارک
روایتی از ملاقات مهسا امرآبادی با مسعود باستانی؛ نیازمند کمی آزادی برای زندگی، و برای روزنامهنگاری
مهسا امرآبادی همزمان با روز جهانی آزادی مطبوعات از فصل سرد روزنامه نگاری سخن گفته و ابراز امیدواری کرده که در دل این فصل سرد حتما بهاری خفته باشد.
به گزارش کلمه، مهسا امرآبادی روزنامه نگار زندانی در زندان اوین، همزمان با روز جهانی آزادی مطبوعات با بیان اینکه نیازمند کمی آزادی برای زندگی و روزنامه نگاری هستم، به تمامی روزنامه نگاران و اهالی مطبوعات این پیغام را می دهد که در دل فصل سرد روزنامه نگاری حتما بهاری خفته است، و می گوید امیدمان به سبزی و زندگی مبارک!
این فعال مطبوعاتی سبز که بهمن ماه گذشته در پی مخالفت مسئولان قضایی با تمدید مرخصی اش به زندان اوین بازگشت، در حالی از بهاری خفته در فصل سرد روزنامه نگاری امروزی سخن می گوید که هم چنان از همسر روزنامه نگارش مسعود باستانی دور و در زندان به سر می برد.
او سال گذشته که همسرش در زندان رجایی شهر به سر می برد، در یادداشتی با یادآوری نام او و دیگر روزنامه نگاران زندانی نوشته بود: این روز بیش از همه متعلق به روزنامهنگاران زندانی است. افرادی که امروز به جای تحریریهها در زندانها نشستهاند و روزگارشان به جای خبرنویسی با خاطرهنویسی سپری میشود.
مهسا امرآبادی نوشته بود: روزنامهنگار زندانی یعنی جلوهای از نیازمندی ما به حق آزادی بیان. روزنامهنگار زندانی یعنی زنگ خطر. خطر کمرنگ شدن نظارت مطبوعات بر رفتار مسئولان. روزنامهنگار زندانی معنایی به وسعت همه مفاد میثاق جهانی حقوق بشر دارد.
حالا نیز دوری و حبس مهسا امرآبادی و مسعود باستانی دو زوج روزنامه نگار هم چنان ادامه دار است و اگر چه یکی آزاد، اما ملاقات ها تنها یک روز در هفته و از پشت شیشه های ضخیم انجام می گیرد.
آنگونه که از دیالوگ زیر میان این دو مشخص است، حرف های میان آنها حتی در زمان محدود این ملاقات ها، از جنس مطبوعات و روزهای روزنامه نگاری و دغدغه هایی از این جنس است. متن گفت و گوی این دو همسر روزنامه نگار را که در دو سوی دیوارهای زندان، دور از هم اما همچنان همدل و همراه اند، خواندنی است:
میگویم: این هفته روز جهانی آزادی مطبوعات است و یادآوری میکنم که آخرین یادداشتش قبل از رفتن به زندان مطلبی بود که به بهانه چنین روزی نوشته بود و در آن؛ «روز جهانی آزادی مطبوعات» را به روزنامه نگاران زندانی تبریک گفته بود.
میگوید: مسعود! از داخل زندان چه میتوان نوشت برای آنانی که این روزها با روزنامه نگاری دست و پا میزنند؟ نگاهم میکند، از پشت شیشههای ضخیم اتاق ملاقات اوین. لحظهای مردمک چشمانش میلرزد و میگوید: دلم میخواهد کمی زندگی کنم. کمی کنار تو باشم، کمی در تحریریه کار کنم، روزنامه نگاری برای من کاملا به شکل زندگی است و الان نیازمندم. نیازمند کمی آزادی برای زندگی و روزنامه نگاری…..
میپرسم: خوب، آخرش چی؟!
میگوید: به همه بچهها سلام برسان و بگو در دل فصل سرد روزنامه نگاری حتما بهاری خفته است. امیدمان به سبزی و زندگی مبارک…!
[کلمه]
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید