شعر اکوفمنیستی و پسازبانی آمریکا
آشنایی با لیندا هوگان، شاعر بومی و زیست محیطی زنانه آمریکا
ترجمه و معرفی؛ دکتر سعید جهانپولاد
لیندا کی هوگان (متولد۱۶ ژوئیه۱۹۴۷) شاعر و چهره موثر دانشگاهی، نمایشنامهنویس، رماننویس و دوستدار محیط زیست و گونههای جانوری و گیاهی است. او همچنان یکی از چهرههای موثر شعر اکوفمنیستی است. لیندا نویسنده داستانهای کوتاه آمریکایی است و جوایز متعددی را در زمینه شعر و ادبیات داستانی و نیز کنشگری محیط زیستی از آن خود کرده است. لیندا یکی از چهرههای مهم و تأثیر گذار شعر و رویکرد انتقادی اکوفمنیستی و پسازبانی اکولوژیکی آمریکاییست. داستانها، افسانهها و ترانه فولکلوریک بومیان ابتدایی آمریکایی را گردآوری میکند. حامی حقوق جانوران و فعال زیست محیطی است. مقالات و آثار قابل توجه و سخنرانیهای آموزنده و جریانسازی جهت همزیستی مسالمت آمیز در سیاره را منتشر و ترویج میکند. استعارههای اکوفمنیستی در اشعارش، مرزبندیهای برساخته دوگانهسازی شده نظری را برهم میزند. دغدغههای اصلی او، پاسداری و حمایت از زیستار سیارهایی و بیناگونهگی است.
کار او نوشتن با کیفیت ادبی است که حاوی دانش و کنشگرایی نوین محیطی و بومی است که اخلاق موقعیتی و تفاهم انطباقی نسبت به سیاره را در آثارش نشان میدهد. معنویت بومی که جزو عناصر و ویژگیهای پایدار آثار اوست. دغدغهها و تفکراتی که در مجموعههای متعددی از او در شعر و ادبیات داستانی گنجانده شده است. آثار او مملو از عشق و احترام متقابل به طبیعت،علم، محیطزیست، مطالعات مذهبی فرهنگها، رسومات، زبانها و گویش وران بومی است. و نیز مطالعات جانوری، گیاهی، ماده و اشیا جزو مهمترین ویژگیهای آثار لیندا هوگان است. لیندا هوگان از پدری چیکاساویی، عضوی از مردمان آمریکای شمالی که پیش از این در می سی سی پی و آلاباما زندگی میکردند و اکنون به صورت سازماندهی شده در اوکلاهاما اقامت دارند و جزو مردمان بومیان ابتدایی آمریکایی است و از مادری سفیدپوست بدنیا آمده است. از آثار مهم او میتوان
کتبی تحت عنوان«تاریکی»«شیرینی»،«طوفانهای خورشیدی»، «روح پست»، «قدرت» ،«مردمان نهنگ»،« آشیانهها» و«زنی که جهان را تماشا می کند» نام برد. لیندا هوگان از شاعران بسیار مشهور در ژانر شعر و ادبیات پسازبانی و اکولوژیکی و از چهرههای تأثیر گذار شعر و ادبیات اکوفمنیستی است. رویکرد اکوفمنیست یا بومگرایی زنانه به نقش فعال زن و طبیعت می پردازد . هوگان که خود یکی از بومیان ابتدایی آمریکای شمالی است .صدای واقعی و معنویت بومیان و اقوام را در اشعارش منعکس میکند. جنسیت و زبان و رویکرد فراجنسیتی در شعر او برهم زننده دوگانههای برساختههای نظری و فرهنگ غربی است. تفاوتانگاری در مفهوم جنس و جنسیت در ادغام با رویکردهایی پساساختارگرایی آمریکایی همخوان است. ضدگفتمان اکوفمنیستی وضوح آشکاری در اشعارش دارد . طبیعت ، زیست جانوری و گیاهی و محیطی در یک درهم تنیده گی و همسطحی آشکار و واقعی خود را برجسته میکند. سه شعر تأثیرگذار لیندا هوگان را به فارسی برگردان کردم و امیدوارم در آینده نزدیک کتاب برگزیده اشعارش را به جامعه ادبی و شعری ایران معرفی نمایم.
¤ بی گناهی
هیچ چیز معصوم تر
از موجود هنوز شکل نگرفته نیست که در زیر خاک می یابمش،
هیچیک از ما نمی دانیم که چه روی خواهد داد
در پرباری سیاره.
تنها بی جنبشی در سکوت
در جایش زنده می ماند.
روزی شاید از گوشت نرم خویش
به سختی بیرون بزند
مروارید از جلد تاریکش
با پرّه یا با تصورش
فراپشت می گذارد
پوست شفافش را
در نزاعی جانکاه
دیگربار می پوشانمش
دست می برم در خاک
به تلاش ادامه می دهم،
من خودم بدنی خارق العاده ام .
نظاره می کنم همه چیز در حال بالندگی را،
در حیرت از خویش می پرسم
که تیغ بریده علف در انتها
چگونه می داند نوکش را
دوباره تیز گرداند.
در همین بالندگی باید خودم باشد
هنوز نمیدانم چه خواهم شد
در کمال خویشتنم
درون این توده ی گوشت ساده
*****
¤ نقشه
این دنیاست
بس وسیع و متروک
بی پایان، با کوه هایی
به نام مردانی
که گرسنگی را با خویش آوردند
از سرزمین های دیگر،
و وحشت
از جنگل انبوه و تاریک درختانی
که یکدیگر را سر پا نگه داشتند،
خواب می بینند آتش آنها را می بلعد
و به زبان کهن تر سخن می گفت
با گویش ملت گرگ ها
و باد در کنارشان پرسه می زد
حتی یخ هم آرام نبود.
خود شکسته اش را ضجه می زد
و بازگشت به آغوش گرما.
اما آنان آنرا یخ، گرگ، جنگل چوب ها نامیدند،
گویا کلمات از آن چیزی می سازند
می توانستند در دستان خویش نگهش دارند،
بگشایش، راهی را ترسیم کن و پی جوی اش باش.
این نقشه دنیای رها شده است.
این همان دنیای بی پایان ست
جایی که درختان جنگل ها قطع شده است.
اینها خطوطی هستند که گرگ نمی توانست از آنها بگذرد.
این چیزی است که از علم می دانم:
که یک دانه غبار در مرکز هر دانه برف بی حرکت مانده
که یخ می تواند با زمین راه بیاید
که گرگ ها درون حلقه ایی از اصلشان زندگی می کنند
این چیزی است که از خون می دانم: زبان نخستین زبان خود ما نیست.
هر چیز برای خودش نامهایی دارد
و در زیر پای ما نظم دیگر در جریان است
می سوزد.
خواب می بیند.
بیدار می شود
*****
¤ دو
وزن مرد بر زن
شبیه افتادن درون رودخانه
بدون غرق شدن است.
در بالا، جهان می سوزد و می جنگد.
دنیاهای گمشده از میان دیگر دنیاها
جریان می یابند.
اما اینجا زیر جلد آب،
قعر رودخانه، ماسه، همه چیز
شناور است، تکان می خورد.
همانگونه که در دورنش فرو می افتیم،
آب از میان دستان ما می ریزد.
و زمانیکه زن و مردی بیرون از آب آیند
در ابتدای لبه تفاوت ایستاده اند.
تصویرشان روی آب منعکس شده
آنان خاک رس پخته هستند،
آب تبخیر می شود و
به هوا مبدل می گردد
آنان جایی هستند که آب از خشکی پس نشسته
و برمی گردد آب
تا برود درون دریای بزرگتر
به مانند رودهایند
زن و مرد
درون دریای بزرگتری داخل می شوند
بزرگتر از مجموعه ی تمامی اجزایش.
ترجمه و معرفی سعید جهانپولاد
۱۴۰۲ دی
منبع:
https://www.poemhunter.com/poem/tear-36/
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
سعید جهانپولاد؛ متولد ۱۳۴۷ – تهران، کارشناس ارشد زبان و ادبیات تطبیقی ملل، شاعر، مترجم و پژوهشگر. او فعالیتهای ادبیاش را از اواسط دهۀ ۱۳۶۰ با نشریات و روزنامههای اطلاعات (صفحۀ بشنو از نی)، سلام، ادبستان فرهنگ و ادب، آدینه، گردون، دنیای سخن، کارنامه، کلک و… و فصلنامههای فلسفه و هنر در زمینه نقد ادبی آثار ادبیات داستانی ایران و جهان آغاز کرده.
جهانپولاد در دهه ۱۳۷۰ با همکاری دفتر ماهنامۀ معیار و اعضای تحریریه، کارگاه شعر و نقد شعر دهه هفتاد را، با گروهی از فعالان عرصۀ شعر و ادبیات آن زمان کلید زد که منجر به شکلگیری جریان شعر دهۀ هفتاد شد.
گزیدۀ آثار منتشر شده:
در کوچههای اول حرکت؛ (مجموعه شعر- ۱۳۷۷)
آوای جنینی؛ (مجموعه شعر- ۱۳۹۵)
گزینه شاهکارهای هایکو معاصر جهان؛ (ترجمه و بازسرایی- ۱۳۹۶)
منظومۀ چهار کوارتت؛ (تی اس الیوت، ترجمه همراه نقد و تفسیر- ۱۳۹۶)
شاهکارهای شعر جهان؛ (ترجمه با فیروزه محمدزاده- ۱۳۹۸)
شعر به وقت گرینویچ؛ مجموعه برگزیده شعر و شاعران معاصر جهان (۱۳۹۷)
زره کرگدن به تن دارم؛ (مجموعه شعر- ۱۳۹۷)
فصل گلهای سفید داوودی؛ (ناتسومه سوسه کی- ترجمۀ هایکو، ۱۳۹۸)