واسازی زبان و کلیشههای جنسیتی
واسازی زبان و کلیشههای جنسیتی: نگاهی به مجموعهی شعر «اصراری که نمی دانی» سرودهی طیبه حسین زاده
نگاهی به ادبیات زنان در سالهای گذشته نشان میدهد که هر چه قدر دامنهی فعالیتهای اجتماعی زنان بیشتر شدهاست، تلاش برای بازسازی واقعیت از طریق آثار ادبی شدت بیشتری یافته است. اما از سوی دیگر با تنگتر شدن فضای عمومی و اجتماعی برای فعالیتهای زنان، ادبیات توانسته است آنها را در مصاف با رویدادهای حقیقی اجتماع قرار دهد و به نوعی زنان را از فضای خصوصی به فضای عمومی کشانده است. نگاهی به شعر مدرن زنان ایران به خصوص در چند سال گذشته رویارویی و تقابل با این شرایط را به خوبی نشان می دهد . بر خلاف تصوری که از زن در اجتماع به عنوان زن سرخورده و شکست پذیر القا میشود که عموماً جدا ماندن از فعالیتهای اجتماعی به انواع مختلف تبلیغ میشود، در آثار ادبی با زنی متقاوت روبه رو هستیم، زنی که در مواجه با شرایط بستهی اجتماعی استراتژیهای خاص خود را خلق کرده است.
مجموعهی شعر اصراری که نمی دانی سرودهی طیبه حسینزاده که به تازگی توسط نشر بوتیمار منتشر شده است نیز دارای همین خصوصیت است. تقابل شاعر با دریافتهای اجتماعی و واکنشهای مقاومتی او در این مجموعه به خوبی مشخص است. یکی از تکنیک های شاعر در این مجموعه دادن صفت بودگی به تیتر و یا ویژگیهای هر شعر است و اتفاقا شعر با کلمهی زن بودگی آغاز می شود. تبدیل این خصوصیتها به نوعی تلاش شاعر برای بازنمایی نمادین ویژگیها و خصوصیتهایی است که از طریق جامعه به دست آورده است. تبدیل کلمات به صفات در ابتدای هر شعر ویژگی متمایز این مجموعه شعر است .
نمی فهمم جنین چه ربطی به خرمالو دارد
و چرا انگشتهای من این همه بوی انگور میدهند
ویار کلمه کرده است!
ویار؟
ویار
ای یگانهترین یار !
من دستهای تو را پس میدهم
تو رنگ موهایم را به من برگردان
(صفحهی ۷)
آن چیزی که در این شعر و بیشتر شعرهای این مجموعه مشخص است به نوعی تلاش شاعر برای بازنمایی هویت زنانهی خود و در عین حال استفادهی مستمر و تکنیکی از بازیهای زبانی است. مثلا در این شعر ویار، یار که شاعر به صورت نمادین از این دو کلمه استفاده میکند. آن چیزی که در بیشتر اشعار این مجموعه مشخص است، تبدیل نمادین زبان به اعتراض است، اعتراضی که در خلال بازیهای زبان شکل متفاوتی یافته است. عناصر زنانه در این مجموعه قوی هستند و هر کدام کارکردهای خاصی دارند، تاکید شاعر برای استفاده از عناصر زنانه و ارتباط آنها به محیط بیرون در شعر او مقاومتی ایجاد کرده است، مقاومتی که قادر است به سادگی هویت پیچیدهی خود را از طریق کلمات ساده بیان کند . مثلا در این شعر اعتراف و ارتباط آن به لاک صورتی، شرم و ارتباط آن به جورابهای شیشهای که هر کدام هویت نمادین اعتراضی شاعر را در قبال پدیدههای اجتماعی بیان میکند.
به برخی از خودم اعتراف میکنم
خالی خوش
قرمز مردد بین انگور سیاه و لاک صورتی
بیهوشی از زخم
با لحن این صندل بلند سفید
شرم جورابهای شیشهای
برخیام را بر میدارم
دور می شوم از قفسه.
(صفحه ی ۱۰)
از دیگر استفادهها و تاکید برهویت زنانه استفادهی مکرر از کلماتی مثل جنین، مادر و همینطور فرزند است. مادر شکل گرفته هم در تصاویر این مجموعه نوعی حالت اعتراضی دارد، مادری که سکوت نمیکند و قادر است تا با بازیهای زبانی و اشارات نمادین به رنجهایش در جامعهی مردسالار اعتراض کند.
همان قدر که دربارهی الی میدانم به من الهام میشود
فیلمهای زرد میبینم که قرمز و سبز را با سفید اشتباه نکنم
و گرمترین رنگی که میتوانم بگذارم پس زمینهی این شعر یخ
چندبار بگویم با موهای خیس ندو !
من از آن مادرها نیستم که دستمال سفید بگذارم روی پیشانی ات
با جریان آب سرد، روی پاها
یاد میگیری وقت دویدن تب نکنی
وقت تب کردن گرم نشوی
وقت گرم شدن ندوی
من از آن مادرها نیستم که دربارهی الی
( صفحهی ۱۷)
پرهیز از کلیشه سازی جنسیتی و به نوعی تقابل با آن از دیگر ویژگیهای این مجموعه است .اکثر المنتهایی که در این مجموعه آشنازدایی شدهاند، آنهایی هستند که عموماً به هویت زنانهی شاعر اشاره دارند، استفادهی شاعر از این المنتها نه یک کارکرد عادی، بلکه به نوعی فرم مقاومتی شاعر را شکل دادهاند: مقاومتی که از خلال روزمرگی کلمات شکل می گیرد.
به من نگاه نکن
کتابی که کلمه ندارد در بهترین حالت
دفتر نقاشی بچههاست
یا
آنچه مردان دربارهی زنان میدانند
(صفحهی ۲۱)
رویکردهای فمینستی، عناصر زنان و همینطور مقاومت در برابر انواع سرکوبهای اجتماعی را به خوبی میتوان در این مجموعه دید. از سوی دیگر استفادهی شاعر از کلمات خاص تقابل میان دو فضای خانه و اجتماع را به خوبی نمایان می سازد. به عبارت دیگر می توان گفت تقابل میان این دوفضا از طریق چیدمان کلمات خاص و استفادهی شاعر از بازیهای زبانی صورت میگیرد .
ما چشمهای باهوشی بودیم
یکی تیرهتر از خط و ریمل
یکی بی رنگتر از زندگی
اما هر دو سوخته
(صفحهی ۳۲)
و اما در شعر دیگر که به خوبی میتوان تقابل میان این دو فضا را دید :
گیسوانم را میبندم
محکم
که باد دیوانهشان نکند
بتوانم بخوابم
چای بسازم
و کیبورد را ببینم.
(صفحهی ۳۶)
اعتراض شاعر به جامعهی مردسالار شکل خاصی در این مجموعه گرفته است، آن چه که مسلم است شاعر با این نوع فرم اعتراضی می تواند بر دریافتها و تنوع مخاطب خود تاثیر بگذارد، اما در عین حال در خلال این تاثیر پیامی را به خوانندهاش منتقل می کند. شاعر، بدون ترس از مورد قضاوت گرفتن در برابر کنشهای جامعهی مردسالار به خوبی قادر است تا لحن اعتراضی خودش را به مخاطب انتقال دهد درعین حال صفات و ویژگیهایی که شاعر با پسوند، گی، ساخته است شامل مردانگی هم شده است، بدین ترتیب شاعر قادر است تا از طریق شعر و واسازی زبان و عناصر موجود در آن، باور عام راجع به مردانگی را بر هم زد و کنش جدیدی را از این باور عام در شعرش بنا کند مثلا در این شعر:
به پسری که ندارم افتخار میکنم
زنده نبودن را به مرد شدن
ترجیح داده است.
(صفحه ی ۴۵)
واسازی باورهای عام نسبت به زن و نمایاندن متفاوت از آنها در این مجموعه با بافت زبانی شاعر گره خورده است، در عین حال زبان ساده است، اما به خوبی به تبدیل و تغییر واقعیت متفاوت دست میزند. این واسازی از معانی و کلیشههای رایج یکی از ویژگیهای بارز در این مجموعه است برای مثال در این شعر که ضجه زدن با عق زدن زن همراه شده، اما در عین اشاره به یک باور کلیشهای به آن اعتراض کردهاست.
نگران نباش
حتما دوباره شاعر با احساسی میشوم
یا حداقل موجود لطیفی که بیشتر مسواک میزند
بگذار کلمه بشکنم
یک زن عصبانی اصلاً خطرناک نیست
تنها گاهی
ضجه میزند
اشک میخورد
عق میزند
که آن هم نشانهی خوبی است.
(صفحهی ۵۲)
شاعر در این مجموعه به خوبی توانسته است مرز میان واقعیتهای اجتماع و تجربههای زنانهی خودش را نشان دهد، اکثر این تجربهها در خلال کارکردهای زبان و تصویر سازی از آن نمایان می شوند، این کارکردها گاهی شکل چند وجهی پیدا میکنند، در عین حال تمایز میان آنها برای خواننده چندان ساده نیست. میتوان گفت در بیشتر شعرهای این مجموعه شاعر تلاش زیادی برای تصویر سازی از واقعیت، تجربه و زبان داشته است و تا حدود زیادی در انتقال آن به مخاطب موفق عمل کرده است.
حالا وقتی به تابلوهای نقاشی خیره میشوم
هیچ اتفاق خاصی نمیافتد
به جز دستی که به شانهام می خورد: تعطیله خانم !
و من این تای تانیث را که به هرچیزی میچسبد
در مشتم میفشارم و خارج میشوم.
(صفحهی ۵۵)
در پایان می توان گفت که نگاه کلی به اشعار این مجموعه نشان میدهد که شاعر در نشان دادن هویت زنانهی خود موفق عمل کردهاست ، هویت زنانهی شاعر بر خلاف برخی از تجارب واقعی اش در جامعهی مردسالار سرکوب نشده است بلکه با شکل گیری و چیدمان کلمات، استفادهی متفاوت از کلیشه و باز سازی تمهای علیه زنان به نوعی به مقاومت در زباناش پرداختهاست. شاعر به خوبی توانستهاست از فضای خصوصی خود از طریق واژگان به فضای عمومی پا بگذارد و در عین حال برای نقد واقعیتهای اجتماعش علیه زنان از ساختار شعر بهره برده است.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
آزاده دواچی مترجم، شاعر و فعال حوزه زنان، دارای مدرک کارشناسی مترجمی زبان انگلیسی؛ فوق لیسانس زبان و ادبیات انگلیسی، گرایش ادبیات تطبیقی ایران و فلسفهی غرب است و هماکنون مشغول به تحصیل در مقطع دکترای زبان و ادبیات انگلیسی در استرالیا با گرایش مطالعات فمینیسم پست کلنیال در حوزهی ادبیات و نقد ادبی فمینیسم و حقوق زنان در ایران و کشورهای جهان سوم است.
از دواچی تاکنون یک مجموعه شعر به عنوان «پروانهای در راه است» در سال ۸۶ منتشر شده است و دو کتاب دیگر وی در محاق توقیف گرفتار شدهاند.
Azadeh Davachi,
Ph.D. Student
Faculty of arts, School of English Literatures & Philosophy
Post-colonial Feminism and Feminist Literary Criticism
University of Wollongong, Australia