Advertisement

Select Page

سه شعر از سریا داودی حموله

سریا داودی حموله

۱

ماهی ها در قرائت اول عمیق می خوابند

وقتی می میرند

از نسبت ما می پرسند

نمی دانند

همه ی زن ها

یک آیینه ی اضافی دارند!

 

۲

معکوس همه ی رودهایی

که به هم می ریزند

در تاریکی فرو رفت

 

خون هر رنگی که بریزد

چهره ی مردگان را می بلعد

تا نبیند

همه چیز

در هیچ خلاصه شده است!

 

۳

 دیوارها

مرگ ما را شنیدند

در جوانی بادها پیر شدند

 

بعد از میم مریم ها

چه سینی را

مدفون کرده ای

زمین تالاسمی گرفت

ماه سوء تفاهم

 هیچ نمی بینم

جز آنچه پنهان است!

لطفاً به اشتراک بگذارید
Advertisement

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

تازه‌ترین نسخه‌ی دیجیتال هم‌یان «ویژه‌نامه‌ی پیوست شهرگان»

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها:

Verified by MonsterInsights