«بگم کی بود مذاکرات را به هم زد؟»
در آغاز مذاکرات ژنو و در تمام مدتی که این مذاکرات در جریان بود همۀ وزرا فیگورهای شسته رفته و دیپلماتیکی داشتند. وقتی از جلسات بیرون میآمدند در پاسخ به خبرنگارانی که ساعتها منتظر مانده بودند لبخندهایی تحویل میدادند که لبخند ژکوند جلویشان لنگ میانداخت. هر چه خبرنگارانِ هوشیار تلاش میکردند، چیزی، نشانی، علامتی بیابند که چرا این همه وزیر با هم به ورجه وورجه افتادهاند، وزرا نم پس نمیدادند و خبرنگاران ره به جایی نمیبردند.
از مسلمانترینش – که ظریف خودمان باشد – تا کافرترینش – که احتمالاً نماینده شیطان بزرگ هست – همه خوشبین بودند و از جو مثبت و سازنده حرف میزدند. البته آن اواخر وقتی که ظریف از آن خندههایی که حلقش پیدا میشد دست کشید، نگرانی به من حمله ور شد. اما تأکید مرتب او و سایر وزرا بر مثبت بودن مذاکرات، نجاتبخشم شد.
کاترین اشتون هم که یار غار وزرای خارجه ما شده، انگار آن خنده را روی صورتش خالکوبی کردهاند. اصلاً نمیشد فهمید که دارد وارد مذاکرات میشود یا در حال خارج شدن از آن است. مدام در حال غش کردنی دیپلماتیک بود. خود همین ماسک خنده، خیلی وقتها به داد من و شاید خیلی از شماها که منتظر ارزانی دلار هستید، رسیده است. ولی خب باید بدانیم که مذاکرات اتمی با مذاکره در مورد حقوق بشر فرق دارد. کشورهای مترقی و غیر مترقی برایش بیش از اندازه وقت میگذارند و مواظب هستند که از مو هم ماست بیرون بکشند. بدی این مذاکرات این است که تا لب مرزِ نتیجه گرفتن هم که پیش بروند تا یکی برود دستشویی و برگردد به شکست منتهی میشوند. مذاکراتِ این بار هم از این قانون مستثنی نبود. اما بخش بامزهاش قسمت پایانش بود. وزراء شرکت کننده با صورتهایی پف کرده که انگار محمدعلی کلی به آنها مشت زده، هنوز گرم رسمیت جلسات بودند. شق و رق در حالی که میرفتند، باز هم هندوانه زیر بغل مذاکرات میگذاشتند.
اما حالا که هر کدام رفته و رسیده به دستگاه و بارگاه خودش، کُرکُری خواندنها شروع شده است. میترسم تا این مطلب برسد به دست انتشار آنها به دست هم کار بدهند.
جان کری با آن ابهت و سوادش در حالیکه کنار حاکم دبی ایستاده و قدش کم مانده تا منجر به خورشید گرفتگی در امارات بشود، میگوید تقصیرها مال ایران بود. خب آقای شق و رق! میگفتی ما این حاکم دبی را بفرستیم ژنو که همانجا در پایان مذاکرات بغلت بایستد تا شما زبانتان باز بشود و نطقتان گل کند. پدر جان! اگر آنجا این فرمایش را فرموده بودی، آنهمه خبرنگارِ بی تاب، مچش را میگرفت، حالا که طرف رفته و رسیده به فیس بوکش مگر دست کسی به او میرسد؟
ظریف چون بعد از حمله خشن شریعتمداری کمرش خوب خوب نشده، پشت لب تاپش که دراز میکشد، راحتتر میتواند جواب بدهد. در فیس بوکش به جان کری گفته است: «بگم کی بود مذاکرات را به هم زد؟» و بلافاصله تلویحی گفته است که این بار فرانسۀ جهانخوار، جلوی ملت ما قد علم کرده بود.
چه کسی فکر میکرد که شیطان بزرگ خود فرانسه باشد؟ حتم دارم حضرت امام(س) اگر میدانست، عوض نوفل نوشاتو صاف میرفت اورنج کانتی و اصلاً تاریخ به سمت و سوی دیگری میرفت.
در کلکل کردن این دو، پای همۀ وزراء باز شده. یکی در مجلس عوام توضیحات خاصی به نمایندهها داده است. یکی به خبرنگارها گفته: «به هم زدم که به هم زدم، خیلی هم کار خوبی کردم، هر که دوزار طلب داره بیاد سه زار بگیره».
یک مقام آگاه به نقل از یک مقام نزدیک به وزارت امورخارجه روسیه که نخواسته است نامش فاش شود، هم به یکی گفته است که جانشین معاون وزیر امور خارجه روسیه گفته است که جان کری دروغ میگوید و تقصیر شکست مذاکرات گردن ایران نیست.
حالا ما هنوز یقه و یقه کشی اینها را رفع رجوع نکردهایم و توافقی هم حاصل نشده، نتانیاهو گوش جهان را کر کرده که آی! اگر توافق بدی صورت میگرفت ال میشد و بل میشد.
بعد وقتی بعضی از دوستان میپرسند چرا اوضاع جهان اینقدر بد شده، آدم میماند سرش را به کدام دیوار بزند.