گفت و گوی میثم رجبی با دکتر علیرضا زرین
دکتر علیرضا زرین؛ استاد ادبیات انگلیسی و تطبیقی دانشگاه در آمریکا، شاعر و پژوهشگر معاصر است
█ میثم رجبی: با سلام و عرض ادب خدمت شما استاد گرانقدر و تشکر بابت وقتی که در اختیار ما گذاشتید
دکتر علیرضا زرین: با سلام و سپاس متقابل از فرصتی که فراهم آوردید تا برخی نکات و گوشهها را دربارهی کوششها و پژوهشهایم در زمینهی ادبیات با شما در میان بگذارم. از این بابت خوشحالم و سپاسگزار.
█ استاد گرامی لطف کنید ابتدا بیوگرافی از خود برای خوانندگان بیان بفرمایید که کجا به دنیا آمده اید و تحصیلات را کجا گذراندهاید؟
_زادگاهم کرمانشاه است و سالهای نخستین زندگی ام را در صحنه و تهران گذراندم، دورهی دبستان و کلاس هفتم را در کرمانشاه و سال هشتم دبیرستان را در هرسین گذراندم. سال نهم و دهم را در شبانه روزی و دبیرستان البرز تهران بودم. سپس برای ادامهی تحصیل به آمریکا آمدم. تحصیلاتم تا اخذ دکترا در ادبیات تطبیقی از دانشگاه واشنگتن در شهر سیاتل (ایالت متحدهی آمریکا)ست. در آن جا دستیار دکتر احمد کریمی حکاک بودم که استاد زبان و ادبیات فارسی بود. دوره ارشد و مافوق ارشد را هم در زمینهی ادبیات انگلیسی از دانشگاه کلرادو در بولدر و دنور در ایالت کلورادو به اتمام رساندم.
█ از شغل و آثار منتشر شده و مقامهای خود میشود بیشتر توضیح بفرمایید؟
نخستین اثرم “قطعه ای ادبی” یا شعری آزاد بود که در سال ۱۳۴۲ در اطلاعات کودکان و نخستین داستان کوتاهم در «ویژهی هنر و ادبیات کرمانشاه» در بهمن/اسفند ۱۳۴۵به چاپ رسید. سال بعد به شبانه روزی البرز در تهران رفتم و اشعارم در سالهای ۱۳۴۷ و ۱۳۴۸ در صبح امروز، فردوسی، تهران مصور و آسیای جوان منتشر شدند. در بهمن ۱۳۴۸ برای ادامهی تحصیلات به آمریکا رفتم و نخستین شعر انگلیسی ام در سال ۱۳۵۰در آمریکا به انتشار رسید. از آن پس شاعر و سپس مترجم و نیز نویسنده و منتقدی دو زبانه بوده ام. سالها در دانشگاههای متعددی در آمریکا به تدریس ادبیات پرداختم. نامم در دایره المعارف اسلامی آکسفورد به مثابه شاعری پارسی زبان و در دایره المعارف ادبیات بومی آمریکا به مثابه تنها شاعر ایرانی الاصل به ثبت رسیده است.
از من به پارسی هشت کتاب شعر و به انگلیسی پنج کتاب و یک پوستر شعر و یک کتاب در نقد ادبی در ایران و آمریکا منتشر شده است. در کل بیش از هزار اثر از من به انگلیسی و فارسی، به شکل شعر، ترجمه، مقاله، و مصاحبه روزنامه ای و رادیویی و تلویزیونی در ایران، آمریکا، کانادا، اروپا و استرالیا به انتشار رسیده و در شهرهای مختلف آمریکا و کانادا بارها شعرخوانی و سخنرانی داشته ام. بزرگترین جماعتی که برایشان شعر دکلمه کردم در فوریهی ۲۰۱۶ در دنور بود که در برابر ۹۰۰۰ نفر یکی از شعرهای بلندم را اجرا کردم که مورد استقبال عموم قرار گرفت.
ماهِ پیش مجموعه شعر تازه ای از من در ایران به وسیلهی نشر رزقی باز نشر شد به نام “سپس و اکنون” و سه کتاب شعر دیگرم نیز در مرحلهی انتشار در ایران است. در اینستاگرام هم چند سالی است با این نام فعال بودهام:
@dr.ali.zarrin
برخی آثار منتشر شدهام:
در جای هر گلوله، ایلین بوکز، ۱۹۸۰
از قادسی تا سرزمین خوار، ایلین بوکز، ۱۹۸۸
چمدانم، ایلین بوکز ، ۱۹۹۵
کرمانشاهنامه، ایلین بوکز، ۱۹۹۵
گزینه غزلهای آزاد، انتشار اینترنتی
خنیای خون خورشید، انتشار اینترنتی
تا زندگی سوم، انتشارات مروارید، ۱۳۹۴ تهران
سپس و اکنون، نشر رزقی، ۱۳۹۹، خراسان
کرمانشاهنامه، انتشارات احسان اندیشه، تهران، در دست باز نشر
گزینهی رباعیات، نشر رزقی، در دست انتشار
به فتح جهان آمده ام، نشر رزقی در دست انتشار
Ghazal (Alien Books, ۱۹۸۲)
To an Alien (Alien Books, ۱۹۸۵)
Modern Marriage (Alien Books, ۱۹۹۳)
Made You Mine America, (Alien Books,۱۹۹۳)
Desert (Alien Books, ۱۹۹۶)
The Interplay of Self & Other in Selected Iranian Short Stories ۱۹۰۶-۱۹۷۹ (UMI Press, ۱۹۹۳)
The Book of I (Alien Books ۲۰۰۴, City Lights ۲۰۰۵)
اشعار انگلیسی او در مجموعههای شعر آمریکا به انتشار رسیده اند از جمله:
Identity Lessons (Penguin Press),
A World Between (George Braziler, New York),
Exiled Memories (Temple University Press),
Literary Review’s special edition on Iranian Literature
Premonitions (Kaya Press, New York).
Rattapallax Poetry Magazine #8
Six vowels and twenty three consonants : an anthology of Persian poetry from Rudaki to Langroodi, 2012
Southerly Persian Passages, 2015
در دانشگاههای متعددی از جمله دانشگاه واشنگتن، مات کالج، دانشگاه کلرادو، دانشگاه متروی دنور، فوت هیل کالج، دانشگاه ریجس، دانشگاه ناروپا در بولدر، کلرادو به تدریس پرداخته و کارگاه خلاق شعر و ترجمه ارائه کرده ام.
█ جایگاه ادبیات را در میان هنرهای هفتگانه چگونه میبینید؟
_نخست، نمی دانم با تقسیم هنرها به هفت گانه موافقم یا نه. من کلام را که آجر و مصالح ساختمان زبان و شعر و نویسندگی است بسیار گرامی میشمارم. در انجیل کتاب مقدس مسیحیان آمده است “که در آغاز واژه بود.” من باورم بر این است که پیش از ساختن دستگاه سازی برای موسیقی یا ابزاری برای نقاشی، در نزد انسان هزارههای پیشین، صدا و آوا و جیغ و فریاد و ادا و حتی حرکات و ایما و اشاره و اطوار که همه بی ابزار بودند برای ابراز احساسات و حتی عرضهی نظر استفاده میشده است. هر کدام از این خصوصیات در دورههای بعدی، پیشرفت کرده و تکامل بیشتری یافتند و تبدیل به هنر و هنرهایی شدند. البته، تمام هنرها به هم مربوطند و وامدار یکدیگر، اما آن چه که میلیونها انسان را از گذشتههای دور به هم پیوسته و به یک گونه انگاره از خود و دیگری سوق داده است، واژه و زبان و ادبیات است. اساساً در انگلیسی بر هر هنر و ورزش و عملکردی، در عالیترین و زیباترین وجه ممکن خودش، نام “شعر” اطلاق میشود و به “شعر” و به سان “شعر” تعبیرش میکنند. از این دیدگاه، شعر به اخص، و ادبیات به اعم، کهن ترین هنر است و هنری که مادر و پدر هنرهاست. البته، این نظری شخصی است و من اصراری ندارم که دیگران هم لزومن بر این باور باشند. برای سرودن شعر حتی به کاغذ و مداد هم نیاز نیست و حافظه خود بهترین دفتر نگارش است.
█ از شاعران کرمانشاه و جایگاه آنها با توجه به اینکه استان محل تولدتان بوده و از شاعران امریکا و جایگاه آنها با توجه به این که سالهاست آنجا زندگی میکنید، بفرمایید؟
_از شاعران کرمانشاه در وهلهی نخست باید از لاهوتی نام برد که اگر به روسیه نمی رفت شاید میتوانست شاعری همطراز با نیما یوشیج باشد و البته در نخستین گامها به سوی نوآوری از نیما عقب تر نیست. همچنین باید از اصغر واقدی، شاعری که از ۱۱ سالگی حق استادی بر گردن من دارد، نام ببرم که شوهر خاله ام نیز هست. از دیدگاه من ایشان نخستین شاعر نیمایی و نو پرداز کرمانشاهی است که از اوایل دههی چهل در کرمانشاه دبیر ادبیات بود. در دورانی که من در کرمانشاه بودم، به ویژه حدود نیمهی دههی چهل، کرمانشاه انجمن شعری داشت که نشریه ای هم منتشر میکرد. تمام این شاعران به سبک کهن شعر میسرودند. من فقط یک بار وقتی ده یازده سالم بود به اتاق محل گردهمایی شان سرک کشیدم و چند دقیقه ای در آن جا ماندم. در آن زمان در بین نو سرایان چند شاعر خوب و متوسط در کرمانشاه بود: شادروان عزت الله زنگنه، جواد محبت، فریبرز ابراهیم پور و تقی رشیدی. البته کرمانشاه از همان زمان تا به حال شاعران بسیاری را پرورانده است که برخی شان به کردی نیز میسرایند و زیبا هم میسرایند از جمله یدالله بهزاد، علی اشرف نوبتی، زنده یاد محمد رضا فتاحی، جلیل آهنگرنژاد، بابک دولتی، میثم رجبی و…
در مورد شاعران آمریکا، خوشبختی من این بود که از طریق مجلهی خوشه به سردبیری احمد شاملو، پیش از آمدنم به آمریکا با شاعر معروف آمریکایی آلن گینزبرگ آشنایی داشتم و یک سال پس از اقامتم در آمریکا، در یک راه پیمایی بر علیه جنگ ویتنام از نزدیک و رو در رو با او آشنا و دوست شدم و این دوستی تا آخر عمر او ادامه یافت. هر از چندگاهی او را میدیدم یا با او از طریق نامه و تلفن، ارتباط داشتم. از همان آغاز آشنایی با او، به مطالعهی شعر او و هم روندانش–بیت نکها– پرداختم. یکی از این همروندان شاعر بزرگ دیگر آمریکا و نخستین ناشر گینزبرگ، لارنس فرلینگتی است. حدود بیست و پنچ سال پیش لارنس فرلینگتی را هم ملاقات کردم و بالاخره او یکی از اشعار بلند انگلیسی مرا به شکل چهار صفحهی بزرگ که به نام Broadside میخوانندش، در وبسایت کتابفروشی و نشر معروفش City Lights در سانفرانسیسکو در سال ۲۰۰۵ منتشر کرد. در عرض مدت دراز اقامتم در آمریکا شاعران بسیاری را ملاقات کردم و با آنها شعرخوانی داشته و نشست و برخاست کرده ام که برخی شان از دوستان نزدیکم بودند. در این مابین از چند نفرشان نام میبرم: دین برینکDean Brink که با او نشریه ای اینترنتی را در سال ۱۹۹۶ سردبیری کردم به نام اینتر پوئتیک Interpoetics. بینا بوطیقا مفهومی است که خود خلق کردم و به بوطیقایی اطلاق میشود که حد و مرزی ندارد و همهی بوطیقاها و سبکها را در خود میگیرد و در عین حال که میتواند به همه وامدار باشد، قادر است که از قید و بند تک تک شان رها بماند. در همین زمان چند شماره از نشریه ای به فارسی ویژهی شعر به نام “سانسور جدید” نیز منتشر کردم. از دوستان شاعر دیگرم Anne Waldman آن والد من است که همراه آلن گینزبرگ، مدرسهی “بوطیقای بی پیکر” جک کرواک را در دانشگاه ناروپا در بولدر پایه گذاری کرد و چند بار از من دعوت کرده است که در مدرسهی تابستانی اش کارگاه شعر و ترجمه برگزار کنم. همچنین دوست دیگرم لی بلنتاین Lee Ballentineشاعر سورئالیست آمریکایی و البته شاعران بسیار دیگری.
█ در پایان اگر مطلبی هست که از قلم افتاده در خدمت شما هستیم
_باید در این جا کمی بیشتر دربارهی سبک “بینا بوطیقا” یم توضیح بدهم. نگارش کتابم، کرمانشاهنامه (نگارش۷۴-۱۳۶۷)، که بزودی در ایران بازنشر میشود، از همین نوع بوطیقا بهره جسته است. بینا بوطیقا، اول و آخر بوطیقاها نیست اما آن چنان انعطافی در سبک و شکل و محتوا دارد که هر گونه بوطیقا و سبکی را در خود بپذیرد و در سرسپردگی کامل به هیچکدام هم نباشد. بینا بوطیقا نوعی کثرت گرایی است در سبک و موضوع و شکل و رسانه و بهانهی هستی شناسانه اش. [البته در کتابم سپس و اکنون (شامل سه منظومهی بلند) نیز، که اخیراً در ایران منتشر شده است و زمان نگارش شان به اوایل و اواسط دههی شصت برمی گردد، تلاش در ارائه و اجرای سبکهای تازه ای بوده است.] امیدوارم وقتی که کتابم کرمانشاهنامه منتشر میشود، فرصت بهتری پیش بیاید که کامل تر و همه جانبه تر به بینا بوطیقا بپردازم. بینا بوطیقا اجازه میدهد که شاعر و نگارنده به هر سو و سراغی برود و ذهنیتها و مفهومات و راهکارهای گوناگون بیان و حتی ضد بیان، شعر و حتی ضد شعر را در بر بگیرد و از آن خود کند و گاهی هم از خود طرد و بری بنماید و به فرای بوطیقاها برود فرابوطیقا هم نامیده شود.
سپاس میثم جان، امیدوارم هنگام انتشار کرمانشاهنامه ام، باز فرصت گغتگوی بیشتری فراهم آید و به شعر و ادبیات بپردازیم.