نقدی بر کتاب شعر «باکمال کنده شدن» سروده سپیده جدیری
بنا به گفتهی یاکوبسن (شعرها به درجات مختلف، پیامهایی درباره شعر و بنابراین دربارهی زباناند، همانقدر که دربارهی عشق، مرگ، و سایر دغدغههای حسی انسان اند (اسکولز، ۱۳۷۹:۵۵)
در «شعر زبان گرا» آنچه اهمیت بنیادین دارد، خود زبان است. در شعرِ «زبانی» هرگز زبان وسیلهی انتقال پیام نیست. بلکه زبان اصلیترین عنصر شعر است. به همین دلیل شاعر در اینگونه سرودن «با تهدید بیان و ساختارهای کم و بیش آشنا، در مرزهای زبان خطر آفرینی میکند: تصرف در عرف و نحو بیان، و درآویختن جملهها، جملههای نیمه تمام و عدم ایجاز در شعر… و همچنین بازیهای زبانی، از جمله خصوصیات شعر زبانگراست.
در این مجموعه شعر شماره (۳) که «ترش» نام دارد تقدیم به کودکان سوریه شدهاست اما دردی جهانی در متن شعر نهفته است. شاعر از دردی مشترک میگوید و با برجسته سازی و تشخص به بعضی کلمات مانند (آواز، گناه، غصه و غم و مرگ)، حسی مملو از ناراحتی و درد را به خواننده القا مینمایاند طوری که جسم کلمه و طنین و صدای آن به اندازهی معنی آن، در شعر نقش میبندد؛ حتی نقش جسم و صدای کلمه، گاهی بیشتر و مؤثرتر از معنی آن نمود پیدا می کند. یعنی قدرت مادی کلمه بیشتر از قدرت ادراکی آن می گردد.»
در این مجموعه شاعر گاه با بازیهای زبانی و تکرار واژه و جملهای در بندهای شعر و قدم زدن در فضای سورئال و سوبژه، شیوهی نوشتار خود را به مخاطب نشان میدهد. به عنوان نمونه در شعر شماره (۴) ، ص(۱۵) استفاده از کلمهی (شور و یا فعل شد، مانند شدن، شدها شدیدن) که البته بازی با واژه ی شور نه تنها در این سروده بلکه در چند شعر دیگر کتاب دیده میشود مانند (شوریدن از تمام روزها، تا شور ماهی و یا شور و تپیدن قلب، یا …)
در واقع نگرهی برخورد زبانی این شعر و چند شعر دیگر جدیری به سمت نگاه رضا براهنی در کتاب خطاب به پروانهها جاری شده است.
در کتاب شعر «با کمال کنده شدن» گاه رگههای اروتیک کم رنگ، همراه با نوشتاری زنانه پدیدار میشود.
(باید شکلهایم را خسته کنم
باید دستهایم را ببندم به تختهای سکس شده
و سکس کنم
که خوابم نبرد
که خوابم نبرد
که خواب، یک قران هم نمی ارزد)
بندی از شعر شماره (۵) ، ص (۲۱)
و یا بندی از شعر شماره (۱۹) ، ص (۵۳)
(لبی که می رود
و می رفت بر من
شبی و روزهایی شد چقدر
وقلب من برایت
لب است
شبی و روزهایی.)
ویا شعر شماره (۹) ص، (۳۵)
با هم این شعر را که در فضایی اروتیک و موسیقیایی همراه با بازیهای زبانی و تکنیک واجآرایی که حرف (شین و الف) بیشتر بهچشم میخورد را میخوانیم .
سنگین است مارک لباسهای بلند
[و من به عرضههای خود فکر میکنم]
دلم برای شورَت به پشت میافتد
هوای شورَت
که دل
به هر چه میسپارد
من از تو بازم ببین من از تو بازم
و چکههای «تن»ام
بنوش که هر شب دلیست در لباسهای بلند
ببو که میشرارد شور
در دهانههای تنم
شرم باد از تو ای عشق
غم
چقدر برای شورَت یک قدم
برنمیدارم
شکل یکهندسهام
که بویش میشود کرد
ولی
خاصیتش نمیشود کرد
در اکثرشعرهای بلند جدیری معناشناسی از حد جملههای تک فراتر نمیرود اما در صورت ارتباط برقرار کردن بین تمام بندها شعر به سمت کلیتی می رود که مجموعهی سادهی تمامی بندها نیست.
در مجموعهی باکمال کنده شدن، شاعر با تکنیکی مدرن و هنجارگریز و استفاده از ضربالمثلها و تقابل کلمات و تلفیق واژههای فارسی و انگلیسی در شعر به نوعی مهارت خود را در سرودن شعر مدرن نشان می دهد مانند شعر شماره ( ۸ ) ، ص، (۳۲) ( یکی به نعل و یکی به میخ / یکی به نمردن یکی به مردن / به روا داری و نداری / آری ، بلی ، یس ، آریو! ……. )
جدیری در این مجموعه شعرهای کوتاه نیز سروده اما به جرات میتوان گفت که به قوت شعرهای بلندش نیست و شعرهای بلند این مجموعه موفقتر است. و اگر در بعضی سرودهها ادات تشبیه نو بکار رفته بود به لحاظ تکنیک هنری و مدرن بودن، قدرت بیانی بهتری داشت.
در بعضی از شعرها گاهی با گزارههای خبری -تاکیدی و یا امری- تاکیدی ویا خبری – بیانی و استفهامی – تاکیدی روبرو هستیم. در بندها و گزارههایی که خبری بیانیاند، تنهایی واندوه شاعر مورد تاکید قرار می گیرد. گرچه فضای اندوه و تاسف بر بخشی از شعرهای کتاب گسترده است، گاهی محدود به من درونی شاعر است و گاه به صورت وسیعتر و کلیتر من راوی به جهان پیرامون اطراف قدم میزند و نگاهی گستردهتر به رابطه آدمها با یکدیگر و اتفاقها دارد و بنابراین گزارههای خبری بیانی گاهی شکلی از روایت به خود میگیرند. روایت نوعی سفر و نگرش راوی نشان دهندهی درگیری ذهنی او با مسائلی فراتر از من شخصی اوست و در واقع «من» گسترش یافتهای که اکنون در هیئت «ما»ی جمعی با دقت و هوشمندی به مسائل پیرامون خود مینگرد .
دو بند آخر از شعر( ۳) ، ص،(۱۴) با نام «ترش»
اینجا انقلاب است
اینجا با خیابان نسبتی ندارد؛
در گوشهای بزرگ
صدای طبل نمی پیچد
هوا کم ترین حد تحمل است
و غصهها هم دل دارند دل دارند
و من که مثل غروب از کنار تو رد میشوم
به خانه میروم
در گذشتههای سپید سپید
کلافهام از کلافهای سر در گم
کلافهام از کلافهای سر در گم
ترازو به احترام چه کسی ترازو شده است؟
آب به احترام چه کسی آب
گناه خرد شدهی من !؟
۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۷