یک شعر پسازبانی از سارا چگنیزاد
چشام
داره ” خفه” می شه!
خدا از بزرگی کمت نکنه
پانسمانِ حرف هات
رو سقوطِ کم رنگِ خونه
یکم حال دیوارا رو
بهتر کرده
خوب!
No pressure
No stress
No crying
حالا که چی!
بذار درد دلمو از روی
طاقچه بردارم
داره کفک می زنه!
تو که نمی خوای روی پلاسیدگیِ رفتنم اب بپاشی؟؟!!
می خوای؟!
هووف!
هر آدمی چند نفره؟!
یه تیکه از خودتو
قیچی کن،
خوب اره!
چرا که نه
آخه میگن: عشق اولای ماه دم می کنه
من دیگه ب هیچ ” اندوهی”
دستامو نمی فروشم!
خودمو پرت می کنم
بین برش لب هات
دوباره پرتابِ دیوارا !
پشت سر حواسم چمپاتنه زده!
Oh My Gosh
My Gosh
..Gosh
انقدر جلو نیا
صدام گیج می شه
چکار می کنی؟!
با توام!
حرف هاتو مرتب کن
این جمعه های شلخته
بویِ کهنگی می دن
بویِ غیژعیژِ فکرام!
راستی!
پژمردگیُ که دست چین نمی کنند!!!
ازبس آدما
امدن و رفتن
مسیرهای ” نازکِ”
اخرای لبخندم
به خیسیِ پس مونده از ” لب هات”
هم بدهکار شده!!
این جا چقد شنود هست
گوشامو بردار
نمی خوام چیزی بشنوم
تهِ تنگ دلی
خوابت نبره!
میگم: مگه دلتنگی بلغور شدنیه؟!
چندتا خورشید برداشتی؟!
همه رو بازیافت کن
شب از راه برسه
رو سر چراغا
بدخلقی می کنه!
Give me a say
Give me a say
( پشت دریاها)…..
اصلا مگه پشت دریا هم
میششه همه ی شهرُ تو کوله پشتیت بذاری؟!
یذره از خیابونُ قورت بده
شبکه ” دو”
صدام می زنه!
این سریال دم زده
روشو بردار
حالا…..
بیا بریم
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید