غزلی از لیلا آرمون
برگرد ای غمخوار من قلبم صدایت میزند
قلب صبور کوچکم بر دست و پایت میزند
برگرد تا از آسمان همچون مسیحا بگذرم
پرپر زنان شیون کنان از دار دنیا بگذرم
برگرد تا در چشم تو یک شاعر دیگر شوم
در سایه احساس تو همرنگ نیلوفر شوم
برگرد تا ویران شود کاخ عظیم غصهها
در خود بپیچد چون خزان طومار تلخ قصهها
برگرد تا گلگونههاعطر تو را از بر کنند
از چشمهای عاشقت یادی دوباره سر کنند
برگرد ای رویای من در هم شکن بیتابیام
برگرد در گرمای عشق آتش بزن تنهاییم