Advertisement

Select Page

شعر کی با ما سخن گفت؟ وقتی بسیار جوان بودیم

شعر کی با ما سخن گفت؟ وقتی بسیار جوان بودیم

 نیویورک تایمز – دسامبر، ۲۰۱۷

رانی ببیت /ببیت دونده در خشک شویی: نقاشی از شل سیلورستین   Credit© ۲۰۱۷ Evil Eye, LLC

شعر، همانطور که همه می دانند، غیرمحبوب است. در حقیقت آنقدر بدنام است که منتقدینی که  درباره اش برای مخاطب عام می نویسند، اغلب  انتخاب می کنند وضعیت امور را جلو جلو اذعان کنند، همینطور که من الان این کار را کرده ام، بر این اساس که اگر به نظر برسد در واقعیتِ موجود سکنی دارند،  متقاعد کردن راحت تر است، برخلاف این که  طوری رفتار کنی که انگار اکثر مردم فقط یک جمله دلگرم کننده با شیرجه رفتن در “سوگند زمین تنیس” فاصله دارند (کتاب شعریست از جان اشبری)*.

اما همیشه اینطور نبود. جالب توجه ترین چیز درباره عدم محبوبیت شعر، این نیست که وجود دارد، بلکه این است که در پی دورانی ست که در آن شعرها نه فقط محبوبیت داشتند بلکه با ولع و شادی بی نظیری در آغوش کشیده می شدند. آن دوره، البته ، دوران کودکی ست. برای کودکان، سوالاتی که اغلب دربارهء شعر پرسیده می شوند آنقدر دور از موضوع اند که  به نظر مضحک و چرند می آیند.

آیا شعر می تواند اهمیت داشته باشد؟  بدیهی ست، این را بیش از ۸۵۰ هزار کپی از کتاب “شب به خیر ، شب به خیر، محل ساخت و ساز” می گویند و تعداد بیشمار پرفروش ترین کتابهای موزون.

آیا شعر می تواند به صورت گسترده  از بر شود و به خاطر سپرده شود؟  بی تردید، این را نیم میلیون سیر و سیاحت شبانهء  “یک اتاق سبز، حاوی دستکش ها، بچه گربه ها، یه کاسه  پر از پوره  و پیرزن ساکتی که نجوا میکند هیسس” می گویند (بخشی از شعر کتاب “شب به خیر ماه” از مارگارت وایز براون است)

آیا شعر می تواند بیش از حد آموزنده باشد، اما همچنان  به عنوان شعر ارزنده باشد؟  بسیار خوب، “فرد فرد است، هر چقدر هم کوچک باشد”، این را یک فیل مصمم به اسم هورتون می گوید(از کتاب دکتر زوس است). اگر گاهی به نظر می رسد  شعر بزرگسال در سایهء  داستان و موسیقی وجود دارد، شعر خردسالان کاملا جایگاهش را در زیر نور خورشید حفظ کرده. از جهاتی این  تعجب آور نیست. تحقیقات روانشناسی متعددی به اهمیت موسیقی در رشد و فراگیری زبان در نوزاد اشاره کرده اند. بر اساس مقاله ای در ژورنال فرانتیرز؛ نوشتهء انتونی بِرَندت، مالی گبریان و ل.رابرت سلوک ، به واقع، ” هر چه بیشتر  خصیصه ای از زبان از موسیقی دور باشد، دیرتر فرا گرفته می شود”

این، به نظر می رسد که شعر – موسیقیایی ترین فرم هنر وابسته به زبان- را در موقعیتی بالاتر و رشک آور قرار دهد. در یکی از تحقیقات خیلی اندک و تا این اندازه طویل و جامع- به اندازهء یک کتاب- دربارهء شعر کودکان، دبی پالینگر اکادمیسین بریتانیایی، استدلال می کند که  شعر “نقش تکمیلی حیاتی برای کودکان ایفا می کند” زیرا که می تواند ” کودک را به جایی برگرداند که زبان و بدن عناصرغیرقابل تطبیقی از تجربه نیستند ، بلکه اساسا پیوسته اند” . کودک  شعر را نه به عنوان کلماتی که فردی استفاده می کند ، بلکه به عنوان آواهایی که یک صدا تولید می کند تجربه می کند.

در عمل، این یعنی که شعرِ کودکان، پیش زمینهء عناصر آکوستیک فرم هنری ست:  قافیه، ریتم، استرس. همینطور معنی آن این است که شعر کودکان به طور غیرمعمولی- به دلیل فقدان کلمه بهتر؛- سرگرم کننده و باحال است، یا حداقل اینکه بدون اینکه از این موضوع متاسف یا پشیمان باشد، تنظیم شده است که سرگرم کننده باشد.

 “بَبیت دونده  برمی گردد (هارپر/هارپر کولینز ۱۹.۹۹$ )، دنباله-گونهء جدیدی برای “ببیت دونده”(رانی ببیت/ درگوش خَونده – این نام با بازی با کلمات بانی و ربیت (خرگوش) ساخته شده است-) نوشتهء شل سیلورستاین  را در نظر بگیرید، که بعد از مرگ نویسنده منتشر شده (سیلورستاین سال ۱۹۹۹ فوت کرد و کتاب پس از مرگش در ۲۰۰۵ چاپ شده).

اگر شما یکی از میلیونها نفری هستید که با “جایی که پیاده رو تمام می شود” یا “چراغی در اتاق زیر شیروانی” بزرگ شده، رویکرد بنیادی سیلورستاین را می دانید: شوخ طبعی(معملا تعمدی کودکانه، هزلِ بحث بر انگیز) ، فاقیه، بازی با کلمات و گه گاه نظم سازی های  منظم با مقدار زیاد شعر بندتنبانی.

در” ببیت دونده برمی گردد”  خرگوش جوانی را  دنبال می کنیم که مستعد تلفظ غیرعمدی و اشتباه  کلمات است. ” کوش های گثیفِ دونده ” نمایانگر این است:

دونده  در چمن جست و خیز کرد و غلتید

تا اینکه سگوشهاش  آبز شدند

اونها رو خُشرُد به بُکشویی

تا تمیز و خوب بشن

خشک شو گفت:

“تا یک شنبهء دیگه آماده نمیشن”

دونده گفت: ” ببخشید

من حتی یه کلمه از چیزی که میشویی هم نمی گنَوَم”

 **Runny tumbled in the grass 
Until his grears were een. 
 
He clook them to the teaners
To get them nice and clean.
The cleaner said,
“They won’t be ready
Till next Saturday.”
Runny said, “I’m sorry,
I can’t sear a word you hay.

(until his ears were green/gr+ear   green-gr)

(took them to the cleaners/ cl+ook   t+eaners)

(hear a word you say / s+ear   h+ay)


تلفظ اشتباه کلمات به این دلیل سرگرم کننده اند که خنده دار هستند، اما همچنین به این دلیل که می توانند دو معنی  را روی هم قرار دهند. البته  در صورتی که  در این جابجا شدگی یک کلمه واقعی ایجاد کنند، یعنی آنچه ما  واقعا می خوانیم، با آنچه حس می کنیم باید در آن صفحه باشد برخورد کند.

در اینجا، سیلورستاین هوشمندانه کیفیت اول را ایجاد می کند: سگوشها و اَبز مخصوصا خوب است ( همانطور که در متن بالا نشان داده شده  در متن اصلی گریرز و این ، بجای اییرز=گوشها و گرین=سبز، یعنی بخش اول هر دو کلمه را جدا کرده و با هم عوض کرده است).از این طریق در خط آخر ، کیفیت بعدی را به عنوان نقطه قوت و مشت آخر، به شکل “هیر=شنیدن و سیر=خشکاندن” و “هی=یونجه و سی=گفتن” ارائه می دهد ، که  به طور جذابی در هم آمیخته اند.

تصدیق کنیم ، برای یک خواننده بزرگسال، چند شعر مثل این ممکن است بسیار موفق باشند. ولی دیدن رابطه بین جاذبه این کار برای کودکان و جذابیت سماعی که شاعری مثل والاس استیون برای مخاطب مسن تر دارد سخت  نیست:

“این باعث خواهد شد که بیوه ها خودشان را عقب بکشند. اما چیزهای خیالی/ که  چشمک خواهند زد. وقتی بیوه ها خودشان را بیشتر پس می کشند، بیشتر چشمک می زنند(بخشی از شعر “پیرزنی مسیحی با صدای زیر” است)

This will make widows wince. But fictive things / Wink as they will. Wink most when widows wince”

با بالا رفتن سن، ذوق و سلیقه ما تغییر می کند. اما هنوز هم نیاز داریم غذا بخوریم. و به هر جهت، وقتی حرف پیچیدگی و اغوا گریهای فنی به میان می آید، مرز بین شعر کودکان و بزرگسالان می تواند به صورت جدی تار باشد. آغاز “حلزونها” نوشتهء کالف براون را ملاحظه کنید:

It never fails, those pesky snails
Are always in the 
pudding.
Lousy 
guests, those nasty pests,
They’re always up to 
something.

هرگزناموفق نیست، اون حلزونهای مزاحم،

همیشه در پودینگ اند

مهمانهای چرک، آفت های کریه

همیشه نقشه ای/ چیزی در سر دارند

این یک نوع متفاوت از وزن تصنیف است که یعنی بند چهار بیتی با قافیه پردازی به صورت  الف ب پ ب  و بین ترتیب بندی  سطر چهار وندی و سه وندی متناوب است. اما همچنین در سطور اول و سوم قافیه درونی دارد، در سطور دوم و چهارم، براساس قافیه درونی، تکرار دارد (همیشه و همیشه). یک قافیه اریب هم دارد که خردمندانه اجرا شده (“پودینگ”، “چیزی”) و توسط  دو مورد جایگاهش محکم شده، یکی تکرار “همیشه” و دیگری  توسط  تغییر از واکه بسته در آغاز “پودینگ” به واکه ای  بازتر در اولین هجا از “چیزی”. این شعر برای کودکان است، بله. اما دستکاری ماهرانه و تخصصی صدا، برای همه است، یعنی در تئوری. چون به این واقعیت عجیب برگردانده می شویم که شعر،  با همهء جذابیتی که برای کودکان دارد، یک بازی ست که اکثر بزرگسالان خیلی وقت پیش پشت سر گذاشته و ترک کرده اند. و شعر از این لحاظ به صورت شگفت آوری در میان هنرها  یگانه است.

 اگر کودکان عاشق داستان، موسیقی و نمایش هستند، والدینشان نیز اغلب همینطور اند. مانند هر پدیدهء پیچیده ای، دلایل زیادی برای این موقعیت وجود دارند. اما جالب است به تعداد انگشت شمار شاعری که بیرون از محیط آکادمیک مخاطب دارند فکر کنیم- فراست، الیوت، بیشاپ، دیکنسون- و ملاحظه کنیم چقدر تصور کردن اینکه شعر کودکان بنویسند آسان است-همانطور که الیوت در واقع این کار را در کتاب ” کتاب گربه های اهل عمل و بدردبخورِ صاریغ پیر”انجام داد-. آیا در این درسی برای شاعران هست؟ اینجا الیوت در “گیدینگ کوچک” می گوید :

نباید از کند و کاو دست بکشیم

و پایان تمام جستجوهایمان

رسیدن به جایی خواهد بود که آغاز کردیم

و آن مکان را برای اولین بار خواهیم شناخت

از طریق دروازهء  به خاطر سپرده نشدهء مجهول

زمانی که آخرین زمینی که برای کشف کردن باقی مانده،

همانی ست که آغاز بود:

در سرچشمهء  بلندترین رودخانه

صدای آبشار پنهان

و کودکان در درخت سیب

We shall not cease from exploration
And the end of all our exploring
Will be to arrive where we started
And know the place for the first time.
Through the unknown, unremembered gate
When the last of earth left to discover
Is that which was the beginning;
At the source of the longest river
The voice of the hidden waterfall
And the children in the apple-tree …

 آیا این را به خاطر پیچیدگی فکری اش می خوانیم؟ یا به این دلیل که به نظر محسور کننده می آید؟ اکثر مردم پاسخ خواهند داد: ” به هر دو دلیل می خوانیمش” و شاید این درست است. اما  به راحتی می توان جاذبهء آن آوای وحشی و غیر قابل گنجادن در پاورقی را فراموش کرد. می توان فراموش کرد که این، بیش از هر چیز دیگر، اولین چیزی ست که ما را به سمت شعر می کشاند، پیش از اینکه آنقدر معقول شویم که ارزش و احتراممان را برایش از دست بدهیم، پیش از اینکه چیزهای کودکانه را کنار بگذاریم.

—————-

*(نوشته های درون پرانتز از مترجم هستند)

**متن انگلیسی اشعار برای مقایسه و روشنتر شدن موضوع در کنار ترجمه ارائه شده.

لطفاً به اشتراک بگذارید
Advertisement

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

تازه‌ترین نسخه‌ی دیجیتال هم‌یان

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها:

Verified by MonsterInsights