وزارت اطلاعات صلاحیت شهروندان بهایی را برای ادامه تحصیل تایید نکرده است
مرکز حامیان حقوق بشر، مدیار سمیعنژاد – «آخر بهاییت هم دین هست؟ شما فرقه ضاله هستنید، صهیونیست هستید. بهایی اصلن دین نیست. شما تفنگ گرفتید دستتان که همه را بکشید. شما اصلن حق ندارید بروید دانشگاه.» این سخنانی است که به گفته برخی از داوطلبان بهایی ورود به دانشگاه در ایران، علیرضا محجوب نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی در دیدار گروهی با آنها گفته است. این گروه که برای پیگیری حق تحصیلشان به مجلس مراجعه کردند، داوطلبانی هستند که با وجود قبول شدن در کنکور سراسری همچون دیگر هم کیشان خود از ورود به دانشگاه بازماندهاند.
«همان ۱۲ سالی که درس میخوانی، یعنی برای دانشگاه داری آماده میشوی. طبیعتا هم سال آخر اساسا برای قبولی در کنکور تلاش میکنی. مثل بقیه بچههای دیگر همهی امیدم به قبولی در کنکور بود و رفتن به دانشگاه.» اینها را تارا هوشمند شهروند بهایی ۱۸ ساله در گفتوگو با مرکز حامیان حقوق بشر میگوید. شهروندی که امکان ادامهی تحصیلات دانشگاهی را به خاطر اعتقاد به دیانت بهایی از دست رفته میبیند.
محرومیت از تحصیل اتفاق تازهای برای بهاییان ایران نیست، روندی که پس از انقلاب فرهنگی در ایران دنبال شد و همچنان نیز ادامه دارد. داوطلبین بهائی کنکور سراسری بار دیگر امسال نیز هنگام اعلام نتایج و انتخاب رشته با گزینههایی در سایت سازمان سنجش و آموزش کشور روبهرو شدند که به منزلهی «محرومیت از تحصیل» است.
دولت روحانی حق تحصیل را فراموش کرد
ادامهی روند محرومیت از تحصیل بهائیان در سال ۹۳ در حالی اتفاق افتاده که حسن روحانی رئیس جمهوری ایران در کارزارهای انتخاباتی خود به حق تحصیل همه شهروندان ایرانی اشاره کرده و قول داده بود مشکل «محرومیت از تحصیل شهروندان ایرانی» را حل کند، تارا هوشمند نیز به حضور دولت جدید امید داشت: «الان ۳۶ سال است که این مشکل برای ما بهاییها دارد پیش میآید، برای همهی بزرگترها و اطرافیان ما این مشکل پیش آمده و من هم با آگاهی از آن در کنکور شرکت کردم، اما وقتی جایی ذکر نکرده بودم که بهایی هستم و رتبهام آمده بود و میتوانستم انتخاب رشته کنم، طبیعتا امیداور شده بودم و فکر میکردم شاید امسال با توجه به حضور دولت جدید بتوانم بروم دانشگاه.»
«شما از طرف وزارت اطلاعات صلاحیت نداری که درس بخوانی»
محرومیت از تحصیل شهروندان بهایی در حالی صورت میگیرد که بر خلاف اصل ۱۹ قانون اساسی در بخش حقوق ملت است. بر اساس این اصل: «مردم ایران از هر قوم و قبیله که باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ، نژاد، زبان و مانند اینها سبب امتیاز نخواهد بود.»
تارا هوشمند اما از این حقوق مساوی برخوردار نشده است: «من با توجه به نرمافزاری که در سایت سازمان سنجش آموزش کشور بود، دیدم میتوانم انتخاب رشته کنم، وارد شدم و رفتم جلو، اما به جای دانشگاه و کد دانشگاه برایم خط تیره کشیده بودند و به جای نشانی دانشگاه برای من نشانی سازمان سنجش آموزش کشور آمده بود و نوشته بودند که «به آدرس تهران، خیابان کریمخان زند، پلاک۲۰۴، سازمان سنجش کشور، طبقهی دوم مراجعه نمایید.». چند روز بعد به سازمان سنجش مراجعه کردم. آنجا از حراست تماس گرفتند و گفتم که هوشمند هستم. شخصی که آن طرف خط بود گفت «تارا هستی؟ بیا بالا». وقتی مراجعه کردم گفتند که شما “مشکل داری و صلاحیت نداری و نمیتوانی در دانشگاه شرکت کنی”. دقیقا آنجا معاون آقای نوربخش رئیس سازمان سنجش به من گفتند که “شما از طرف وزارت اطلاعات صلاحیت نداری که درس بخوانی”. معاون آقای نوربخش علنا گفتند که شما هیچ راهی نداری که وارد دانشگاه بشوی. گفتند یک نامه بنویس که من نامه را نوشتم، اما آن را ثبت نکردند. من خیلی پافشاری کردم که نامهام را ثبت کنند. پافشاری من باعث شد با یک رفتار توهینآمیز یک شمارهی ثبت الکی بدهند و بعد هم گفتند بفرما بیرون. گفته بودند که زنگ بزنم و پیگیری کنم. بعد از آن هر چه تماس گرفتم تلفن اشغال است و امکان تماسی نیست.»
محرومیت از تحصیل به وزارت علوم ربطی ندارد
وزارات علوم که پیش از اعلام نتایج کنکور وزیرش را به خاطر استیضاح در مجلس از دست داد، جای دیگری است که تارا هوشمند و دوستانش که جملگی از ورود به دانشگاه باز ماندهاند، مراجعه کردند. جایی که به نظر باید مسئولیت پیگیری این مسائل را بر عهده داشته باشد: «جای دیگری که مراجعه کردم وزارت علوم بود. آنجا گفتند که به ما ربطی ندارد این مسأله. حالا میخواهی یک نامه بنویس. آنجا هم نامه نوشتم و ولی باز هم آنجا نامهام را ثبت نکردند. ولی گفتند بروی و پیگیری کنی ما میدانیم شما چه کسی هستید و پیگیری میکنیم. اما بعد که من پیگیری کردم گفتند نامه شما اصلن نیست. گفتند حالا دوباره تماس بگیرید، اما ظاهرا باز نامه ما در وزارت علوم نیست. آنجا هم که رفته بودیم اسم افراد و سمتها و بخش را هم ما نگفتند، فقط گفتند که در آن بخش میتوانی نامه بنویسی و شکایت کنی.»
حسن روحانی بعد از رسیدن به ریاست جمهوری بر اساس قولهایی که در کمپینهای انتخاباتی برای احقاق حقوق اقلیتها داده بود، بخشی را در دولت به عنوان «امور اقوام و اقلیتهای دینی» ایجاده کرده و علی یونسی وزیر اطلاعات پیشین را به عنوان مشاور عالی خود در این امور قرار داد. تارا هوشمند به منظور پیگیری حقوق خود به ریاست جمهوری مراجعه کرد: «بعد از تمام این مراکز به ریاست جمهوری مراجعه کردیم که آقای یونسی مشاور امور اقلیتها را ببینیم. آنجا شماره تلفن ما را گرفتند و گفتند آقا اگر دلشان خواست با شما تماس میگیرند که بعید میدانم تماسی بگیرند. تا کنون هم که نگرفتهاند. خیلی مشتاق هستیم که آقای یونسی را ببینیم و صحبت کنیم. جایی دیگر نیست که ما نرفته باشیم. واقعا مرجع دیگری نیست که بتوانیم مراجعه کنیم و جواب بگیریم. این جاهایی هم که رفتیم هیچ اتفاقی نیافتاده تا حالا. همچنان منتظریم که جوابی بگیریم. گر چه ۳۶ سال است که منتظر هستیم و هنوز هیچ جوابی نگرفتهایم.»
«شما اصلن حق ندارید بروید دانشگاه»
مجلس شورای اسلامی و نمایندگانی که در آنجا به عنوان نماینده مردم بر صندلی نشستهاند، مرجع دیگری است که داوطلبین بهایی به آنجا مراجعه میکنند. یکی از داوطلبین بهایی که به مجلس رفته و نخواست نامش فاش شود به مرکز حامیان حقوق بشر گفت: «به مجلس شورای اسلامی مراجعه کردیم و وقت گرفتیم که یکی از نمایندگان مجلس را ببینیم. طبق وقتی که گرفته بودیم اول وقت نوبت ما بود، اما تا آخر وقت آنجا ما را منتظر گذاشتند. همان موقع ورود آنها که باید اجازه میدادند داخل شویم، مشکل درست کردند و اجازه نمیداند. میگفتند مشکل شما اصلا ربطی به اینجا ندارد و اینجا نباید میآمدید و اینجا پیگیری نمیشود و به ما ربطی ندارد. که بعد از کلی اصرار ما را راه دادند که البته گذاشتند آخر وقت. حدود ۱۲ ـ ۱۳ نفر بودیم که همه از تحصیل محروم شده بودیم. آخر وقت اداری که شد پدر یکی از دوستان که همراهمان بود را صدا کردند و ایشان رفتند صحبت کردند و بعد از چند دقیقه گفتند همهی ما برویم داخل. وقتی وارد شدیم، هیچ سلامی به ما نشد. آقای محجوب نماینده تهران بودند. تا وارد شدیم آقای محجوب شروع کردند با صدای بلند توهین کردن که “آخر بهاییت هم دین هست؟ شما فرقه ضاله هستنید، صهیونیست هستید. بهایی اصلن دین نیست. شما تفنگ گرفتید دستتان که همه را بکشید. شما اصلن حق ندارید بروید دانشگاه.»
این داوطلب بهایی که مانند دیگر بهاییان نتوانسته است با وجود قبولی ثبت نام کند در گفتوگو با مرکز حامیان حقوق بشر اشاره کرد در هیچ کدام از مراحل ثبت نام دانشگاه «ما هیچ جایی ثبت نکرده بودیم که بهایی هستیم» اما با این وجود آنها به خاطر اعتقاد به دیانت بهایی از تحصیل محروم شدهاند: «سوال این بود که از کجا فهمیده بودند ما بهایی هستیم. ما حتا در سرشماری هم گزینه سایر ادیان را میزنیم. آقای محجوب اما گفتند که اصلا گزینه سایر وجود ندارد. ایشان گفتند که من به سازمان سنجش زنگ زدهام و آنها گفتهاند که شما در ثبت نام ذکر کردهاید که بهایی هستید. ما در پاسخ گفتیم که اینجا اینترنت بدهید ما هم در نت و هم با کارت ورود به جلسهمان به شما نشان می دهیم که چنین چیزی نبوده است. که گفتند حرف شما عقلانی نیست. در کل اجازه صحبت به ما ندادند. آخر سر هم یک نامه نوشتند و گفتند حالا این نامه را داشته باشید تا ما پیگیری کنیم و خبر دهیم. هر کدام از ما هم تک تک از قبل نامه نوشته بودیم که نامههای ما را هم گرفتند و گفتند تماس میگیریم. رفتارشان به عنوان یک نماینده مجلس و مردم مناسب نبود. در واقع ما اجازهی صحبت نداشتیم، فقط ایشان صحبت میکردند، آنهم با صدای بلند بود و داد زدن.»
هیچ سازمان و نهادی پاسخگو نیست!
یکی از مشکلات اصلی داوطلبان بهایی که با این مشکلات روبهرو هستند این است که مرجعی دقیق و مشخص برای مراجعه پیگیری به آنها معرفی نمیشود. در واقع آنها نمیدانند که باید به کجا مراجعه کنند. تارا هوشمند در گفت وگو با مرکز حامیان حقوق بشر اشاره کرد که هر کجا که مراجعه کردهاند با این مسأله مواجه شدند: «هر جایی که رفتیم به ما گفتند که این مسأله به ما ربطی ندارد. هیچ امیدی در هیچ جایی به ما داده نشد. در وزارت علوم به ما گفتند که اگر میتوانید رهبری یا رئیس جمهوری را ببینید، اگر بتوانید ممکن است کاری انجام دهند، اگر نه که ما هیچ کاره هستیم. یعنی در واقع ما نمیدانیم دستمان به کجا بند است یا باید به کجا مراجعه کنیم. خیلی پرسیدم که کجا باید مراجعه کنیم، اما هر جا یک جواب دادند که به ما ربطی ندارد و ما نمی دانیم.»
به نظر وزارت اطلاعات آنچنان که در سازمان سنجش آموزش کشور به هوشمند و دیگر داوطلبین بهایی گفته بودند مرجعی که “صلاحیت” وورد به دانشگاه از آنجا “استعلام” میشود.
از تارا هوشمند در خصوص پیگیری از طریق این مرجع پرسیدم که در پاسخ گفت: «در سازمان سنجش به ما گفتند که نامه مینویسند به اطلاعات و از آن سوال می کنند و بعد خودشان به ما میگویند. من درخواست کردم که به من نامه کتبی بدهند. در وزارت علوم هم پرسیدم که میتوانم نامه بنویسم به وزارت اطلاعات که آن جا هم گفتند نمیتوانم جوابی بگیریم از آنها و اصلا ربطی به آنها ندارد. در حالی که در سازمان سنجش به من گفته بودند که وزارت اطلاعات صلاحیت شما را رد کرده است.»
آنچه پیشتر از این در مورد شهروندان بهایی سابقه داشته این بوده است که کمتر کسی از آنها توانسته است وارد دانشگاه شده و تحصیلات عالی را ادامه بدهد، در معدود مواردی که وارد دانشگاه شدهاند نیز، بعد از ورود حکم اخراج از دانشگاه صادر شده است: «من تا به حالا کسی را از نزدیکان و دوستانام ندیدهام که برایش چنین مشکلی پیش آمده باشد و بتواند جواب بگیرید و وارد دانشگاه هم بشود. هستند کسانی که پیگیری زیاد هم کردند و الان حتا زندان هم هستند. تا به حال نشده که ببینم کسی جواب کتبی از مرجعی دریافت کند که بگویند به چه دلیل نتوانسته وارد دانشگاه بشود. فقط یک نفر از دوستان بهاییان را شنیدم که نامه گرفته که در آن نوشته شده مصوبهای هست که شورای انقلاب فرهنگی آن را تصویب کرده و در آن گفته شده که هیچ شهروند بهایی حق ورود به دانشگاه را ندارد و اگر هم کسی در طول تحصیل مشخص بشود که بهایی است باید از دانشگاه اخراج بشود. که در واقع مغایرت کامل دارد با قانون اساسی.»
وجود «مصوبههای مخفی» شورای عالی انقلاب فرهنگی در مورد دانشجویان بهایی مسألهای بود که در روزهای گذشته در نامهی ۳۶۰ شهروند بهایی محروم از تحصیل به حسن روحانی رئیس جمهوری ایران مطرح شده بود: «در اغلب موارد بسیاری از مسئولین بلندپایهی وزارت علوم و سازمان سنجش دلیل اصلی ادامهی پروژهی محرومیت از تحصیل بهائیان توسط دولت شما و دولتهای پیشین را مصوبات مخفی شورای عالی انقلاب فرهنگی اعلام میکنند. این درحالی است که شما به عنوان ریاست این شورا توانایی تغییر این مصوبات را دارید. همچنین بسیاری از مسئولین وزارت علوم و سازمان سنجش که در دولتهای گذشته نقش پررنگی در محرومیت از تحصیل بهائیان و اخراج دانشجویان بهائی از دانشگاهها را داشتهاند، تحت مدیریت شما همچنان در پستهای حساس آن وزارتخانه مشغول به فعالیت هستند. باعث تعجب است رئیس جمهوری که به صورتهای مختلف از پایاندادن تبعیض در سطوح آموزشی کشور سخن میگوید از حضور این افراد در وزارت علوم آگاهی نداشته باشد و یا از قدرت اجرایی خود در شورای انقلاب فرهنگی بی اطلاع باشد.» {۱}
به عنوان یک شهروند ایرانی حق داریم که تحصیل کنیم
محرومیت از تحصیل شهروندان بهایی علاوه بر اینکه با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مغایرت دارد، به صورت آشکارا مغایر با اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاقنامهها و پیمانهای بین المللی است که جمهوری اسلامی خود بدانها متعهد شده است. از جملهی آنها میتوان به «میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی» اشاره کرد که حق تحصیل «بدون هیچ نوع تبعیض از حیث نژاد، رنگ، جنس، زبان، مذهب، عقیده سیاسی و یا هر عقیده دیگر یا اصل و منشاء ملی یا اجتماعی، دارایی، نسب یا هر وضعیت دیگر» را به رسمیت شناخته و جمهوری اسلامی نیز با امضای این میثاق بین المللی خود را نسبت به آن متعهد کرده است، اما با این وجود از تعهد به آن برای سالهای متمادی و در موارد متعددی چشمپوشیده است.
آناهیتا اتحادی، نورا ثابت، روحیه صفاجو، درسا دهقانی، شادان شیرازی، سرمد شادابی، نیلوفر مزیدی از جمله داوطلبین بهایی هستند که در سال جاری از از ورود به دانشگاه محروم شدهاند.
تارا هوشمند که دوست داشته در دانشگاه در رشته «طراحی صعنتی» درس بخواند در پایان به مرکز حامیان حقوق بشر گفت: «میخواهم به مشکل ما رسیدگی کنند، به حرف ما گوش کنند. ما هم شهروند ایرانی هستیم، ما هم انسان هستیم. البته در جایی به ما گفته شد که شما بشر نیستید که حقوق داشته باشید، اما ما بشر هستیم و به عنوان یک انسان و شهروند ایرانی حق داریم که تحصیل کنیم و تحصیلات عالیه داشته باشیم. می خواهم که حق من را به من بدهند. به درخواست من رسیدگی کنند، حداقل یکی از نامههایام را ثبت کنند. این کوچکترین خواسته و حق من است که وقتی به یک اداره دولتی مراجعه میکنم نامه من را ثبت کنند، اما این حق را هم از من میگیرند.»
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید