تجربهٔ متفاوت زبان و تصویر در شعر نسل جوان
نگاهی به مجموعهٔ شعر «باد مخابره خواهد کرد» اثر غزال مرادی
شهرگان: یکی از ویژگیهای شعر دوران بعد از انقلاب در ایران به خصوص در سالهای پایانی دههٔ ۷۰ و در سالهای آغازین دههٔ ۸۰ حضور نسل جوانی از شاعران برای تجربهٔ فضای متفاوت در شعر بوده است، بسیاری از شاعران نسل جوان در سالهای اخیر در تلاش بودهاند تا باتجربهٔ جدیدی در شعر وارد حوزهٔ ادبیات شوند، به خصوص که در این دوره تعداد زنان جوان شاعر افزایش یافته است که نشاندهندهٔ تلاش این نسل برای تغییر در بالا بردن کیفیت و تنوع آثار ادبی زنان بوده است. از سوی دیگر اهمیت مجموعههای شعرهای شاعران جوان زن در بررسی روابط و دریافتشان از بافت اجتماعی پس از انقلاب است که کاملاً ویژگیهای متفاوتی با شاعران قدیمی تر دارد، برای بسیاری از شاعران جوان زبان فرصت پردازش به خاطراتی است که برقراری گفتمان جدید و مشخصی را با نسل گذشته مقدور میسازد.
مجموعهٔ شعر «باد مخابره خواهد کرد» اثر غزال مرادی که از سوی نشر اردیبهشت منتشر شده است، حاوی تجربههای شاعر از فضای کلامی و روایی و درعینحال بهره بردن از تکنیکهای زبانی متفاوت است. از ویژگیهای شعرهای این مجموعه تصویرسازیهای متنوع و بکر در بازتاب حقایق و رویدادهای طبیعی است.
هر چه بر میزنیم فصلها
پاییز بهنام مان در میآید
با درختانی که کف خیابان بساط کردهاند
زرد
قرمز
نارنجی (صفحهٔ ۷)
در این مجموعه شعرها نامگذاری شدهاند و فاقد اسم خاص و تیتر میباشند اما به نظر میرسد ترتیب خاصی در نامگذاری شعرها، وجود ندارد. شاعر با سیطرهای از دریافتهای متفاوتی در ارتباط است، دریافتهایی که از طبیعت شروع شده و به رویدادها و رویکردهای اجتماعی میرسد درعینحال میان دو دنیای متفاوت حقیقت و غیر واقعی در نوسان است ، با این حال بسامد کلمات گسترده است و گاهی برای شاعر راهی میشوند تا بتواند به خاطراتش نقب بزند، هر چند که این کنکاش آن چنان صریح و بیپرده نیست.
من رفتهام
ساحل مرا میخواند
تا شن بازی ناتمام کودکی را تمام کند
دریا خودش میداند
هنوز خانهام قد نکشیده بود
که هوار شد روی آن
سطل شن بازی
و قایق نفتی
که پت پت میکرد (صفحهٔ ۹)
تجربهٔ شاعر از کلمات متفاوت و درعینحال با ارائهٔ زوایایی است که فرم جدیدی از ساختار روایی و کلامی را در بردارد، با این حال جایگزینی کلمات نیز تجربهٔ کاملاً متفاوتی ست مثلاً ریه تاول و بعد شکوفه.
تاولها
بر جدار ریهام
شکوفه میزنند (صفحهٔ ۱۱)
شاعر در تلاش است تا تصویری متفاوت از هویت زنانهٔ خود نشان بدهد، این تصویرها با رویکردهای عادی در جمله عجین شده است درعینحال در ورطهٔ کلیشه سازی نیفتاده است. گرچه که سانسور کلامی و روایی شعر، شاعر را از بیان محرز تن زنانه بازمیدارد، اما شاعر میتواند در حفظ و بازنمایی رویکردهای هویتی زنانه و بروز آن حتی به شکل نامحسوس موفق باشد، زنانگی در شعر کاملاً مشخص است ارجاع زنانگی از طرف مختلف صورت میگیرد مثلاً استفادهٔ مکرر از کلمهٔ مادر.
و تنم شهری سوخته است
با چشمهای گدازهای
چه روی ابریشم
چه روی پارچه کتان
تصویرم
زنی شوریده است
که تمام شهر را تاخته (صفحهٔ ۱۲)
اینکه شاعر تلاش میکند تا بیشتر بر هویت زنانهاش تمرکز کند، درعینحال این تمرکزها مشخص نیستند اما ارجاع به زن در شعر، شاعر را در رویارویی با فضای مردسالاری موفق ساخته است.
در من رابعهای است
آن قدر زود میمیرد
که فرصت خون نوشتههایش (صفحهٔ ۱۵)
زبان در این مجموعه از یک فضا و ساختار مشخص تکنیکی پیروی نمیکند، اما درعینحال این عدم ساختاربندی مشخص، در شعر با ارتباط معنایی کلمات پوشیده شده است مثلاً گل، بره، علف هرز که شاعر میتواند با وجود عدم ارتباط ماهوی، ارتباط معنایی با این سطرها برقرار کند.
و مادر که
زمین روی دوشش بود
باید به بهترین مسیر هدایتش میکرد
هر صبح
دنبال حباب برای گلهایش بود
و بره ای که
علفهای هرز را بخورد (صفحهٔ ۱۷)
اشارهٔ شاعر به روایتهای سیاسی با ادغام کلمات و فضای سیاسی و انتخاب معنایی واژگان پیوند خورده است، استفادهٔ شاعر از کلماتی مانند ائتلاف، شکنجه، آزادی و مشت که بار معنایی سیاسی دارند، شاعر را در انتخاب یک معنا و مفهوم سیاسی به مخاطبش موفق ساخته است.
مرده باد!
زندهباد!
میترسم
این مرده باد با آن زندهباد ائتلاف کند
و کفش آهنی تنگ تری
برای آزادی بسازد (صفحهٔ ۲۴)
شاعر به عنوان یک نماینده از نسل جوان نسبت به رویدادهای اجتماعیاش بیتفاوت نیست، درعینحال بازنمود تاریخ یک کشور را میتوان از همین اشارههای شاعر پیدا کرد این مسئله به خصوص آنجا اهمیت پیدا میکند که سایهٔ سانسور بر شعر، قدرت خلاقیت را از شاعر گرفته است اما شاعر در پی یافتن نمودهای دیگری از این مبارزه است.
باور نمیکنم
محکم کردن بند پوتینی
در سکوت صبحی باروت زده
یعنی کودکی
یا آمدن پرندهای آهنی تباه شد
یعنی دختر همسایهمان
بی هیچ مراسمی
عروس شعلههای آتش
و باغچهمان لگدکوب و ویران (صفحهٔ ۲۶)
گاهی کلمات باهم ارتباط معنایی مشخصی ندارند مثلاً بوق، کلهقند، شیرینی، آمبولانس، اما درعینحال این تلاش شاعر را برای مشارکت فعال در جامعه نشان میدهد.
لیوانها قطار میشوند
بوق میزنند
هیچ شیرینی به سفیدی قند نیست
دست نگه دارید!
تا شکستن کلهقند دیگری
پیاده میشوم
بوق میزند
آمبولانس
چرا به سردی باورهایمان شدهایم؟! (صفحهٔ ۲۸)
یکی از دیگر ویژگیهای شعر تصویرسازی با بهره جستن از ریاضیات است که به نوعی استراتژی شاعر برای مبارزه با سانسور است، اما درعینحال این نوع تصویرسازی شکل دیگری به خود میگیرد که کارکردی متفاوت دارد و در تلاش است تا با آشنازدایی به انتقال یک مفهوم خاص یاری رساند.
هستم
یک
نیستم
صفر
و بودنم
بین هست و نیستهای باینری میگذرد (صفحهٔ ۳۸)
بسامد تجربهٔ کلمات در شعر شاعر زیاد است، مثلاً از معادلات ریاضی از جغرافیای متفاوت و یا از اسامی خاص فلسفی و کلمات اینگونه بهره جسته است، گاهی این کلمات بدون ارتباط معنایی خاصی در شعر قرار میگیرند، گاهی معنای خاصی پیدا میکنند، در هر صورت تجربهٔ شاعر را برای گسترش افقهای زبانی هویدا میسازند.
باید تابعی پوشا پیدا کنم
که شریانهایم را
به شریانهایت بنگارد (صفحهٔ ۳۹)
ارتباط عشق و جا سویچی که ارتباط معنایی و روایی نیست، بیشتر به نظر میرسد که شاعر تلاش کرده تا طیف وسیعی از کلمات را تجربه کند .
عشقمان را
مثل پروانهای خشکشده
در جا سوئیچی حبس میکنیم (صفحهٔ ۴۸)
کلمات در یک چهارچوب مشخص معنایی و روایی نیستند بلکه در چهارچوبهای متفاوتی که از لحاظ جغرافیایی هم وسیع هستند تکرار میشوند.
تهران هیروشیما نبود
که مجسمههای سنگیاش هم آب شوند
بروند پی کارشان
سرش را میگذارد روی شانهٔ دماوند
های های گریه میکند (صفحهٔ ۵۲)
با اینکه شاعر اشارهٔ خاصی به مسئلهٔ زنان در اجتماع ندارد اما درعینحال مدام در تلاش است تا هویت زنانهٔ خود را در شعر نشان دهد گاهی این هویت رد تناقض با هویت مردانه است و گاهی رودر روی آن قرار میگیرد.
همهٔ تبریکها را
پس میگیرم
تا تحویل نشود
جسد هیچ زنی با سال نو (صفحهٔ ۶۶)
بیشتر توجه شاعر به رویدادهای حقیقی و واقعیتهای طبیعی زندگی است، با این حال دل مشغولی شاعر حول استفادهٔ استراتژیکی از کلمات میچرخد درعینحال تجربهٔ شاعر از کلمات متفاوت نیز در خور توجه است.
آب میشوم
مثل نفتالینهای ته صندوقچه
از بس تیرکمان سرم را شکسته است
آینه هم آلزایمر گرفته
مرا به خاطر نمیآورد (صفحهٔ ۸۲)
درک شاعر به عنوان یک زن از نسل جوان او را به سمت تصویرسازی مقابل با جنسیت مرد واداشته است، شاعر مدام در تلاش است تا بازنمودهای از این هویت را نشان دهد اما گاهی این بازنمایی نمیتواند موفق عمل کند و در انتقال مفهوم با مخاطب نقش پررنگی را ایفا کند گاهی این هویت آن چنان نشاندهندهٔ یک حقیقت اجتماعی از تجربهٔ زنانه نیست، اما درعینحال همین هویتسازی از آن جایی اهمیت دارد که میتواند تلاش شاعر را برای ثبت هویت خود در شعر نشان دهد .
باید بروم
چمدانم باد کرده است
اتوبوس شعری زنانه است
پیاده میشوم
مردان استعارههای خوبی بلدند
من را به ماه
و گیسوانم را … (صفحهٔ ۸۴)
در پایان میتوان گفت که غزال مرادی در این مجموعه تجربههای زبانی و تکنیک های روایی را به خوبی ترجمه کرده است، گرچه که در بعضی از موارد این تکنیک ها نیاز به پردازش بیشتری برای بیان یک رویداد اجتماعی دارند و در بعضی از موارد در ورطهٔ زدودن معنای عادی کلمات دارند، اما شاعر باتجربهٔ طیف وسیعی از کلمات، در مجموع توانسته است مجموعهٔ موفقی را ارائه دهد که مسلماً در آینده با فضای روایی و تکنیکی متفاوتی در مجموعههای جدید این شاعر روبه رو خواهیم شد.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
آزاده دواچی مترجم، شاعر و فعال حوزه زنان، دارای مدرک کارشناسی مترجمی زبان انگلیسی؛ فوق لیسانس زبان و ادبیات انگلیسی، گرایش ادبیات تطبیقی ایران و فلسفهی غرب است و هماکنون مشغول به تحصیل در مقطع دکترای زبان و ادبیات انگلیسی در استرالیا با گرایش مطالعات فمینیسم پست کلنیال در حوزهی ادبیات و نقد ادبی فمینیسم و حقوق زنان در ایران و کشورهای جهان سوم است.
از دواچی تاکنون یک مجموعه شعر به عنوان «پروانهای در راه است» در سال ۸۶ منتشر شده است و دو کتاب دیگر وی در محاق توقیف گرفتار شدهاند.
Azadeh Davachi,
Ph.D. Student
Faculty of arts, School of English Literatures & Philosophy
Post-colonial Feminism and Feminist Literary Criticism
University of Wollongong, Australia