جایزه شعر تجربهگرا
آوانگارد از ریشهی فرانسوی به معنای پیشتاز است و به کسانی گفته میشود که در آثار خود تجربهگرا و نوگرا هستند. در این جریان مرزبندی میان هنرها در هم میریزد و هنجارهای رایج به کناری گذاشته میشود تا هنجار جدیدی جایگزین شود. درواقع هدف اصلی جریان آوانگارد این است که هنر را نه به عنوان یک کالای صنعتی بلکه به عنوان هنری منحصر به خود برای لذت از جهانی بیهمتا و غیرقابل تکرار عرضه کند، به همین علت هنر و ادبیات را از چرخهی تولید اقتصادی به مثابهی کالایی پرفروش با خریداران بسیار خارج میکند. آثار آوانگارد معمولن مخالف هنجارهای رایج، جریان اصلی جامعه و ارزشهای فرهنگی عام حرمت میکنند و مخالف سلطهی سرمایهداری در عرصهی هنر هستند، چرا که تولید انبوه اثر هنری آن را به کیچ تبدیل میکند. کیچ به آثاری اطلاق میشود که به صورت انبوه برای مخاطب انبوه تولید میشود و تقلید ناموفقی از معیارهای زیباییشناسی فرهنگی–هنری بهشمار میرود. درواقع آثار آوانگارد در برابر آثاری قرار دارند که بازاری و مخاطبمحورند. به باور افرادی چون آدورنو، والتر بنامین و گرینبرگ، صنعتی شدن شهرها به صنعتی شدن هنر انجامیده و هنر از معیارهای زیباییشناسی خود فاصله گرفته است، چرا که به جای ایجاد جهانهای پر رمز و راز هنری به جهانی مخاطبفهم و سهل به جهت فروش و گردش کالا سوق پیدا کرده است. در حوزهی ادبیات و به ویژه شعر، میتوان به انواع متفاوتی از شعر آوانگارد یا شعر تجربهگرا اشاره کرد که عبارتند از شعر زبان، شعر دیداری، شعر اجرا و شعر دیجیتال که البته شعر دیجیتال در ایران نمونههای موفقی ندارد و شعر اجرا نیز به تازگی رواج پیدا کرده است، اما شعر زبان و شعر دیداری که رگههای آن در آثار هوشنگ ایرانی دیده میشود، بعدها از سوی کسانی چون رضا براهنی، یدالله رویایی و بسیاری دیگر از شاعران نظریهپردازی شد و تداوم یافت.
اهمیت شعر تجربهگرا از لحاظ علم شناخت در مبحث تطابق اندام و ذهن است که ریشهی این تفکر در آثار مرلوپونتی است و مدعی ایجاد تغییراتی در روند تفکر در غرب تلقی میشود. به باور او، انسان نمیتواند ذهن را بدون تجربهی اندامی درک کند. زبان و تفکر انسان بهواسطهی ویژگیهای اندام و ساختار فیزیکی او و محیط اجتماعی او شکل میگیرند. این نظریه بعدها از سوی شناختیها به شکلی دقیقتر گسترش پیدا کرد. شناختیها برخلاف دکارت که ذهن و اندام را جدای از هم میدانست، بر این باور هستند که «ماهیت مغز، اندام و محیط انسان میتواند چگونگی و چیستی آنچه را که انسان میفهمد و استدلال میکند، شکل دهد و محدود کند» یا به عبار تی، «اندام زیسته… موقعیتی است که جهان و تجربهی انسان» آن را ممکن میکند. همهی تجربیات، باورها، دانش و آرزوها از خلال الگوهای زبانی بیان میشوند که ریشه در وجود مادی انسان دارند. براساس ماهیت فیزیکی خاص هر فرد، میتوان گفت هر کس نگاه خاص خود به جهان را دارد و بدین صورت، انسان براساس اشتراکات و افتراقات اندامی خود، شباهتها و تفاوتهایی در درک جهان و تجسم دادن به تجربههای خود دارد. آنچه در جریان تجربهگرای شعری حائز اهمیت است، توجه به اندام و معنای اثر به صورت همزمان است، که در شعر دیداری و همچنین شعر زبان، این تطابق، تخالف و تعامل میان فرم و معنا جهان شعر را بنا میکند. درواقع در جریان شعر تجربهگرا، معنا نه بهواسطهی بیان بلکه بهواسطهی چگونگی تعامل صورت و معنا بیان میشود و این معیار، باعث دور شدن شعر تجربهگرا از ذایقهی مخاطب عام و چرخهی تولید اقتصادی است، چراکه شعر را از بیان صریح دور میکند و به شعری لایهلایه همچون تجربهی انسان در زندگی تبدیل میکند. اما از آنجایی که هر اثری، مخاطبان خاص خود و رسانهی خود را دارد، جایزهی شعر تجربهگرا و سایت آوانگاردها با هیات علمی جدید خود (محمد آزرم، شمس آقاجانی، رویا تفتی، علی قنبری و لیلا صادقی) که از سال ۱۳۹۵ همکاری خود را با این نهاد شعری برای شنیدن صدای تجربهگرایان آغاز کرده است، در نظر دارد تا جای ممکن محلی باشد برای ارائهی آثاری که جهان شعری را فارغ از معیارهای رایج تجربه میکنند و در این تجربه، موفق به ساختن معیارهای نو در اثر خود میشوند و بدین منظور از سالهای آتی، این جایزه به بررسی کتابهای منتشر شده در حیطهی شعر تجربهگرا خواهد پرداخت، چرا که تک شعر نمیتواند معیار مناسبی برای ارزیابی اثر به عنوان تجربهگرا تلقی شود و صد البته، این جایزه صرفن برای روشن کردن چراغها در راهی است که تجربهگرایی در مسیر خود تجربه میکند، که تجربه، زبان زندگی است.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید