نسیم خاکسار دوست کارگران!
برای حضور نسیم خاکسار، معلم، نویسنده، شاعر و نمایشنامه نویس در ونکوور – کانادا
جاشوهای لنجها که خود شاهد پهلو گرفتن اولین کشتی بخاری انگلیسی در کنار انبوه نخلستانهای جادویی بودهاند روایت میکنند: با چشمان خود دیدهاند که" کاپیتان کرنل" در جلوی چشمان شیخ در حالیکه به ملوانان دستور داده بود که وسایل حفاری را از کشتی خالی کنند، همینطور ایستاده بود لب کشتی و توی خلیج می شاشید.
مستر کرنل به شیخ گفته بود که: «طلا زیر زمین اینجا هس» و بعد نقشه جزیره را جلوی شیخ برد و نوک چوب را روی نقطهای در ضلع غربی گذاشت و گفت: «ما، یعنی کمپانی میخواهد روی این نقطه کمپ بسازد. اینجا باشگاه میشود و اینجا کنار اسکله فعلی اسکله بزرگی برای کمپانی درست میکنیم. شیخ به چشمان شیشهای کرنل خیره شد زیر لب گفت هر طور خیر کمپانی است. اما اینجا زمین شیخ جابر است.»(*)
کلنگ پالایشگاه که توسط انگلیسیها زده شد، پالایشگاه کارگران را از هرسوی ایران به خود جذب می کند. همراه پالایشگاه نوع تازهای از زندگی در آبادان آغاز میشود. کپرها و چادرها و حلبی آبادهای کارگری ساخته میشوند. در طرف زیبای شهر در کنار آب ویلاها و فروشگاهها و باشگاههای با شکوه برای استفاده اختصاصی انگلیسیها ساخته میشوند. در مدتی کوتاه انبوه نخلستانها و زمینهای کشاورزی نابود میشوند و شهری پر از تضادهای گوناگون طبقاتی و نژادی و فرهنگی و انواع تحقیرهای خرد کننده شکل میگیرد. در روایتهای گوناگون تاریخ کارگری آمده است، این کارگران مهاجر هندی بوده اند که برای اولین بار شیوههای اعتراض و سر پیچی و مقاومت علیه رفتارهای تحقیرآمیز انگلیسیها را به کارگران ایرانی یاد دادهاند. بعدها که جوانان سوسیال دمکراتی مانند «یوسف افتخاری» که توانسته بود از آذربایجان خود را به آبادان برسانند، آموزشهای کارگری را که از آن سوی مرز آموخته بودند را زیر دماغ انگلیسیها به کارگران آبادان منتقل کردند و اولین اعتصابات بزرگ را سازماندهی کردند. بعد «علی امید» توانسته بود مبارزات کارگران نفت را برای بهبود شرایط کار و زندگی ادامه دهد.
همراه با ارتقاء جنبش کارگری، فرهنگ و ادبیات و هنر و سینما در آبادان شکل میگیرد. نسل جوانتر زبان انگلیسی را که مانند سلاحی در دست انگلیسیها بوده است را از دست آنان خارج میکند و آنرا در خدمت رشد آگاهی و ارتقاء ادبیات فارسی وارتقاء فرهنگی بچههای کارگران بکار میگیرد. آثار«همینگوی» و«مارک تواین» توسط ابراهیم گلستان و نجف دریابندری و محمد علی صفریان و صفدر تقی زاده که خود از کارمندان شرکت نفت بودند به فارسی ترجمه میشوند. استعدادهای تازه و نوی در میان فرزندان کارگران آبادان شکوفا میشود. متعاقب آن، در نیمه اول دهه چهل دفترهای هنر و ادبیات جنوب زیر نظر شاعر و نویسنده منصور خاکسار، متولد میشود. در همین دروان است که با نوعی از ادبیات روبرو هستیم که به جنبههای مختلفی از زندگی کارگران میپردازد. ناصر تقوایی داستان " تابستان همان سال" را منتشر میکند. ناصر موذن، "شب های دوبه چی"، " تبی که شیرو داشت"، " نوبت شب" و" رقص در انبار" را منتشر میکند. در همه این داستانها با کارگران فقیر و ساده دل و مهاجری روبرو هستی که برای پیدا کردن لقمه نانی دست به هر نوع کارهای سخت در کنار تاسیسات نفتی در آبادان، می زنند. زندگی کارگرانی را دنبال میکنی که سرانجام آنان فقر و آوارگی و دربدری و مشروب خوری، یا حماقت و کله شقی و بیکاری است. بر بستر چنین فضا و گذشتهای است که سالها بعد داستان«روشنفکر کوچک» و رمان «گامهای پیمودن» توسط نسیم خاکسار نوشته میشوند.
نسیم خاکسار که نوشتن را با گزارش نویسی از کپرنشینان و محله فقیرنشین عرب در ماهشهرآغاز کرده است، با نگاه ویژه خود به زندگی و مسایل کارگران و تهی دستان شهری و مبارزان سیاسی مدافع کارگران پرداخته است. نسیم خاکسار در این دو اثر لحظهها و دقایق رنج خیز و روزمره کارگران جنوبی را شرح داده است. او به زبان گویایی، هزینههای گرانبهایی را که کارگران و خانوادههای آنان در زیر سایه سرکوب و ترس و تحقیر برای پدید آوردن شهر «مدرن» و «صنعتی» آبادان پرداختهاند را به ما گوشزد می کند. نسیم خاکسار از آنجا که خود کارگر زاده است و نزدیکان او از فعالین کارگری آبادان بودهاند زبان گویای کارگرانی میشود که در بیان آرزوها و مشکلات و تجارب خود کم توان هستند. وی در قالب و فرمی خواندنی و ادبی، کارگرانی را به تصویر می کشد که به عنوان یک طبقه بدنبال رهایی خود در تلاش مستمر برای پایان دادن به تبعیض و تحقیر و بیعدالتی هستند. در هر دواثر «کار» و «شرایط کار» و رهایی از اجحاف و ستم موضوع اثر است. بحران و تحرک طبقاتی و کار تحت فضای امنیتی و پلیسی، درگیری با کنترات – چیهایی که بیرحمانه با کارگران رفتار میکنند و زندگیی پا در هوای کارگران پروژهای و فصلی، همه در یکجا جمع شدهاند. با نوعی از زندگی روبرو هستیم که مدام در حال کنترل شدن و سرکوب شدن است.
به این ترتیب در توی در توی داستان که میروی تازه متوجه میشوی آنکس که بخاطر "عدید" و ما مردم، زندان و شکنجه و تبعید را تحمل کرده است، نسیم خاکسار دوست کارگران است.
۱۸ آوریل ۲۰۱۲
پینوشت:
(*) برداشتی از داستان «خواب سنگین شیخ خزعل»، نوشته اصغر عبدالهی – ۱۳۶۴