Advertisement

Select Page

موسیقی پاپ محمل تولید آثار جاودان و ماندگار نیست

موسیقی پاپ محمل تولید آثار جاودان و ماندگار نیست

 

من اجازه می‌خواهم که پا فراتر بگذارم و بگویم، ترانه‌های امروز اصلاً ماندگار نیستند، و اگر بیم آن را نداشتم که کلامم به‌درستی منعقد نشود، حتی درباره‌ی اینکه به نظرم موسیقی پاپ اساساً محمل تولید آثاری برای جادوانگی و ماندگاری نیست هم صحبت می‌کردم، گاهی دیده‌ام که منتقدین موسیقی امروز، ماندگاری یا عدم ماندگاری را (که عامل موثر و تأثیرگذارِ آن، اقبال مخاطب است) شاخص کیفیت و غنای هنری و تکنیکی اثری گرفته‌اند و بعد آثار امروزی را که توفیق ماندگاری نداشته‌اند، به همین دلیلِ تلاش برای جذب مخاطب حداکثری نقد کرده‌اند! محمد نویری امسال در دومین سال از مراسم جایزه‌ی ترانه‌ی افشین یداللهی مقام اول را در بخش اجتماعی مراسم کسب کرد با او در تمامی جنبه های ترانه‌ی امروزاز نحوه‌ی همکاری او با خوانندگان تا وضعیت ترانه ی امروز و محدودیت ها و مشکلات به گفتگو نشستیم که در ادامه می‌خوانید:

 

شما همکاری زیادی با خوانندگان سرشناس داشته اید و ترانه های بسیاری را سروده اید، چقدر اهمیت دارد «در حوزهء موسیقی» خواننده‌ی اثر شما چه کسی باشد؟

حقیقت ماجرا این است که من همکاری‌های بسیاری با خوانندگان کم‌نام و نشان و همکاری‌های معدودی با خواننده‌های سرشناس داشته‌ام، در پاسخ به پرسش شما می‌توان از دو زاویه به ماجرا نگریست: از منظر گستره‌ی انتشار، به عقیده‌ی من با شرایط فعلی بازار موسیقی ایران، در اکثریت قریب به اتفاق موارد، اهمیت اجرا کنندگان ترانه‌ها از خود ترانه‌ها و به طریق اولی، از ترانه‌سرا یا آهنگساز آن‌ها بیشتر است، اگر بپذیریم بخش موثری از حیات ترانه‌ها، پس از تولید و حین ِشنیده شدن و دست به دست شدن توسط مخاطبان جریان دارد، ترانه‌ای که تولید شود اما انتشار مناسبی نداشته باشد، عملاً حیات نیمه‌تمامی داشته است. امروزه با توجه به کثرت خواننده‌ها  و کیفیت نه چندان مطلوب اکثریت آثار، طبیعی‌است مخاطب تمایلی برای دانلود یا خرید اثر خواننده‌ای که پیش از این صدا و آهنگ‌هایش را نشنیده، نداشته باشد اینگونه است که سالانه تعداد قابل توجهی آهنگ تولید و منتشر می‌شود اما اثری از آنها در میان مخاطبان مشاهده نمی‌شود پس به عنوان یک ترانه‌‎سرا، مهم است که خواننده‌ی شما جزء کدام دسته از خوانندگان باشد، خواننده‌های مطرح یا ناشناس؟

منظر دوم اما مربوط به پیشینه‌ی ذهنی و تصور مخاطبان درباره‌ی خواننده‌ای‌است که اقدام به ارائه‌ی اثری می‌نماید. در همین موسیقی پاپ فعلی – چه درون و چه بیرون از مرز- شما نمی‌توانید بعضی آهنگ‌های تولید شده را با صدای خواننده‌های دیگر تصور کنید.

 

ملاک شما برای شروع یک همکاری چیست؟ خوانندگان تازه کار چه معیاری را باید داشته باشند که از اثر شما استفاده کنند؟

متاسفانه طی این حدوداً ۱۵ سالی که در حوزه‌ی ترانه کارِ جدی می‌کنم، بابت تصور نادرست و غیر حرفه‌ای از کار تیمی و از باب اعتماد و دوستی، ترانه‌هایی را به دوستانی که اخلاق و سوادشان برایم ستودنی بود سپرده‌ام و با وجودی که سال‌ها از واگذاری آن‌ ترانه‌ها گذشته تعداد قابل توجهی از آنها هنوز به انتشار نرسیده‌اند، ترانه‌هایی که هر کدام شاید در زمان خلق، پیشرو یا خلاقانه محسوب می‌شدند و حالا دیگر حتی اگر به انتشار هم برسند، عوامل تولید را در حد کارورزان دنباله‌رو و مقلد معرفی خواهند کرد. بعد از این مقدمه می‌توانم اینگونه به سراغ پرسش شما بروم که این روزها امکان تعامل حرفه‌ای با خواننده، قدرت صدا و توان مالی او جهت انتشار مناسب اثر، برایم در اولویت است و هنگام مذاکره برای همکاری، حتماً در مورد زمان و قالب انتشار ترانه‌ها نیز با هم گفتگو خواهیم کرد.

 

برخی از مخاطبین دیروز و امروز ترانه در ایران اعتقاد دارند که ماندگاری ترانه های امروزی بسیار معدود و انگشت‌شمار است و همانند ماندگاری آثار گذشته نیستند آثاری که به نظر آنها هر بار که به سراغشان برویم تازگی دارند. آیا این نقد به ترانه‌ی امروز وارد است؟

من اجازه می‌خواهم که پا فراتر بگذارم و بگویم، ترانه‌های امروز اصلاً ماندگار نیستند، و اگر بیم آن را نداشتم که کلامم به‌درستی منعقد نشود، حتی درباره‌ی اینکه به نظرم موسیقی پاپ اساساً محمل تولید آثاری برای جادوانگی و ماندگاری نیست هم صحبت می‌کردم، گاهی دیده‌ام که منتقدین موسیقی امروز، ماندگاری یا عدم ماندگاری را (که عامل موثر و تأثیرگذارِ آن، اقبال مخاطب است) شاخص کیفیت و غنای هنری و تکنیکی اثری گرفته‌اند و بعد آثار امروزی را که توفیق ماندگاری نداشته‌اند، به همین دلیلِ تلاش برای جذب مخاطب حداکثری نقد کرده‌اند! بنده فعلاً-در حد درک خودم از قضایای پیش آمده- به دلایل ماندگار شدن آثار درخشان پیش از انقلاب می‌پردازم: ابتدائاً مد نظر داشته باشیم که طی این سال‌ها همزمان با پیشرفت تکنولوژی، شکل عرضه‌ی آثار کاملا متحول شده است.

آثاری که هم‌نسل‌های ما – و نه متولدین اواخر دهه هفتاد یا هشتاد- به عنوان آهنگ‌های ماندگار سراغ دارند، با توجه به ممنوعیت تولید موسیقی پاپ در داخل کشور و شرایط دشوار تولید و انتشار در خارج از کشور، این شانس را داشته‌اند که سا‌ل‌های سال تقریباً تنها انتخاب‌های موسیقی پاپ برای ما و والدینمان باشند. پس فارغ از کیفیت، فرصت بیشتری برای شنیده شدن داشته‌اند (خواه خاکستریِ تیم درخشان ابی، بیات، جنتی عطایی، خواه لب کارون و آمنه‌ی آغاسی خواه آهای دختر چوپونِ سیاوش شمس)، صد البته قصد زیر سوال بردن کیفیت آثار مذکور را ندارم، اما اگر حاصل، نتیجه‌ای جز این بود جای تعجب داشت. به تکنولوژی برگردم، عامل دیگر با توجه به تکنولوژی آن سال‌ها، سخت‌تر بودن فرآیند تکثیر و دسترسی به آهنگ‌ها بود، امروزه اما مخاطب می‌تواند با یک کلیک آهنگ را آنلاین بشنود و در کوتاه‌ترین زمان ممکن با اشاره‌ی انگشتی سراغ آهنگ بعدی برود، بی‌که مشکلات عقب و جلو بردن کاست، از دست دادن بخشی از آهنگ بعدی، محدودیت انتخاب و …. را داشته باشد.

لذا به نظرم هر گونه قضاوت درباره‌ی ماندگاری آثاری که به نحوی به هنر مربوط می شوند و تعمیم جهت‌دار آن به کیفیت تولید، بدون در نظر گرفتن شرایط اجتماعی، زمانی، مکانی و بستر تکنولوژیک عرضه، ناقص و نادقیق است، من معتقدم از زمانی که عرضه‌ی دیجیتال و مجازی آثار همه‌گیر و تعداد تولیدات زیاد شده مدت ماندگاری آثار- فارغ از کیفیت‌شان – کاهش پیدا کرده است.

درباره‌ی بخش دوم پرسشتان هم باید عرض کنم از آنجا که به نظرم هدف اصلی موسیقی پاپ جذب مخاطب و سرگرم کردن آنان است، این عدم ماندگاری لزوماً نمی‌تواند نقدی جدی برای زیر سوال بردن کیفیت ترانه‌ی پاپ امروز باشد، اما می‌توان به کیفیتِ ملودی‌ها، قدرت اجرای خواننده‌ها، تناسب تلفیق کلام و ملودی، کیفیت محتوا و تألیف ترانه‌ها و … پرداخت، نقد کرد و توقعِ ارتقای سطح کیفی آثار را داشت، خود من هم مخاطبِ موسیقی پاپ امروزی نیستم اما به نظرم می‌آید آنچه در آثار فرهاد، منفرد زاده، جنتی‌عطایی، قنبری‌ و … دیده‌ایم و شنیده‌ایم حاصل بخت‌یاریِ ما بوده که فرهیختگانِ جامعه‌ی آن سال‌های ما به تولید و ارائه‌ی چیزی فراتر از استانداردهای محتواییِ موسیقیِ پاپ، در این مدیوم پرداخته‌ و برای ما به جا گذاشته‌اند.

شما کسب مقام اول در بخش اجتماعی دومین جایزه‌ی ترانه‌ی افشین یداللهی امسال را کسب کردید. ابتدا بفرمایید که هدف از برگزاری این مراسم چیست و چه بخش‌هایی دارد؟ و اینکه برگزاری چنین مراسمی چقدر به پیشبرد ترانه‌ی امروز کمک می‌کند؟

تصور می‌کنم دوستان برگزار کننده اهلیتِ بیشتری برای پاسخگویی به بخش اول این سوال داشته باشند، اما آنچه در فراخوان جشنواره به عنوان هدف برگزاری درج شده، ارتقاء سطحِ کیفی ترانه‌ی کشور، ایجاد انگیزه برای رقابت در میانِ ترانه‌سرایان و حفظِ خاطره‌ دکتر یداللهی بود. به عقیده‌ی من جامعه ترانه‌سرایان کشور، سال‌ها نیازمند برگزاری چنین مراسمی بود، علاوه بر بخش رقابتی که به نحوی بخشِ اصلی ماجراست، همین تجدید دیدارها و تداومِ مراوداتِ دوستانه‌ی ترانه‌سرایان و آهنگسازهای شهرهای مختلف، دستاوردِ مهم و قابل اعتنایی است. دستاوردِ دیگر اینکه  بخشی از ترانه‌ها که اتفاقا از نظر ادبی، آثار موجهی بوده و از حیث ساخت و ساختمان هم اجرا پذیری مقبولی دارند، گاهی بابتِ شرایطِ اجتماعی و ملاحظات خوانندگان در انتخاب ترانه، مجال اجرا و انتشار را پیدا نمی‌کنند، این جایزه می‌تواند محلی برای جمع‌آوری، معرفی و انتشار این دست آثار – دست‌کم به صورت مکتوب – باشد.

 

ترانه‌ی مبتذل در تعریف شما چه نوعی از ترانه‌ می‌باشد؟ آیا ترانه‌ی مبتذل به کلمات استفاده شده و محتوای آن مربوط است یا نداشتن فرم و ارزش هنری؟

اثر مبتذل، طبق تعریف لغت‌نامه‌ایِ ابتذال، اثری است که بسیار گفته و دیده و شنیده شده، خواه ترانه باشد، خواه شعر، خواه فیلم یا …، طبعاً بخشی از این ارزیابی به محتوا مربوط است و بخشی از آن – مادامی که بر اساس کلیشه‌های متدوال و مستعمل به تولید محتوا بپردازیم- به تکنیک. ارزش هنری اما آنجا نمودار می‌شود که در تولید – چه محتوا، چه ساز و کار- از کلیشه‌های رایج فاصله می‌گیریم.  فرم اما نتیجه‌ی تعامل مناسب و سنجیده‌ی ساختار و محتواست.

 

خیلی از ترانه‌سرایان ناکامی خودشان را به دلیل وجود مافیای ترانه‌ می دانند.آیا در ایران مافیای ترانه وجود دارد؟ یک ترانه سرا و شاعر در ایران با چه مشکلاتی روبه‌رو است؟

بسته به تعاریف مختلفی که می توانیم از کامیابی/ناکامی یا مافیای ترانه داشته باشیم، به این پرسش، پاسخ‌های متفاوت و بعضاٌ متناقضی می‌توان داد، به نظر می‌آید سوالی که باید پاسخگوی آن باشم این است که: آیا جریانی در ترانه‌ی امروز وجود دارد که مانع انتشار ترانه‌های ترانه‌سرایان تازه‌کار توسط خوانندگان نامدار شود؟

به نظرم هم آری و هم خیر.

آنچه باید در وهله اول مد نظر داشته باشیم این است که خوانندگان لزوماً کارشناسان ادبیات نیستند، بعضاً مخاطبانِ جدی ادبیات هستند و اکثراً نیستند، و از آن مهم‌تر، ترانه شعر نیست و بنا نیست شعری که روی کاغذ، اثر خوب و قابل قبولی است، برای انتشار در قالب قطعه‌ی موسیقی نیز مناسب باشد.

فارغ از اینکه اغلبِ خواننده‌های نامی به قصدِ تولید آثار هنریِ صرف دست به انتخاب ترانه نمی‌زنند و حتماً حین انتخاب‌های خود گوشه چشمی به چرخه‌ی مالی ماجرا (جذب و حفظ مخاطب، بازخورد در کنسرت و … ) دارند، اکثر اوقات دوستانی که از به اجرا نرسیدنِ ترانه‌هایشان گله‌مندند از رعایت اصول ترانه نویسی (ساختمان ترانه، تالیف محتوای مناسب با کاراکتر خواننده، رعایت اجرا پذیری کلمات و کیفیتِ تقطیع هجاها حین اجرا و …) غافلند لذا متنی بدون ملاحظاتِ اجرایی، روی کاغذ به خواننده‌ یا آهنگساز ارائه می‌کنند و از به اجرا نرسیدنِ آن متعجب و سرخورده هم می‌شوند.

از دیگر سو نیز خوانندگان/آهنگسازان  اکثراً ترجیح می‌دهند به سراغ دو دسته از ترانه سرایان بروند، ۱- ترانه‌سرایانی که سابقه‌ی سرودن ترانه‌های موفق در بازار داشته‌اند. ۲- ترانه‌سرایانی که پس از سال‌ها همکاری و دوستی با خواننده/آهنگساز به درک و فهم درستی از ایده‌های او، روحیات و علایقش رسیده‌اند.

و اینچنین است که اغلب اوقات واردِ این چرخه‌ی نسبتاً بسته شدن، اتفاق ساده‌ای به نظر نمی‌رسد اما معنی آن لزوماً این نیست که عده‌ای آدم ثابت ذی‌نفوذ یا صاحب‌قدرت در اطراف تمام خواننده‌ها  وجود دارند و دائماً مانع می‌شوند ترانه سرایان جوان با آنان همکاری داشته باشند.

اگرچه اکثر خوانندگان مطرح مشاورانی تحت عنوان تهیه‌کننده، مشاور هنری، مدیر هنری، پرودیوسر یا…. دارند که با نظر و کمک آنان به انتخاب ترانه می‌پردازند و هر کدام با ملاحظات و سلایق خودشان نظراتی را به خواننده منتقل می‌کنند. اما احتمالاً اولویتِ اکثرِ این افراد، نه حذف ترانه‌سرایان تازه‌نفس بلکه موفقیتِ تجاری و اجتماعی اثری‌است که در تولید آن سهیم هستند. طبیعی‌است هر آهنگسازی معمولاً با تعدادی ترانه‌سرا بابتِ تعاملِ طولانی مدتی که با آنان داشته راحت‌تر باشد و ترجیح ‌دهد در وهله‌ی اول روی ترانه‌های آنان کار کند. اگر این رویکرد را رویکردِ مافیایی می‌نامید، بله، این جریان وجود دارد، اما اگر مثل من معتقدید این هم‌اندیشی هم بخشی جدی از یک هنر- صنعت است، به نظر می‌‌رسد این رفتار در مقایسه با دیگر تجارت‌ها و صنایع (مانند خودروسازی، واردات کاغذ و ….) ابداً مافیایی و انحصارگرایانه نیست.

 

یک ترانه سرا و شاعر در ایران با چه مشکلاتی روبه‌رو است؟

به جز معضلات مربوط به ممیزی و سانسور، کپی رایت مسأله‌ی جدی دیگری است که نه فقط ترانه‌سرایان داخل کشور، که تمام ترانه‌سرایان ایرانی با آن درگیرند، ماجرای سرقتِ ادبی یکی از مشکلات دامنه دار ترانه سرایان است که متاسفانه هنوز ساز و کار روشن و مشخصی برای آن تدوین نشده یا دست کم اگر تدوین شده، کارکنان مراجع ذیربط (قوه قضاییه، دادگستری، ارشاد و ..) خصوصاً در شهرستان‌ها با آن آشنایی کافی ندارند و اگر شخصِ مراجعه‌کننده را به سخره نگیرند، عملاً از راهنمایی درست او برای پیگیری حقوقش نیز عاجزند.

لطفاً به اشتراک بگذارید
Advertisement

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

تازه‌ترین نسخه‌ی دیجیتال هم‌یان

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها:

Verified by MonsterInsights