نگاهی به مجموعهی شعر لشکر شکست خوردهی کلمات سرودهی آیدا عمیدی
یکی از چالشهای ادبیات درونی کردن تغییرات بیرونی و رویکردهای اجتماعی است. این درونی کردن که از خلال تغییر در وضعیت روایت و فضاسازی اتفاق میافتد حاصل تجربههای نویسنده و شاعر است. به نظر میرسد هر چه قدر این درونی کردن سریعتر اتفاق بیفتد تأثیر مضاعفتری بر شکلگیری اثر ادبی دارد. در طول سالهای گذشته تغییرات در جامعهی ایران بهخصوص تغییرات سریع اجتماعی و تأثیر آن بر شاعران و نویسندگان، نوعی درونی کردن این تغییرات و بازتاب آنها را در آثار در برداشته است. درونی کردن اثرات اجتماعی و به تصویر کشیدن بهصورت روایتی در شعر و داستان هرکدام تکنیکهای خاص خود را دارد، اما مهمترین عصر واردکردن نوع نگاه شاعر یا نویسنده و نقد این شرایط و انتقال ان به مخاطب است. درواقع رسالت شاعر یا نویسنده در این راه مشخص است، واسازی وقایع و واردکردن آنها به ساختار شعر و یا داستان. بااینکه این تکنیک در سالهای گذشته هم در نثر و هم در شعر شاعران و نویسندگان ایرانی اتفاق افتاده است، اما به نظر میرسد شاعران نسل جوانتر که در سالهای بعد از انقلاب در ایران متولدشده و زندگی کردهاند این نگاه را متفاوتتر و در این حال بسیار مؤثرتر وارد فضای شعر کردهاند و بهنوعی گفتمانی را میان درونی کردن وقایع اجتماعی و تأثیرشان بر فضای شعر برقرار کردهاند.
آیدا عمیدی در مجموعهی شعر لشکر شکستخوردهی کلمات که بهتازگی توسط نشر مروارید منتشرشده است، فضای متفاوتی را از روایتهای شاعرانه و بازتاب درونی کردن وقایع اجتماعی به تصویر کشیده است. این مجموعهی شعر حاوی ۵۶ شعر است که هرکدام بااینکه شعرهای مستقلی هستند؛ اما ازلحاظ فضای روایت و نوع تصویرسازی به هم مربوطاند. درواقع آنچه این شعرها را به هم ازلحاظ معنایی بسیار نزدیک میکند همین درونی کردن روایتهای اجتماعی است. بیشتر از آنکه فضای انتقادی وارد ساختار شعر شود نوعی نگاه تلخ و درعینحال برداشتهای شاعر است که از روایتها و اتفاقات اجتماعی وارد فضا و ساختار شعر میشود
با قلبی پر از استخوان و خون به خانه برگشتم
گرگ درونم کسی را کشته بود
کسی را که جانواران درونش درنده نبودند
هر روز غارت میشوم
و آدمهای درونم با سرهای بریده به اینسو و آنسو میدوند
نیمی از من آتش میگیرد
و نیم دیگرم در آتش میسوزد
و موج صدایش موج صدایش – ترکم نمیکند:
«برگرد
به من نگاه کن
به زنی با جمجمهای سوراخ
که چیزی را تمامروز میبافد
و تمام شب میشکافد » (صفحهی ۱۱)
نگاه شاعر به پدیدههای اجتماع به جنسیت زنانهی او پیوند خورده است، شاعر در بیشتر اشعار بهنوعی اشاره به تلخیهای موجود در جامعه علیه زنان و تجربیاتش دارد، اما این تلخیها و تجربیات بیشتر از خلال روایت سازی وارد فضای شعر میشوند. استفاده از کلماتی مثل خلخال و یا در شعر سوم آن مرد تیغ به دست نگاه منتقدانهی شاعر به تجربیاتش از زن بودن است اما در همهی این تجربیات نوعی ناامیدی موج میزند که همان برگرفته از فضای اجتماع و تأثیر آن بر درونی کردن فضای شعر است
ناقوسی در من به صدا درآمده است
«روحم کجاست؟
قلبم؟
و آن مرد تیغ به دست که در سرم زندگی میکرد؟»
به سوراخ روی شقیقهام نگاه کن
به چیزهایی که درونم رشد میکنند
به رویای خودکشی در حال دویدن
به ناقوس زنگ زدهای که در من به صدا درآوردهای
بگو روحم کجاست؟
قلبم؟
و آن مرد تیغ به دست که در سرم زندگی میکرد؟ (صفحهی ۱۲)
در فضای درونی شدهی این روایتها، نوعی تجربیات بومی هم وجود دارد که جغرافیای شعر را متفاوت میکند. استفادهی شاعر از یک سری کلمات خاص، توانسته است این فضای بومی را تعریف کند و درعینحال با خاطرات شاعر از این فضا پیوند میخورد. به نظر میرسد که نگاه شاعر به این فضا بیشتر از آنکه منتقدانه باشد، حاصل نوعی فرآیند تجربی است که با درونی کردن خاطرات او گرهخورده است
از این نخل سر به فلک کشیده بالا بیا
گویم را ببوس
تا دیگر از این شاخه به آن شاخه نپرم
روی زمین تو راه بروم
سفره را روی ایوان پهن کن
زیر نورهای رنگارنگ
میان صدای تاریک انفجار
من زیر آسمان تکهتکهایستاده بودم
و چیزی در تنم فرومیریخت
او در میان خون و همهمه از درونم گریخته بود (صفحهی ۱۹)
تنوع در ساختار شعر هم بهنوعی با همین فضاسازی و درونی کردن خاطرات گرهخورده است و هم رویکرد و نگاهش را از جغرافیای بومی الهام گرفته است برای مثل در این شعر که ساختار شعر متفاوتتر است
رکابزنان از پیچ جاده میگذرد
عطر گلابریشم را میدرد از هم
پشت سرش بوتههای خار میروید
پشت سرش گردبادی است که قرار است تکهای از دستش را ببرد
پشت سرش گرگی زاییدهام با شاخهای تیز و سمهای طلایی
رکابزنان در شن فرومیریزد
آسمان پایین میآید
و ستارهها بر سرش آوار میشوند
پشت سرش رودی از خون به خلیج میریزد (صفحهی ۲۵)
درونی شدن واقعیات اجتماع باتجربهی شاعر از فضای یاس در روابط هم گره میخورد و همین تم وارد فضای شعر میشود و حتی ساختار شعر را هم دستخوش تغییر میکند، استفاده از کلمات مشخص برای به تصویر کشیدن تباهی و از میان رفتن روابط انسانی در شعر هویداست، اما از دیگر مشخصههای آن درونی کردن این تأثیر بر هر دو جنس زن و مرد در ساختار جامعه است برای مثال در این شعر
تو را در آغوش میکشم
و مردان و زنانت همه از آغوشم سر میروند
پوستم را کندهاند
و چاقویم را گرفتهاند
وعشق مثل خوابی سبک از سرم پریده
کجا بودم
وقتی گهوارهام به سمت تو خیز برمیداشت
و نمیدانستم چه هستم
سیبم
یا نهنگی مأیوس که پیوسته به سمت ساحل میرود
از کدام درمیآمدی (صفحهی ۲۹)
و در بعضی از اشعار این یاس درونی شده بر جنسیت شاعر هم سایه انداخته است برای مثال در شعر زیر:
هر سؤال تابی به موهایم انداخت
رودی آرام که به جنگلی درهم و تاریک بدل شد
در آینه شبیه توأم
در خیابان شبیه زنی
که زیباییاش را بر دوش میکشد (صفحهی ۴۲)
در بعضی از اشعار، نگاه منتقدانهی شاعر به درونی کردن و به تصویر کشیدن یاس حاکم بر روابط زن و مرد است که مشخصاً زنان را تحت تأثیر قرارمی دهد، اما نگاه انتقادی شاعر به این فضا بهصورتی محافظهکارانه وارد فضا و ساختار شعر شده است برای مثال در این شعر:
چه گونه باور کنم که نیمهی گمشدهام تو بودی
مجسمهای فرسوده
که هرگز چشم از زمین برنمیداشت
و من که موهایم باد را به بازی میگرفت
سر بر شانهی مردی گذاشته بودم
که هیچ صدایی خوابش را آشفته نمیکرد (صفحهی ۵۲)
بااینکه فضای به تصویر کشیده شده در اکثر اشعار نوعی فضای تلخ است، اما میتوان گفت که این یاس و تلخی تجربهی شاعر از واقعیات جامعه است، بهاینترتیب اشعار این مجموعه میان دو فضای متفاوت به تصویر کشیده شدهاند، فضایی که منطبق بر حال و گذشتهی جامعهای است که شاعر تجربهی زندگی در آن را داشته است. درعینحال میتوان گفت در بیشتر اشعار، نگاهی شاعر به تصویرسازی و بیان روایت، سبکی محافظهکارانه دارد یعنی نقدهای موجود از اجتماع بیشتر در لابهلای یاس و تردید به تصویر کشیده شده است، بااینحال میتوان گفت آیدا عمیدی در این مجموعه دست به تجربهی فضای جدیدی زده است و از ساختار شعر برای درونی کردن تجربیاتش استفاده کرده است، نقدی که تنها از خلال ادبیات و نگاه هستی شناسانهی کلمات شکل میگیرد
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
آزاده دواچی مترجم، شاعر و فعال حوزه زنان، دارای مدرک کارشناسی مترجمی زبان انگلیسی؛ فوق لیسانس زبان و ادبیات انگلیسی، گرایش ادبیات تطبیقی ایران و فلسفهی غرب است و هماکنون مشغول به تحصیل در مقطع دکترای زبان و ادبیات انگلیسی در استرالیا با گرایش مطالعات فمینیسم پست کلنیال در حوزهی ادبیات و نقد ادبی فمینیسم و حقوق زنان در ایران و کشورهای جهان سوم است.
از دواچی تاکنون یک مجموعه شعر به عنوان «پروانهای در راه است» در سال ۸۶ منتشر شده است و دو کتاب دیگر وی در محاق توقیف گرفتار شدهاند.
Azadeh Davachi,
Ph.D. Student
Faculty of arts, School of English Literatures & Philosophy
Post-colonial Feminism and Feminist Literary Criticism
University of Wollongong, Australia