نطق سردوشی آقا
نطق سردوشی آقا
در مراسم اعطای سردوشیِ دانشجویانِ دانشگاههای افسری، حضرت رهبر فرمودند که دشمنان به قصد اسلام هراسی، به نام اسلام گروههای مسلح میسازند و توسط آنها انسانهای بیگناه را قتل عام میکنند. ایشان تأکید کردند که پیام اسلام ناب برای انسانیت، پیام آسایش، عزت، سربلندی و زندگی همراه با امن و امان است و بدخواهان نمی خواهند، ملت ها با این پیام آشنا شوند.
من ماندهام که خداوند چرا این دشمنان را خلق کرده است. از همان هزار و چهارصد سال قبل اینها با توصل به “النصر بالرعب” شروع کردند به قتل عام انسانهای بی گناه. به نام اسلام، گروه های مسلح تشکیل داده، اسم آنها را لشکر میگذاشتند، به همه جا حمله میکردند و میگفتند: “یا پول بده یا ایمان بیار یا تفنگت را بردار که بجنگیم.” در حالیکه پیام اسلام ناب برای انسانیت، پیام آسایش، عزت، سربلندی و زندگی و چه و چه و چه بوده و هست.
خود حضرت رهبر از همان اوایلی که این گروههای مسلح سر نیکلاس برگ را بریدند، می خواست از فرط ناراحتی تا سه روز غذا نخورد که بعد با پا در میانی اطرافیان با چند دقیقه تأخیر صبحانه را میل فرمودند و بنا شد طی یک اطلاعیه آن را محکوم کند که بعد از شدت ناراحتی آن هم یادشان رفت. بعد هم که القاعده را دشمنان مسلح کردند و آنها هم انسانها را در آن ساختمانها قتل عام کردند، حضرت امام پا برهنه به سمت دفتر خود حرکت کردند که آنها را جنایتکار اعلام کند و به جهانیان بگوید که آنها را دشمن مسلح کرده و انسانهایی که در آن ساختمان سوختند بی گناه بودند. اما ملت ایران که لیاقت چنین رهبری را ندارد زودتر جنبیده و برای آن انسانهای بی گناه شمع روشن کردند و لذا حضرت رهبر اقدام خود را بیهوده تشخیص دادند و ترجیح دادند برای رساندن پیام اسلام ناب به گوش دشمنان، اعضاء بلند پایه فراری القاعده را در ایران پناه بدهند تا مشت محکمی بر دماغ ناب انسانیت و پیام آسایش بزند تا عزت، سربلندی و زندگی همراه با امن و امان از طریق جنوب لبنان و کرانه غزه شلیک شده اثرات اسلام هراسی در تبلور ریش سردار نقدی و جوانان مومن بسیجی که داوطلبانه برای حملات انتحاری ثبت نام میکنند، متبلور بشود. میدانم که این جملۀ آخر من خیلی مواج شد. اما یکی از اساتید بزرگ طنز که بهتر است اسمش را نیاورم میگوید: وقتی نطقها خیلی آبکی بشود به جز جملات پر موج، هیچ رقم نمیشود آن مسخرگی را با طنز بیان کرد.
ثمرات رفتن به مسجد
حجتالاسلام والمسلمین علی نسب، مسئول نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه محقق اردبیلی، گفت که انسان در مسجد از خوی حیوانیاش جدا شده، به تعالی روحی میرسد و یکی از فواید حضور در مسجد این است که انسان با برادران دینی خود و مشکلات آنها آشنا میشود و این آشنایی آنها باعث به وجود آمدن محبت و برادری بین آنها میشود.
ما یک همسایه کانادایی داریم که در عمرش به مسجد نرفته، خوی حیوانیاش جدا نشده و به تعالی روحی نرسیده است. همین آخر هفته آمد دم در خانۀ ما. چند دقیقه قبلش عمهجان که رفته بود مسجد برنابی از آنجا آمده بود ملاقات من. تا از نرده چشمش افتاد به جانت گفت: “تو تازه قلبت را عمل کردهای. هنوز تپش قلب داری. به جای دیدن این نجسها ذکر خدا کن تا قلبت آرام بشود.”
اما جانت خوشگلتر و مهربانتر از آن بود که بتوانم به حرف عمهجان گوش بدهم. در را که باز کردم جانت مرا در آغوش کشید. گفت که چند روزی که پیدایم نشده از در و همسایه سراغم را گرفته و وقتی خبر شده دچار ناراحتی قلبی شدهام ناراحت شده. دسته گل بزرگی برایم آورده بود و یک جعبه شکلات. گفت که چون کریسمس اینجا نیست آمده که هم احوالپرسی بکند هم خداحافظی.
بعد رفتنش، عمهجان با اخم و تخم گفت که به پیشنماز مسجد زنگی بزنم چون از دستم عصبانیست که دو هفته به مسجد نرفتهام!
کلاه گذاشتن حجاب نیست
رئیس پلیس امنیت اخلاقی نیروی انتظامی می گوید که کلاه یا هر لباس پوشیده حجاب کاملی برای بانوان نیست.
ایشان میفرماید که لباسهایی که عفت عمومی را جریحه دار کنند، با پیگرد روبرو میشوند.
درست است که خانمها این دوره و زمانه موهای خودشان را مثل ویس و شیرین انبوه و دراز نگه نمیدارند . این هم درست است که با یک کلاه خوب و گشاد میشود کوهی از موها را پوشاند. اما آن اشعۀ کذایی از کلاههای امروزی رد شده و باز ایمان آماده به باد رفتن مردها را بر باد میدهد. چنین ماجراهایی بسیار شرعی است. اصلاً همه چیز زن بسیار شرعی است. این جور مسائل خود بخود پیگرد دارند. قبل از اسلام زنده به گور میکردند، اما بعد از اسلام زن منزلت پیدا کرد. نظام ما از این هم فراتر رفته است. زنها حق انتخاب دارند. بین پیگیری اسیدپاشی، پیگیری چاقو خوردن از پشت، پیگیری پلیس امنیت و حجاب کامل اسلامی، میتوانند یکی را انتخاب کنند.
بسیاری از خانمها شناختی از عفت عمومی ندارند. بلانسبت فکر میکنند که عفت عمومی یک لندهوری است که هر بلایی سر آن بیاید، “آخ” نمیگوید. در صورتیکه هر کدام از اعضاء خانمها بلاهایی سر عفت عمومی در میآورد که آنورش نا پیداست. به عنوان مثال من سه چهار عضو دانه درشت و اثرات لخت بودن آنها را بر عفت عمومی مینویسم تا جدی بودن موضوع دستتان بیاید.اما اگر آنها را در دنبالۀ مطلب ندیدید، بدانید که قابل چاپ نبودهاند و سردبیر برای آنکه عفت عمومی جریحه دار نشود، آن ها را حذف کرده است.