گفتوگوی شهروند بیسی با فتحیه هنری؛ آوای شادمانگی گمشده
فتحیه هنری؛ آوای شادمانگی گمشدهی مردم سیستان و بلوچستان
فتحیه هنری از زمان کودکی میخواند. از دورهی کودکستان، زمانی که خیلی کوچک بود. بعد هم در دبستان، دبیرستان و جشن و مناسبتهای مختلف خواند. او پیش از این در گفتوگویی با شهروند بیسی در تاریخ ۱۲ دسامبر ۲۰۰۸ گفت: «پدر و مادرم هر دو تشویقام میکردند که بخوانم. اما زندهیاد پدرم – روحش شاد – بیشتر تشویقام میکرد. مادرم کمی مخالفت میکرد و میگفت مردم پشت سرت حرف در میآورند.»
او از پدر و مادری کرمانی در شهر سراوان بلوچستان به دنیا آمد و در همان شهر نیز بزرگ شد. فتحیه هنری یک دهه پیش اولین کنسرت خود را در ونکوور اجرا کرد و بعد به استانهای دیگر و سپس آمریکا و اروپا دعوت شد. در سال ۲۰۰۷ نیز در جاز فستیوال بههمراه دو پسرش هامین و هدایت در گروه سنگا شرکت کرد. فتحیه هنری تاکنون چند بار در مصاحبه با CBC شرکت کردهاست.
مصاحبه رضا هنردوست با فتحیه هنری را که به انگیزه اجرای کنسرت جدیداش با نام «وشان» در ونکوور به تاریخ ۲ فوریه برگزار میشود، در زیر میخوانیم. [شهروند بیسی]
شهروند بیسی: خانم فتحیه هنری، مدت نسبتاً زیادی بود که شما و خانواده هنری، کنسرت مستقلی در ونکوور اجرا نکرده بودید؟
فتحیه هنری: در ابتدا بهخاطر فرصتی که در اختیار من گذاشتید، ممنونم. از همیاری و پشتیبانیهای شما و هفته نامه شهروند بیسی، تشکر میکنم که همیشه از ما و در واقع از همهی برنامههای فرهنگی و هنری شهر حمایت کردهاید.
همانطور که میدانید حدوداً تا ۸ سال پیش با گروه روح افزا که از خانوادهی ما و آقای امیر کوشکانی تشکیل شده بود، برنامههای متعدد و موفقی را اجرا نمودیم، ولی با رفتن آقای کوشکانی به انتاریو برای ادامه تحصیلات، و نیز با سفرهای پی درپی پسر بزرگم هدایت که با گروههای موسیقی آمریکایی و کانادایی مشغول تور هنری بود، دیگر گروه روح افزا نتوانست به برنامههای خود ادامه دهد و گرفتاریها و مشغلههای مختلف باعث شدند تا من، به جز شرکت در برنامههای پراکندهای که از طرف سازمانهای فرهنگی و یا فستیوالهای کانادایی برگزار میشد، فعالیت دیگری نداشته باشم. ولی سرانجام که شرایط قدری مساعدتر شدند و به خصوص وقتی گروه وشان تشکیل شد، به خاطر ارتباط خوبی که با تک تک اعضای این گروه داشتم، تصمیم گرفتم با جدیت بیشتری به فکر خواندن و اجرای برنامههای بهتر بیفتم.
لطفاً در بارهی اعضای گروه وشان بگوئید؟
باید صمیمانه بگویم، که وجود و حضور هر کدام از این هنرمندان جوان، باذوق و با استعداد گروه، (خانم سانیا خالدی، همسر ایشان آقای علی سجادی و آقای علی رزمی) همان حس خوب و مادرانهای را در من ایجاد میکند که وقتی در کنار فرزندانم هدایت و هامین هستم و با آنها کار موسیقی میکنم.
همه این عزیزان نوازندگان چیره دست، با ذوق و با اخلاقی هستند که حضورشان در ونکوور، موهبت بزرگی است. پسرم هامین هم در این برنامه سازهای کوبهای را مینوازد و آقای رضا هنری هم که کمانچه مینوازند. البته هامین هم در تهیه سیدی دوم، که در همین کنسرت از آن رونمایی خواهد شد و هم در تدارکات مربوط به کنسرت نقش کلیدی و پر رنگی داشته است.
صحبت از سیدی دومتان شد. آیا در این آلبوم هم موسیقی بلوچستان را اجرا کردهاید؟
بیشتر قطعات آلبوم در این سیدی از ملودیها و تصنیفهای بسیار شاد و به اصطلاح مجلسی بلوچستان انتخاب شدهاند، ولی اینبار قطعاتی از موسیقی سیستان و جنوب خراسان (بیرجندی) که تا به حال شنیده و اجرا نشدهاند را هم در این سیدی خواهید شنید. همانطور که میدانید تهیه چنین کاری، آنهم در جایی که با موطن اصلی این هنر هزاران فرسنگ فاصله دارد، کار بسیار دشواری است، ولی گمان میکنم نتیجهی همه این تلاشها رضایت بخش بوده و امیدوارم علاقمندان به این موسیقی از آن راضی باشند و لذت ببرند.
تنظیم و جمعآوری این کار دشوار را چه کسی انجام داد؟
کار جمع آوری، تنظیم و ضبط این مجموعه را آقای رضا هنری انجام داده است.
موسیقی بلوچستان با همه توانایی و ارزش هنریاش، در ایران مهجور و گمنام مانده است. من خودم موسیقی بلوچی زیادی نشنیدهام، به خصوص با صدای زن. سیدی اول شما «وشین»، در واقع بسیاری را شگفت زده کرد که یک خواننده زن غیر بلوچ چگونه قادر به اجرای این موسیقی و خواندن تصنیفهای آن شد. چه باعث شد به این موسیقی علاقمند شوید و آنرا با این جدیت پیگیری کنید؟
من اصالتاً بلوچ نیستم ولی در یکی از شهرهای این استان، سراوان متولد شدهام و تا قبل از مهاجرت به کانادا، همه عمرم را در آنجا گذراندهام. آنچه از این استان به خاطر دارم مهر و محبت و انسانیت بوده و خاطره موسیقی بسیار غنی و متفاوت آن که در واقع بخشی جدا نشدنی از زندگی مردم بلوچ است. این موسیقی در همه مراحل زندگی آنها، از هنگام بارداری مادران تا لحظه ترک این دنیای خاکی حضوری پررنگ و چشمگیر دارد.
متاسفانه بعد از انقلاب فشارهای دولت و روحانیون محلی باعث شد تا این موسیقی به تدریج به فراموشی سپرده شود و این حقیقتاً فاجعهای است که به نظر من هر فرد مسئولی باید از وقوع آن، در حد توانایی خودش پیشگیری بهعمل آورد. من و خانوادهام و به خصوص آقای رضا هنری، که ایشان هم بخش عمدهای از زندگیاش را در همان استان گذرانده، در حد توانمان تلاش کردهایم تا به معرفی و حفظ و گسترش این موسیقی بپردازیم و امیدواریم هموطنان عزیز هم با درک اهمیت این موضوع ما را در این مورد یاری دهند و حمایت نمایند.
موضوع جالب توجهی که خوب است به آن اشاره کنم این است که هر دو فرزندانم هم، که زندگیشان را در کانادا گذراندهاند و موسیقی را هم در اینجا فرا گرفتهاند، با چنان سعی و جدیتی این موسیقی را دنبال میکنند که وقتی پدرشان آهنگهای بلوچی را برای اجرا تنظیم میکرد، اگر اندکی از فضای اصیل کار دور میشد، اعتراض میکردند و اصرار داشتند که کار باید اصالت خود را حفظ کند چون این موسیقی به خودی خود زیباست، نیازی به آرایش و بزک کردن ندارد!
به هر حال خوشحالم که توانستهایم سهم اندکی در حفظ و اشاعه این گنجینه هنری و فرهنگی از یاد رفته کشورمان داشته باشیم و باید یادآوری کنم که اگر در کشوری مثل کانادا زندگی نمیکردیم، خیلی دشوار بود که من بتوانم به عنوان یک زن، تصنیف بلوچی بخوانم و آنرا در سراسر دنیا پخش و منتشر کنم.
ما با نامهایی مثل «وشان» و در آلبوم اول شما «وشین» روبرو میشویم. میشود از معانی و ریشههای این نامها صحبت کنید؟
وشان یک واژهی بلوچی است و به معنی شادمانی، شور و لذت زیاد، امید و خوشبینی است. به همین خاطر گروه موسیقی وشان، تلاشهایش را بر روی کشف، تنظیم، تهیه و اجرای قطعاتی از این تصنیفهای شادیآفرین و خاطرهانگیز موسیقی سنتی و فولکلور ایرانی متمرکز کردهاست. وشین به معنی «خوب» است و در توصیف آنچه خوب، زیبا و پسندیده است به کار میرود. وشین بخشی از واژهی دیموشین است که در تقویم بلوچی نام ماه فروردین است و به معنی ماه خوب، ماه حاصلخیز و اوقات خوش هم آورده شدهاست.
واکنش مردم بلوچ به اجرای موسیقیشان توسط یک فرد غیر بلوچ که زن هم هست چگونه بوده است؟
حقیقتش، هم من و هم آقای هنری هر دو وقتی سیدی منتشر شد، قدری نگران واکنش عزیزان بلوچ بودیم، به خصوص که تلفظ و معنای بعضی از کلمات را هم شاید خیلی درست نمیدانستم و کسی هم در این گوشه دنیا نبود که بتواند در این زمینه به ما کمکی بکند. ولی با وجودی که این سیدی قرار نبود به خاطر (صدای زن) در ایران توزیع شود، آنقدر پیامهای تشکر و قدردانی و تشویق از هموطنان بلوچ دریافت کردیم که واقعاً باور نکردنی بود و ما را مصمم کرد تا به این کار با جدیت و دقت بیشتری ادامه دهیم. به همین دلیل اینبار با امکانات و وقت بیشتری کارهای سیدی دوم را انجام دادهایم و ضمناً قطعاتی هم از موسیقی شاد سیستان و خراسان جنوبی (بیرجند) که آثاری تازه و به یاد ماندنی هستند را هم به این مجموعه اضافه کردهایم. شاید جالب باشد که بدانید دو تصنیف محلی بیرجندی در این آلبوم که اسمشان «بشکن ناره» و «حاجر لیلی» میباشد را نزدیک به ۵۰ سال پیش شادروان ابوالقاسم هنری، پدر آقای رضا هنری در رادیو ایران (برنامه دهقان آن روزها) اجرا کرده بود و اکنون با تنظیم و اجرای جدیدی به علاقمندان موسیقی محلی ایران ارایه میشود که امیدوارم شنوندگان عزیز هم از این مجموعه لذت ببرند.
آیا همه کارهای این آلبوم را در کنسرت دوم فوریه اجرا خواهید کرد؟
بله، همه قطعات این آلبوم در بخش اول کنسرت که کارهای محلی است اجرا خواهد شد و در بخش دوم کنسرت که به موسیقی سنتی ایران اختصاص دارد، قطعاتی را در دستگاه همایون اجرا خواهیم کرد. در این قسمت هم تصانیف بسیار شاد و خاطره انگیزی انتخاب شده که به قول یکی از اعضای گروه، «اجازه نخواهد داد حضار در سالن آرام بر روی صندلیشان بنشینند»! به هر حال ما همه تلاش خود را کردهایم تا شبی پر از نشاط و شادی و خاطره را به مردم خوب و هنردوست ونکوور تقدیم نماییم و امیدواریم مورد قبولشان واقع شود.
پس انتخاب نام «شادمانه» برای این کنسرت تصادفی نبودهاست؟
درست تشخیص دادید، انتخاب این نام غیرتصادفی و آگاهانه بود. همه اعضاء گروه اعتقاد دارند که در شرایط فعلی که مردم ما به جز خبرهای بد و نومیدکننده چیزی از وطن عزیز نمیشنوند و موجی از اندوه و یأس کمابیش همه را در بر گرفته، خوب است دست کم یک شب را هم که شده در نشاط و شادمانی سپری کنیم.
چند سال است که تصنیف میخوانید و چه شد که به خوانندگی علاقمند شدید؟
والا من فقط یادم میاد که همیشه میخواندم، از وقتی که خودمو شناختم! هر دو والدینم صدای نسبتاً خوبی داشتند و رادیوی ما همیشه روشن بود و صدای موسیقی شنیده میشد. به خاطر دارم از سن ۵- ۶ سالگی در حضور مهمانان و فامیل میخواندم. از کلاس دوم ابتدایی در جشنهای مدرسه و رویدادهای ملی و میهنی با نوازندگان خوب محلی در سالنهای شهر برنامه اجرا میکردم و به خصوص چون جثه کوچکی داشتم برای مردم جالب بود که ببینند دختربچهای که به زحمت قدش به میکرفن میرسد، تصنیفهای معروف روز را راحت، بدون اضطراب و درست و روان میخواند. خیلی دلم میخواست که فقط بخوانم و کار دیگری انجام ندهم (حتی تکالیف مدرسهام را!). مایل بودم به هنرستان موسیقی بروم و در این رشته تحصیل کنم ولی متاسفانه به خاطر زندگی در محیط کوچکی مانند شهر زاهدان و موانع زیادی که بر سر راه یک دختر جوان که میخواهد خواننده شود وجود داشت، پیگیری و رسیدن به چنین هدفی خیلی دشوار بود.
بعد از انقلاب هم که به خاطر مسائل عقیدتی مجبور شدم با خانوادهام ایران را ترک کرده و به کانادا مهاجرت نمایم. سالهای زیادی به خاطر زندگی در شهرهای کوچک انتاریو که جمعیت ایرانی اندکی داشتند، فعالیت هنری چندانی نداشتم.
در حقیقت کار جدی هنری من از زمانی آغاز شد که به ونکوور نقل مکان کردیم. در اینجا بود که به خاطر فضای مناسب هنریاش هم فرزندانم به سمت موسیقی کشیده شدند و هم خود من تصمیم گرفتم آموختن کامل و جدی دستگاههای موسیقی ایرانی را ادامه دهم، که جای دارد از زحمات استادم آقای پرویز نزاکتی قدردانی نمایم. بعد از آن هم برنامه های بزرگتری را ابتدا با گروه خانوادگیمان و سپس با گروه های روح افزا و مشتاق در سالنهای بزرگ شهر و در فستیوالهای متعدد کانادایی اجرا نمایم که خوشبختانه مورد توجه و استقبال قرار گرفتند. با این وجود با شناختی که از تواناییهای هنری و ویژگیهای اخلاقی تک تک عزیزان گروه وشان دارم، مطمئنم کنسرت شادمانه در دوم فوریه یکی از بهترین کارهای ما خواهد بود و صمیمانه آرزو میکنم که مورد استقبال و حمایت مردم هنردوست ونکوور قرار گیرد.
من هم امیدوارم حاصل این همه کار و تلاش، مثبت واقع شود و مورد دلخواهتان باشد.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید