خبرنگارهایی که دلال شدهاند
رواج پدیده دلالیسم در میان ورزشی نویسها
ورود خبرنگاران به عرصه دلالی و واسطه گری چقدر در چارچوب قواعد حرفه ای روزنامه نگاری می گنجد؟ چرا برخی از خبرنگاران به ویژه خبرنگاران ورزشی به ورطه دلالی می افتند؟ ساز و کاری که خبرنگاران دلال برای پوشش رسانه ای به کار می گیرند؛چیست؟ پشت پرده ی انعکاس مطالب شان، کدام دسته از تبانی ها وجود دارد؟ و در این بین چه کسانی مروج دلالیسم در میان خبرنگاران به وِیژه روزنامه نگاران ورزشی هستند؟
بحث دلالیسم و نقش مندی در تبانی ها در میان خبرنگاران ورزشی نویس به ویژه در حوزه ی فوتبال مساله ای است که سالهاست به گوش می رسد؛ اما از آن جهت که در این مبحث انگشت اتهام به سمت مطبوعات بوده ، کمتر رسانه ای شده است . در این گزارش از طریق گفت و گو با برخی از دست اندرکاران ورزش و نیز ورزشی نویس ها ، گوشه ای از وضعیت پدیده دلالیسم در رسانه های ورزشی و در میان خبرنگاران به تصویر کشیده شده است. اما قبل از آن باید بدانیم دلالی چیست و قانون درباره اش چه می گوید؟
قانون تجارت در باب ششم ، ماده ۳۳۵ دلال را اینگونه تعریف می کند : « دلال کسی است که در مقابل اجرت، واسطه انجام معاملات می شود یا برای کسی که می خواهد معامله ای انجام دهد ، طرف معامله پیدا می کند.» به لحاظ حقوقی این افراد اگر بخواهند تاجر محسوب شوند باید آن عمل را به صورت حرفه و شغلشان انجام دهند .
دلالی برخی خبرنگاران ، رفتاری است که هم فارغ از رسالت شناخته شده ژورنالیستی است و هم اینکه از جنبه ی حقوقی ( قانون تجارت ) عملی غیر قانونی قلمداد می شود .
اما یک روزنامه نگار ورزشی به چه شیوه ای واسطه گری می کند ؟ و چه مسائلی باعث می شود که یک خبرنگار به این سمت و سو برود ؟
جریان فاسد رسانه ای و پشت پرده تبانیها
امروزه از فوتبال به عنوان یک صنعت یاد می شود و بدیهی است تمامی مناسباتی که ساز وکار صنعتی با خود به همراه دارد؛ وارد این حیطه شود . پوشش رسانه ای تمام و کمال برای یک حوزه ی فراگیر روند معمول و طبیعی است اما در پی آن معضلاتی نیز وجود دارد که آسیب هایی همچون واسطه گری ودلالیسم را دچار می کند .
مکانیزم جذب و انتقال بازیکنان فوتبال در ایران عموما به عهده ی کسانی است که از آنها بعنوان دلال یاد می کنند . بازوها و مفصل های این مکانیزم در ایران شامل خود بروکر یا واسطه ، مدیر ، مربی و بعضا خبرنگارانند که مجموعه ی اینها در انتقال یک بازیکن داخلی و خارجی نقش دارند . این امر در کشورهای صاحب فوتبال به عهده ی آژانس های رسمی است که مجوز رسمی از فیفا دارند .
چند سالی است که در فدراسیون فوتبال ایران ستادی تشکیل شده با عنوان « ستاد منشور اخلاقی » که سعی دارد مربیان ، مدیران و خبرنگارانی را که مروج دلالیسم هستند؛ شناسایی و آنها را مجازات کند. اما به زعم ایشان اراده ای قوی وجود دارد که علیه آنها قد کشیده و مانع تراشی می کند .
کمتر از یک ماه پیش علیرضا علیپور، دبیر ستاد منشور اخلاقی در مصاحبه با خبرگزاری اوج نیوز گفت : « از همان روزی که منشور اخلاقی به فوتبال ایران آمد؛ مخالفت ها با آن آغاز شد .» او این مخالفت ها را از جانب کسانی می داند که منافع خود را در خطر دیده اند و خبرنگاران را هم از همین دار و دسته می داند: « این گروه با همکاری افراد پیاده نظام خود که مدیر، خبرنگار ، مربی و…. بودند ، هجمه ی وسیعی علیه ما راه انداختند .»
علیپور معتقد است که پشت پرده تبانی ها در فوتبال یک جریان فاسد رسانه ای وجود دارد و می گوید : « جریان فاسد رسانه ای برای آنکه ما را بکوبد عامدانه تذکر ما به برخی بازیکنان را در بوق و کرنا می کرد تا اذهان را منحرف کند. » او اما در ادامه جزییات بیشتری را طرح می کند و با اشاره اختصاری به نامها می گوید: « ما تمام دلالان خبرنگار نما را شناسایی کرده ایم و هر کدام از آنها نزد ما پرونده ای دارند . فعالیت آقایان « آ. ز » ،« ع . خ »، « ا. ه » ، « ا.ع » ، « م . خ » و برخی دیگر از آنها زیر ذره بین است. ما حتی اطلاع داریم که این آقایان با کدام یک از بازیکنان ارتباط دارند . به همین دلیل کافی است بازیکنان توسط آنها به تیمی انتقال پیدا کنند تا قراردادشان به ثبت نرسد . به عنوان مثال وقتی یکی از باشگاههای لیگ برتری آقای « ل . ب » را به عنوان سرمربی انتخاب کرد؛ ما این مربی خارجی را به دفترمان آوردیم و اعلام کردیم اگر این انتقال توسط « ا . ع » و « م . خ » صورت پذیرفته باشد ، محروم می شوی. »
خبرنگاری که بازیکن جا به جا می کند
پس از آنکه در سال ۸۸ برخی مراجع به دستگیری عده ای دلال خبرنگار نما پرداختند و در اعترافات افشا نشده آنها ابعاد تازه ای از فساد در فوتبال ایران نمایان شد؛ در تیرماه سال گذشته نیز در فصل نقل و انتقالات فوتبال ایران اتفاق عجیبی رخ داد که در آن پای یک خبرنگار در میان بود . اتفاقی که به یک باشگاه بزرگ مربوط می شد . خبری که به سوء استفاده یک خبرنگار دلال که در یکی از سایت های غیر رسمی فعالیت می کند؛ اشاره می کرد. این خبر از سایت جهان این گونه نقل شده بود : « این فرد به دلیل ممنوع الفعالیت بودن، تحت لوای یک خانم که ایجنت رسمی فیفاست کار می کند و اخیرا موفق شده یک بازیکن خارجی ۲۷۰ هزار دلاری را به قیمتی بالای ۴۰۰هزار دلار به باشگاه مذکور بفروشد و پورسانت بیشتری به جیب بزند.خانم مذکور که بعنوان کارگذار رسمی فیفا فعالیت می کند و در ایران از طریق چند دلال کارهایش را پیش می برد، اخیرا در یک جمع پرده از این ماجرا برداشته و گفته است که بازیکنی را به یک باشگاه مطرح معرفی کرده است و قیمت آن بازیکن ۲۷۰ هزار دلار بوده اما بعد از چند روز یک دلال خبرنگار که واسطه وی و باشگاه مذکور بوده آمده و گفته که بازیکن خارجی مورد نظر را بالای ۴۰۰ هزار دلار فروخته است.جالب اینکه این خانم گفته که خودش و بازیکن خارجی مذکور از این اتفاق متعجب شده اند و دلال واسطه یا همان خبرنگار این انتقال هم پول بیشتری از آنها نخواسته و گفته که من خودم حقم را از باشگاه می گیرم.»
اخباری از این دست و به صورت غیررسمی زیاد به گوش می رسد و برخی از خبرنگاران به نظر می رسد در این جریانات همچنان نقش موثری دارند. این اتفاقات در حالی رخ می دهد که فدراسیون فوتبال و کمیته اخلاق آن هر روز از مبارزه با مفسدین فوتبالی صحبت می کنند .
خبرنگاران و رسانه ای ها در لیست ۱۰۱ نفره دلالان
اوایل تیرماه سال گذشته خبرگزاری پارس فوتبال طی گزارشی اعلام کرد که به یک فهرست محرمانه فدراسیون دست پیدا کرده که شامل اسامی واسطه ها، مربیان ، مدیران و خبرنگاران متخلف است . بنا به گزارش این خبرگزاری « مهر محرمانه بر این لیست خورده و به همه نهادها اطلاع رسانی شده که نباید این لیست در اختیار خبرنگاران قرار گیرد» و همچنین این اسامی به اطلاع هیات ها و باشگاهها رسیده تا با این افراد همکاری نکنند ». خبرنگار این خبرگزاری وقتی به فدراسیون فوتبال مراجعه می کند و به هادی آیت الهی نایب رئیس فدراسیون می گوید : « من لیست ۱۰۱ دلال را به دست آوردم و می خواهم منتشر کنم » جواب می شنود : « ببین حاشیه می شود و به صلاح فوتبال نیست. »
اما آنچه که برای ما قابل توجه است ؛ نام خبرنگارانی است که در این لیست به چشم می خورد . در این گزارش آمده : « از قشر روزنامه نگار هم از سردبیر بگیرید تا معاون سردبیر و خبرنگار و پیشکسوت خبری هم در این لیست دیده می شود . از دلالان قدیمی تا تازه به دوران رسیده ها ؛ از جویای نامها تا کسانی که عمری است با نان دلالی روزگار پیش می برند و مطمئنا تفکرشان اینست که کار درستی می کنند و از ظرفیت ها و شرایط بهترین استفاده را می کنند. »
در این گزارش همچنین به یکی از گزارشگران صدا و سیما هم اشاره جدی تری می شود : « نام دوم این لیست همان کسی است که در تیمهای تبریزی فعالیت دارد و زمانی هم در برنامه ۹۰ گزارشگر بود و آن روزها البته دوچرخه هم برای تردد نداشت اما حالا با ماشین های شاسی بلند رفت و آمد می کند و کارش به محاکم قضایی به خاطر دایر کردن خانه های تیمی در شمال کشیده شده است. »
خبرنگار پارس فوتبال اعتقاد دارد که « همه ی این ۱۰۱ نفر معلول هستند و علت را در جای دیگر باید جست ، شاید از مدیرانی که شرایط را برای سواستفاده میسر می کنند ، مدیرانی که در این پولهای کثیف سهم دارند و مربیانی که با این شرایط خو گرفته اند. »
رابطه منفعت طلبانه ورزشی نویسان و فوتبالیستها
ایران کشوری است که تعداد بسیار زیادی روزنامه ی ورزشی دارد . آیا در کشورهای صاحب فوتبال هم شاهد چنین وضعیتی هستیم ؟ آیا این معضل در میان خبرنگاران از آنجا ناشی نمی شود که این روزنامه های کم تیراژ برای تامین هزینه های خود دست به هر تقلایی می زنند تا بتوانند از این عرصه سهم خود را به هرگونه ای بگیرند و چرخ خود را بگردانند؟ مهدی رستم پور، خبرنگار آزاد ساکن دانمارک که سالها خبرنگار صدا و سیما بوده در باره ی علت وجود دلالیسم در مطبوعات به خبرنگار ایران گفته بود: « فضای فسادپروری که در آن، گردانندگان برخی روزنامهها به تو القا می کنند خودت باید کسب درآمد کنی و تازه سهم روزنامه را هم بدهی. چون در این بازارچه ۱۶ صفحهای یا ۱۶ حجرهای، یک کیوسک هم به تو اجاره داده ایم. »
رستم پور در باره ی تامین منابع مالی این روزنامه ها می گوید : «در تامین مخارج رسانه های ورزشی هم تیمها، فدراسیونها و گاهی بازیکنها موثر هستند. ورزشیها مانند سیاسیها در دو سطح، روزنامه منتشر می کنند. سطح دوم پر از خبر فروشی است. در عرصه ورزش نیز باز مثل سایر حوزهها، دامنه این بده بستان تا برخی برنامههای صداوسیما امتداد دارد. شما اگر کلیشه دستهای پشت پرده، تئوری توطئه و جوانباش را از ورزش ایران بگیرید، تعدادی از صفحات روزنامهها باید سفید منتشر شوند.»
وقتی این معضل را با دبیر سابق سرویس ورزشی یک روزنامه درمیان می گذارم ، می گوید : « مواردی از این دست در روزنامه های ورزشی بسیار زیاد است و اصلا قابل کنترل هم نیست . چون یک خبر کوتاه که کاملا هم عادی نشان می دهد می تواند حاصل یک تعامل بین خبرنگار و یک بازیکن یا مدیر برنامه ها باشد .» و در ادامه می گوید : « برای نمونه ؛ یک فوتبال نویس حضور پنج دقیقه ای بازیکنی در یک تیم مشهور را چنان تمجید و تحسین کرده که مربی را نیز تحت تاثیر قرار داده تا در بازی بعدی او را به طور کامل به بازی بگیرد. »
خبرنگار یک سایت خبری ورزشی نیز می گوید : « معمولا فوتبالیست ها با بعضی ورزشی نویسان رابطه های دو سویه ای دارند که منفعت طلبانه است و چون این فوتبالیست ها دوران اوج و فرود دارند در مواقعی که لازم است از انعکاس خبری مناسبی سود می جویند » و در ادامه می گوید : « در فصل نقل و انتقالات این روابط به اوج خود می رسد »
یکی از خبرنگاران پیشکسوت فوتبال در این ارتباط می گوید : « رسانه ها نقش بسیار تعیین کننده ای در موفقیت ورزشکاران دارند . حتی فوتبالیست هایی که در اوج فوتبال شان هستند باز هم نیازمند پوشش مناسب رسانه ای هستند و میل فراوانی به مطرح شدن دارند و این خواسته هم فقط به واسطه ی رسانه ها محقق می شود . یک خبرنگار اگر بخواهد وارد جریانات این چنینی شود به انحا مختلفی می تواند تاثیرگذار باشد »
او در ادامه می گوید : « یکی از سردبیران معروف روزنامه های ورزشی که بازیهای اینچنینی را در روزنامه اش به راه انداخته بود به چنان رسوایی افتاد که اکنون دیگر بار و بندیلش را جمع کرده و بطور کلی محو شده است .»
فوتبالیست های شهرستانی طعمههای خبرنگاران دلال
خبرنگار جوان شهرستانی یکی از روزنامه ها ی ورزشی معروف در اهواز می گوید : « فوتبالیست های شهرستانی از جمله طعمه های خبرنگاران ورزشی اند که به مناسبات کاسبکارانه خبرنگاران کمک می کنند.پرداخت مبلغ ناچیز و یا مساعدت های دیگرگونه از جمله روابط بسیار عادی در این زمینه تلقی می شوند »
وقتی نظر یکی از مجریان برنامه های ورزشی رادیو را که مایل نیست نامش گفته شود را هم جویا می شوم در این باره می گوید : « در رادیو ، تهیه کننده یکی از برنامه های ورزشی ، هر دو سه هفته یک بار، با هماهنگی از پیش، سرمربی یکی از دو تیم بزرگ پایتخت را به عنوان مصاحبه شونده به برنامه دعوت می کند و قرار هم بر این می شود که مصاحبه شونده مورد سوال قرار نگیرد تا فقط حرف های خودش را بصورت یکسویه منعکس کند . حرف های او در این برنامه، فردای آن روز در رسانه های نوشتاری منعکس می شود. مسلم است که این مساله ناشی از تعاملات پشت پرده مالی این دو نفر است تا سر مربی هر چه می خواهد بگوید. »
او در ادامه به جنگ زرگری رسانه ای مدیران تیمهای بزرگ پایتخت اشاره می کند: « این تقابل های رسانه ای دو مدیر عامل کاملا با هماهنگی هم صورت می گیرد و هر دو تعدادی خبرنگار را که با ایشان در تعامل اند دعوت می کنند و چیزهایی را علیه هم مطرح می کنند که کاملا نمایشی است .»
وی همچنین برخی از رفتارهای رسانه ای پر سر و صدا در حوزه ی ورزش را رفتارهایی کاملا سیاسی می داند: « این هوچی گری ها که معمولا در طول یک هفته روزنامه ها آن را پوشش می دهند و برای مثال دعوای مطبوعاتی دو مدیر عامل یا دو ستاره مطرح بیشتر برای پوشش یک سری بحران های اجتماعی سیاسی است که در آن زمان گریبانگیر جامعه و مملکت شده است. »
اما در همین راستا نظر یک فوتبالیست را هم که با واسطه به یکی از تیم های خارجی رفته جویا شدم : « وقتی به آنجا رفتم بر خلاف وعده ها ، متنی که به امضای من رسید به زبان کشور مقصد بود و من چیزی از آن نمی دانستم و بعد دیدم که چه کلاهی سرم رفته است . بعدها که خواستم مسایل را رسانه ای کنم جالب است که بدانید آن مدیر واسطه که با یکی از اسطوره های فوتبال همدست بود کاملا با سردبیران بیشتر روزنامه ها هم کاسه بود و من کاملا بایکوت رسانه ای شدم و فقط خبر مصدومیت های من می رفت روی خط خبر. »
عدم امنیت شغلی زمینه ساز رواج دلالیسم در میان خبرنگاران
چه دلایلی باعث می شود که برخی خبرنگاران به دلالی روی بیاورند آیا دلیل اصلی مشکلات اقتصادی و نبود امنیت شغلی خبرنگاران است یا مسائل دیگری هم وجود دارد ؟
مجری ورزشی رادیو یکی از اصلی ترین مشکلات را عدم امنیت شغلی روزنامه نگاران می داند : « خبرنگاری که به میانسالی رسیده و هنوز از لحاظ اقتصادی به جایی نرسیده ممکن است خیلی زود در این ورطه بیفتند .برخی وقتی می بینند با چرخش قلم می توانند به راحتی بارشان را ببندند زود مسحور می شوند .»
عدم امنیت شغلی خبرنگاران ، حقوق اندک (که گاه همان هم پرداخت نمی شود )، فقدان مزایای قانونی، نداشتن بیمه، . وسوسه ی مدیران و مربیان و کسانی که برای منفعت طلبی خود هر نیرویی از جمله خبرنگاران را به کمک می گیرند ،عدم حمایت از جانب تشکل های صنفی، و…،. ، باعث تکثیر روزنامه نگاران غیر واقعی می شود . خبرنگارانی که بیشتر دلالند تا روزنامه نگار .
[خبرنگاران ایران]
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید