پیام رضا مقصدی به مراسم بزرگداشت نسیم خاکسار
درود بر شما
گویا آسیا به نوبت می گردد. نیک بختانه، این بار، در جشنوارهی دوستانهتان نوبت ِچهره پرداز ِصمیمیِ ادبیات ِ داستانی ِ ما نسیم خاکسار است.
بی شک تاکنون در برنامه تان در باره ی کار وُ کارنامهی غرورانگیزش آنچه که لازم بود آشکار وُ عیان ، بر زبان نشست وُ به بیان در آمد. از این روی، مرا زیاد تر از آنچه که در بارهی این عزیز ِخاطره انگیز، نوشته وُ خوانده شد چیزی در دست نیست.
اما نمی توان در باره ی نسیم خاکسار سخن گفت و به نکته یی برجسته، در او تاکیدی نداشت و آن، حضور ِعاطفهی صمیمانه، در شخصیت اوست.
بیشتر کسانی که او را از نزدیک می شناسند با این خصلت ِ خوب ِ انسانیاش بیگانه نیستند. واین صمیمیت، در بافت ِ نوشتارش به روشنی، به چشم می نشیند به ویژه آنکه اگر موضوع ِ داستانش مربوط به مردم بومی ِ منطقهاش بوده باشد.
باید به خلوت ِ خاموش ِ نسیم راه یافت وُ پای صحبت ِ صمیمانه اش نشست تا ببینی چه نافذانه به زیر وُ بم ِ رفتار وُ گفتارِ مردم ِ پیرامونش چشم می دوزد وُ با شادیهایشان چگونه شاد است وُ با اندوهشان تا چه اندازه، شعله بار است وُ میسوزد.
باری
شادا شما که ارزشهایی از این دست را ارج می گذارید.
شادا ما که مهربانیهای لبزیزتان را پاس می داریم وُ سپاس می گوییم.
روی وُ موی وُ آرزوهای آبی تان را می بوسم
با عاطفهی سبز
رضا مقصدی