مریم دهکردی؛ مهمان صفحهٔ قلمزن این هفته
ساره سکوت: هدف این مجموعه مصاحبه، درک بهتر شرایط شاعران و نویسندگان زن و مسایل و موانعیاست که سر راه آنان وجود دارد. همچنین در این مجموعه کوشیدهایم پای صحبت زنان نویسنده و شاعر مطرح و موفقی بنشینیم که مسائل و مشکلات موجود را شکست دادهاند و صدای زنان بیصدا در ادبیات معاصر بودهاند. در این مجموعه مصاحبه، مصاحبه شوندگان به انتخاب خود میتوانند سوالی را حذف کنند یا سؤالی به لیست سؤالها بیفزایند.
مقدمهء این پروژه را در لینک زیر بخوانید:
http://shahrgon.com/73117-2/
وقتی از شغلی مانند دندانپزشکی، مهندسی، نجاری، معلمی و .. حرف میزنیم شنونده ناخودآگاه مکانی مثل مطب، اداره، کارگاه، مدرسه و .. را متصور می شود. در این تصویر معمولا تصویری هم از محیط کاری و جو حاکم برآن و همچنین همکاران فرد وجود دارد. اما وقتی به شغل شاعر یا نویسنده فکر میکنیم فضای کاری فرد معمولا تنها خود فرد را در نظر میگیرد. در این تصویر جای همکاران، روابط و ضوابط ، جو حاکم بر روابط همکاران و … خالی ست. آیا معتقدید که نوشتن در انزوا به تنهایی و به خودی خود برای شاعر یا نویسندهٔ موفق شدن کافیاست؟ اگر نه آیا روابط و ضوابط و شرایط خاصی برای این کار هست؟
- مریم دهکردی: اجازه بدهید پاسخ این سوال را با ذکر یک خاطره بدهم. یکی ازدوستان عزیزم در ایران کتاب اولش را با یک انتشارات خوشنام اما گزیده کار در تهران منتشر کرد. پس از اینکه من از ایران خارج شدم، روزی گپ میزدیم و از او خواستم با نشر مذکور گفتگو کند و مجموعهٔ داستان من را هم برای انتشار به آنها بسپارد. او حرف جالبی به من زد. گفت اگر آدم شلوغ کنی هستی و روابطات با آدمها زیاد است، با اینها کار کن اما اگر ادمی نیستی که از روابط دوستانهات برای فروش کتاب استفاده کنی، اهل شلوغ کردن نیستی و خودت هم در ایران حضور نداری کار را بسپار به انتشاراتی که همه اینها را داشته باشد. شلوغ کن باشد. رابطه داشته باشد و … مقصودم این است که در انزوا نشستن و نوشتن حتی اگر بهترین باشید برای موفق شدن کافی نیست اگر چه تنها نشستن و نوشتن برای موفق شدن لازم است. مگر اینکه مخاطب برایمان چندان اولویت و اهمیت نداشته باشد.
از برخی نویسندگان و شاعران زن میشنویم که فضای کاری موجود فضایی مردسالار است که گاه آثار و زحمات زنان را ندیده میگیرد یا جدی نمیشمرد. به نظر شما این چنین شرایطی هست؟
- کاش میتوانستم به این سوال یک نه بزرگ بگویم اما متاسفانه همینطور است. آثار زنان در فضای مردسالار ایران همواره کمتر از همکاران و همصنفان مرد دیده میشود. این البته خاص جامعه نویسنده و شاعر نیست. مهندسان، موکلان، روزنامه نگاران و تقریبا همه مشاغل چنین موضوعی را تجربه میکنند. اگرچه مبارزات زنان در عرصههای مختلف در سالهای اخیر وضعیت را خیلی تغییر داده، اما این که زنان باید برای اثبات خود انرژی و توان خود را در عرصههای دیگری جز حوزه تخصصیشان صرف کنند، موضوعی است که ملموس است.
بهعنوان نویسنده مینویسید یا به عنوان یک زن؟ وقتی از شما به عنوان نویسنده یا شاعر نام میبرند آیا توجه بیشتر روی زن بودن شماست یا اثر شما؟
- من بهعنوان یک نویسنده زن می نویسم. راستش برای خودم زن بودنم در نوشتن منشا اثر است. زن بودنم در آثارم نمود دارد و برای همین توجه در آثارم هم ناخودآگاه روی زن بودنم است.
در آثارتان چقدر به مسائل زنان پرداختهاید؟ اگر پاسخ شما آری ست، آیا با آگاهی به این امر به مسائل زنان پرداختهاید و یا به شکل ناخودآگاه پیش آمده؟
- زیاد. در ابتدا ناخودآگاه پیش میآمد اما با گذر زمان انتخاب کردم که نوشتههایم در حوزه مسائل زنان باشد. تقریبا در ۹۰ درصد داستانهایم شخصیت اصلی زن است. اگر شخصیت اصلی زن نباشد حتما شخصیت اثرگذار در داستان زن است. انگار شخصیتها، وجوهی از مناند که خواستهام آنها را زندگی کنم و نتوانستهام یا نشده.
شخصیتهای اصلی داستان یا شعر شما اغلب دارای جنسیتاند یا خیر؟ اگر جنسیت دارند آیا بیشتر اوقات زناند؟
- در سوال قبلی پاسخ دادم.
فکر میکنید به عنوان یک زن وظیفه دارید مسائل زنان را در آثارتان به تصویر بکشید؟ اگر پاسخ شما آری ست، فکر میکنید این به تصویر کشیدن به بهبود شرایط زنان در جامعه کمک خواهد کرد؟
- راستش را بخواهید بله. احساس وظیفه میکنم. به نظرم هنوز خیلی خیلی خیلی مسیر سخت، طولانی و پر فراز و نشیبی پیش روی ماست. مسائل زنان هنوز در همهجای جهان جای کار بسیاری دارد اما در جامعه ایران و اساسا در جغرافیای خاور میانه که من هنوز در آن زندگی میکنم خیلی بیشتر از جاهای دیگر جای دارد که دربارهاش گفته و نوشته شود. شما تصور کنید موضوع درخواست کاندوم و نواربهداشتی در کمکهای مردم به زلزله زدگان چه بلبشویی در فضای مجازی بهپا کرده بود. هنوز هم کسانی بودند که به نظرشان حرف زدن در این مورد بیشرمی است. من فکر میکنم تصویر کردن معضلات زنان در جهان داستان راه پذیرش را بیشتر از بیان مسائل در قالب سخنرانی برای عامه مردم باز میکند.
آیا معتقدید بخش اعظم ادبیات ما ادبیاتی مردانه ست؟ چرا؟
- طی سالیان اخیر این موضوع تاحدی کمتر شده اما نمیشود سلطه ادبیات مردانه را از دیرباز تا امروز در ادبیات ایران انکار کرد.
بهعنوان یک نویسنده موفق، آیا وقتهایی در گذشتهٔ شما بوده که با خودتان فکر کنید اگر مرد بودید خیلی راحتتر یا سریعتر رشد میکردید؟ چطور؟
- مهشید امیرشاهی نویسنده زن محبوب من در میان نویسندگان ایرانی است. او سالهاست که مینویسد و چندین اثر درخشان دارد. درمقابلاش مثلاً نویسنده مردی – نام نمیبرم که توهین نشود- که تنها دو جلد کتاب کاملاً معمولی دارد و سابقه نویسندگیاش به دهه هشتاد شمسی بر میگردد. یکروز که حدود بیست دختر و پسر جوان مهمان خواهرم بودند – دوستان همگلاسیاش در دانشگاه- از ایشان پرسیدم از مهشید امیرشاهی چیزی خواندهاند . جز خواهرم کسی نامش را نشنیده بود. بعد خیلی تصادفی نام آن نویسنده جوان برده شد و در کمال ناباوریام بخش اعظم بچهها او را میشناختند. اینجور وقتها من فکر میکنم مرد بودن در جامعه ما گاهی میتواند ما را پیشتر و جلوتر از حتی جایگاهمان سوق دهد.
رمز موفقیت خود را چه میدانید؟
- من هنوز خودم را نویسنده موفقی نمیدانم. برای همین این سوال را حذف میکنم
تصور کنید با دختر نوجوانی که قصد دارد در آینده نویسنده یا شاعر شود حرف میزنید. پیامتان برای او چیست؟
- پدرم همیشه دستش را می گذاشت روی شانهام و هر وقت میخواستم تصمیم مهم و بزرگی بگیرم می گفت. نترس! تا توی آب شیرجه نزنی شنا یاد نمیگیری… من باهاتم! بپر… به نظرم این جمله خیلی راهگشا و موثراست. پس من هم به او میگویم: نترس! بپر! تا نپری شنا یاد نمی گیری.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید