جریانی که از دولت قبل شروع شده، با شدت ادامه دارد
گفتوگو با مهری جعفری به مناسبت سخنرانی اخیرش در سازمان ملل – بخش دوم و پایانی؛
جریانی که از دولت قبل شروع شده، با شدت ادامه دارد
مهری جعفری، شاعر و فعال حقوق بشر، اخیرا در بیست و پنجمین اجلاس شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در ژنو، حول موضوع «لغو اعدام در ایران» ایراد سخنرانی کرده و سخنان او بازخوردهای مثبتی را در آن اجلاس و همچنین در یکی از نشستهای موازی (جانبی) سازمان ملل به همراه داشته است. به همین مناسبت گفتوگویی با او انجام دادیم که بخش دوم (پایانی) آن را در ادامه میخوانید.
طبق آماری که در سخنرانیتان اعلام کردهاید، در ایران، «فقط از ابتداى سال ۲۰۱۴، ۱۵۵ تن اعدام شدهاند… و حدود ۶۵۰ اعدام در سال ۲۰۱۳ به وقوع پیوسته است.» این یعنی که در کمتر از یک سال و سه ماه، حدود ۸۰۵ نفر در ایران اعدام شدهاند. و باز هم معنیاش این است که طی دو سال ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴، آمار این اعدامها به سادگی میتواند به حدود ۱۳۰۰ تا ۱۵۰۰ اعدام برسد… و باز هم یعنی که روی کار آمدن دولت آقای روحانی در کاهش میزان این اعدامها هیچ تاثیری نداشته است… تا کنون تغییر دولتها در ایران در تغییر یافتن میزان اعدامها هیچ نقشی داشته است؟
من پاسخ پرسش شما را با یک پرسش میدهم. چرا زمانی که در این نظام قصد باز کردن فضای سیاسی و اجتماعی وجود داشته باشد، زندانیان سیاسی و کنشگران اجتماعی را آزاد میکنند و یا حداقل وعده آزادی آنها را میدهند. پرسش اصلی این است که مگر به اصطلاح قوه قضاییه از قوه مجریه جدا نیست و چگونه با تغییر یک دولت و تغییر سیاست خارجی و یا داخلی دولت، چنین تغییراتی در پروندهها داده میشود. مگر این محاکمات ساختگی و غیرقانونی بوده است که حالا یک رییس دولت جدید میآید، بلافاصله پروندهای بیرون کشیده میشود و کسی از زندان آزاد میشود. چرا کسی به دلیل نوشتن در یک روزنامه قانونی سر از زندان در میآورد و یا وکیلی به دلیل دفاع از موکل خود متهم میشود و سپس با تغییر دولت، پس از گذراندن مهمترین سالهای عمر خود آزاد میشود؟ چه میشود که این رابطه به وجود میآید. این دولت و یا آن دولت و این رییس انتخابی رهبری که قاضی القضات خوانده میشود با آن یکی چگونه در جایی در آن بالا قوای خود را از دست میدهند و بی قوا میشوند و به صورت یک بدنه یکپارچه عمل میکنند. پس پرسش من از دولت فعلی این است چه شده است که در آن بالا که قدرت دیگر از شکل و شمایل ظاهری سه قوه عریان است حرفی برای جلوگیری از این کشتارهای هر روزه نداشتهاید. آیا مرگ محرومترین بزهکاران این سرزمین فدیهای بوده است که باید پرداخت میشده و یا اصلا اهمیت مساله این همه اعدام برای شما آن قدر اندک بوده که حتی نیازی به بحث و دادن امضا برای سکوت و غیره نیز احساس نشده است. مساله ما این است که آیا نباید شک کنیم و بگوییم که خود دولت نیز در آن بالا در این تصمیمات نقشی داشته است. این نقش میتواند از سکوت تا صدور دستور قتلهای سیاسی و غیرسیاسی را شامل شود. جریانی که از دولت قبل شروع شده، با شدت ادامه دارد و برای هر کسی پرسش ایجاد میشود و دولت فعلی حداقل به عنوان عضوی از بدنه قدرت باید پاسخگو باشد.
واکنشها به سخنرانی شما در اجلاس سازمان ملل چه بود؟ به نظر خودتان طرح اینگونه مبحثها در اجلاسهای سازمان ملل چقدر میتواند بر تغییر شرایط در ایران مؤثر باشد؟
مسلما بی تاثیر نیست. پس از صحبت در این اجلاس و صحبت کوتاهی که در یکی از نشستهای موازی (جانبی) سازمان ملل در موضوع احکام اعدام متهمین به مواد مخدر طرح کردم، بازخوردهای مثبتی را از طرف شرکت کنندگان آن جلسات دیدم که حداقل میتواند مواضع برخی از آنها را نسبت به موضوع اعدامها جدیتر کند. من بر این باور هستم که درست است که بی رحمی و شقاوت انسانها را حد و مرزی نیست و با وجود این واقعیت که وقتی آنها در چرخه یک سیستم قرار میگیرند همانی را انجام میدهند که سیستم از آنها انتظار دارد؛ اما از طرفی وجدان بشری بسیار بیدارتر از گذشته شده و هر صدایی تاثیر خود را خواهد داشت. این به دلیل شنیده شدن صداهایی است که رسانه ها امکان آن را فراهم کردهاند و در اصل پیش از این اهرم های قدرت این صداها را خفه میکردند. این فعالیت ها میتوانند در درون یک سیستم مدیریت سیاسی تاثیر بگذارند. هنوز اندازه این تصمیم در جریان قدرت سیاسی قابل پیش بینی نیست اما نتیجه آن قابل مشاهده است. سازمان های حقوق بشری و کنشگران اجتماعی تاکنون توانستهاند تاثیرات زیادی را در جریان تصمیم گیری های دولت ها داشته باشند؛ هرچند گاه این گونه حرکت ها خود توطئهای خوانده میشوند که قدرتمداران غربی برای سرکوب راحتتر مردمان دیگر طراحی کردهاند. اگر به چنین توطئهای اعتقاد پیدا کنیم باید بگویم باید به حرکت خودمان نیز شک کنیم که امیدوارم چنین نباشد. من فشار افکار عمومی را در داخل ایران و فشار افکار عمومی را در سطح وسیع آن در کل دنیا بسیار بالا میبینم و فکر میکنم ما هر کدام میتوانیم از فعال کنندگان این فشارها باشیم.
وقتی فضایی ایجاد شود که اجرای اعدام برای یک حکومت مانند انگلستان غیرممکن به نظر برسد و فضایی ایجاد شود که در یک سرزمین، اجرای اعدام در ملا عام و اعدام محکومین کم سن و سال غیرممکن به نظر برسد، هیچ حکومتی قادر به تغییر چنین فضایی و اجرای تصمیمات خود نخواهد بود. حالا آگاه سازی جمعی از یک طرف و فشار افکار عمومی بینالمللی میتواند در ایجاد چنین فضایی کمک کند.
از نظر شما به عنوان یک وکیل پایهی یک دادگستری، فعال حقوق بشر و فعال کارزار گام به گام تا لغو اعدام، چقدر به احتمال لغو یا کاهش اعدامها در ایران میتوان امید داشت؟ امکان تحقق یافتن این امر، در طولانی مدت وجود دارد یا به زودی؟
من برای پاسخ دادن به این پرسش میخواهم از این نکته شروع کنم که هرچند برای همراهی در فعالیت برای لغو اعدام به این کارزار پیوستهام اما شخص من با عنوان گام به گام آن موافق نیستم. من معتقدم اگر کشورهایی مثل ترکیه و مغولستان در همین چند قدمی ما توانستهاند بدون این که منتظر قانع کردن بدنه سنتی جامعه خود بمانند، از سال ها پیش به این دستاورد مهم برسند، چرا مردم ما نتوانند. مگر کدام یک از این ده ها کشوری که مشابه کشور ما از بافتی سنتی برخوردار بودهاند برای قانع کردن مردمان خود جان هزاران انسان را قربانی کردهاند و به افکار انتقام جویانه بدنه سنتی خود اجازه دادهاند تا چندین دهه و نمیدانیم شاید چندین سده دیگر شهروندان بزهکار خود را قربانی کنند. ما به این گام به گام بودن زمانی نیاز داریم که جان انسان ها در میان نباشد، جان انسان هایی که در بسیاری موارد در غیرعادلانهترین شرایط اقتصادی و حقوقی به قبرستان ها فرستاده میشوند. ممکن است گفته شود که قدرت مذهبی حکومت فعلی در ایران مطرح است و در نتیجه در نظامی که سکولار نیست موانع جدی احکام اسلامی در میان خواهد بود. مهم تر این که که همه اعدام های این نظام در قصاص خلاصه نمیشود و طبق این احکام، مثلا رابطه خصوصی جنسی انسان ها نیز منتهی به قتل آنها میشود و تغییر همه این احکام برای لغو اعدام ممکن نخواهد بود.
اما چه در موضوع روابط جنسی ممنوع و چه در مبحث قصاص، تاریخ نشان داده است که همین قوانین به ظاهر غیرقابل تغییر در طول زمان تغییرات زیادی پیدا کردهاند. مثلا تا همین چند ماه پیش طبق قانون مجازات اسلامی ایران در تعیین قاتل بین دو متهم اصلی قرعه کشی میشد. اگر قرعه به نام یکی میافتاد دیگری آزاد میگردید. سوال من این است که آیا میتوانستند دوباره این قانون ابلهانه را در متن قانون مجازات جدید بگنجانند؟ و در پاسخ به این سوال میگویم بله شاید میتوانستند؛ چرا که چنین بلاهتی در بند بند قانون فعلی قصاص و دیه فعلی هم چنان به راحتی قابل مشاهده است و در این جاست که از سیستمی که حاضر به شنیدن هیچ استدلالی نیست، باید بپرسیم که آیا میخواهند تا ابد اصرار کنند که مرغ یک پا دارد؟ و یا این که باید به راه حل هایی متوسل شوند که عقلانیتر است. به نظر میرسد در پاسخ پرسش شما به این نقطه برسیم که راه برون رفت همچنان باقی است و عقلانیترین رویکرد در شرایط فعلی و در یک نظام غیر سکولار و مذهبی ایران شاید این میتواند باشد که گفته شود در مکتب شیعه میتوان با توجه به شرایط زمان قوانین و احکام را تغییر داد و شرافت انسانی و مصلحت جامعه و فرد را در نظر گرفت.
اگر بلاهت استمرار پیدا کند و قوانین غیر عقلانی و غیرانسانی فعلی باقی باشد، و اگر ما نیز در صدد تغییر گام به گام جامعه باشیم، در مورد مساله اعدام، تا آخر همین امسال هزاران انسان بی دفاع تحت قوانین ناعادلانه نابود شده و به قبرستان ها فرستاده خواهند شد.
حرکتی که در شرایط فعلی لازم داریم میتواند با خواستهای مشخص پیش برود: نه به اعدام … نه به کشتار … نه به تماشای مرگ و نیستی … نه به تایید مرگ و نیستی؛ آری به قوانین جایگزین، آری به التیام عقلانی زخم و درد و بیماری.
[vsw id=”nFH2FK7dqq4″ source=”youtube” width=”525″ height=”344″ autoplay=”no”]
بخش اول گفت و گوی سپیده جدیری با مهری جعفری را اینجا بخوانید.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
سپیده جدیری؛ شاعر، مترجم، روزنامهنگار و بنیانگذار جایزهی شعر زنان ایران (خورشید) است. نخستین کتابش، مجموعه شعر «خوابِ دختر دوزیست» است. دومین مجموعه از اشعار جدیری با عنوان «صورتی مایل به خون من» به چاپ رسید و «دختر خوبی که شاعر است» مجموعه شعر دیگر اوست. تازهترین کتاب منتشر شدهاش در ایران مجموعه شعر«وغیره . . .» است.
از سپیده جدیری همچنین مجموعهی «منطقی» که داستانهای کوتاه او را در بر میگیرد به چاپ رسیده است. او دو ترجمه از اشعار ادگار آلن پو و خورخه لوئیس بورخس را نیز زیرچاپ بردهاست.