خورشید برای ما صورتحساب نمیفرستد!
گفتوگو با فرانس آلـْـت، خبرنگار و مولف آلمانی
فرانس آلـْـت خبرنگار و مولف است. او سالهای زیادی در کانالهای آ-ار-د، 3sat و swr به عنوان مجری مشغول به کار بود. انتشار کتاب “صلح ممکن است” در سال ۱۹۸۳ فصل جدیدی در زندگی حرفهای او باز کرد. او در این کتاب افزایش تسلیحات نظامی را زیر سئوال میبرد و استقرار صلح را با ارتشهای تا دندان مسلح غیرممکن میداند. فرانس آلـْـت از آغاز سال نود قرن گذشته تبلیغ و تشویق در استفاده از انرژی خورشیدی را آغاز کرد. از نظر او انرژیهای تجدیدپذیر و جایگزینی آنها با سوختهای فسیلی تنها راه نجات کرهی زمین، انسان و دیگر موجودات در آینده است.
گفت و گویی که میخوانید بین آقای فرانس آلـْـت و ورنر هومر انجام گرفته و برای سایت اتریشی ِ گرالسولت تهیه شده است.
آقای دکتر آلت! شما خبرنگاری شناختهشده، نویسنده و یکی از قدیمیترین پیشگامان ترویج استفاده از انرژی خورشیدی هستید. توضیح مختصری بدهید که امروز از این منظر در کجا ایستادهایم.
فناوری مربوط به انرژی خورشیدی نسبتأ بالغ شده است. دیگر دلیلی برای انتظار ِ دستیابی به سلولهای خورشیدی بهتر و کارآمدتر وجود ندارد. همین الان هم خیلی خوب و کارآمد هستند و بهتر هم میشوند. اتومبیلها هم مرتب بهتر میشوند، هرچند ما ۱۰۰ سال است اتومبیل میرانیم. یخچال هم به همچنین. این قاعده برای فناوری خورشیدی هم اعتبار دارد. در مجموع جایی که ایستادهایم، در محدودهی انرژیهای تجدیدپذیر، اتریش در اروپا خیلی جلو است. اتریش کوچک به اروپای بزرگ نشان میدهد، در ارتباط با تحول در حوزهی انرژی به کدام سو باید برویم. در گام نخست به لطف نیروی آب. اتریش ۱۷% از برقاش را از طریق نیروی آب تأمین میکند. در مورد زیستتوده و چوب و فناوری ساچمهچوب در اروپا در صدر است. در مورد استفاده از فوتوولتایک اما نیاز به کار دارد. در وین قانون مناسبی برای انرژیهای تجدیدپذیر تصویب نشده است. چندی پیش جایی خواندم که ۷۸ کشور دنیا قانون ِ آلمان در زمینهی انرژیهای تجدیدپذیر را در قوانینشان وارد کردهاند. اتریش و سوییس هنوز موفق نشدهاند قانونی در این زمینه تصویب کنند. اما در زمینهی دیگر فناوریها اتریش وضعیت خوبی دارد، جز در مورد فوتوولتایک. در زمینهی انرژی بادی هم عقب است. ۲۱% برق ما در آلمان در آغاز سال ۲۰۱۲ برق سبز بوده است. ۲۱% به گوش چندان زیاد نمیآید، اما چهار برابر آن مقداری ست که در سال ۲۰۰۰ داشتیم. در همین آمار میشود رشد و حرکت به سمت انرژیهای تجدیدپذیر را دید. اگر این رشد را حفظ کنیم، سوییس، اتریش و آلمان میتوانند در ۲۰ سال آینده ۱۰۰% انرژی خود را به تجدیدپذیر تبدیل کنند. نه فقط در محدودهی برق، بلکه در مجموعهی کل انرژی، در محدودهی انرژی ِ وسایل نقلیه و گرمایش. اگر سرعتی که امروز به آن رسیدهایم را حفظ کنیم، میتوانیم در ۲۰ یا ۲۵ سال آینده کل انرژیمان را از منابع تجدیدپذیر تأمین کنیم.
اتومبیلهای برقی در آلمان و اتریش با شوق به نمایش گذاشته میشوند. اما وقتی به آمار خرید این ماشینها نگاه میکنیم میبینیم تعداد ماشینهای فروختهشده به طرز ناامیدکنندهی کم است. نظر شما راجع به این فناوری چیست؟ فکر میکنید این فناوری تنها واسطهای است برای چیزی که در آینده به وجود خواهد آمد؟ آیا وسیلهی نقلیهی هیدروژنی فناوریای واجد آینده است؟
۲۰ سال است حرف از اتومبیل هیدروژنی است و تا امروز اتفاقی در این راستا نیفتاده است. فناوری هیدروژنی یک فناوری خیلی گران است و گرانتر از فناوری وسیلهی نقلیهی برقی. نقلیهی برقی هم گران است، اما تنها هزینهی مصرف انرژی تولید هیدروژن آنقدر بالا است که احتمالأ هنوز ۲۰ سال طول خواهد کشید تا اتومبیل هیدروژنی بتوانیم تولید کنیم. در آینده ما هر دو نوع اتومبیل، الکتریکی و هیدروژنی را خواهیم داشت. با این حال باید فکر طی کردن مسافت ۶۰۰ کیلومتر با این اتومبیلها را از سر بیرون کنیم. یک اتومبیل برقی احتمالن هیچوقت نخواهد توانست ۶۰۰ یا ۷۰۰ کیلومتر بدون وقفه برود. یک ماشین برقی میتواند در آینده مسافتی تا ۱۵۰ یا ۲۰۰ کیلومتر را طی کند. من سوار نقلیههایی شدهام که میتوانند چنین مسافتهایی را طی کنند. باطریهای موجود امروز و باطریهایی که در آینده تولید خواهند شد، احتمالأ توانایی بیشتری نخواهند داشت. کسانی که با این حال میخواهند به جای استفاده از وسایل نقلیهی عمومی، از اتومبیلی استفاده کنند که مسافتهای طولانی را میتواند طی کند، میبایست اتومبیل هیدروژنی بخرند. به احتمال تا ۱۵ یا ۲۰ سال آینده اتومبیل هیدروژنی به بازار خواهد آمد، اتومبیلی که با آن با یک تانک هیدروژن ۵۰۰ کیلومتر میشود رانندگی کرد. اگر تولید هیدروژن به کمک انرژیهای تجدیدپذیر باشد، فناوریای برای آینده خواهد بود. سوخت هواپیما، کشتی، قطار و اتوبوسهای ما به احتمال زیاد در درازمدت هیدروژن خواهد بود.
شما در مصاحبهای گفتید، “ما در جنگ سوم جهانی در برابر طبیعت به سر میبریم.” اگر بخواهیم با طبیعت زندگی کنیم و همزمان ولع و تشنگیمان برای انرژی را سیر کنیم، به چه نقاط تحولی میبایست بیشتر اهمیت دهیم؟
اگر یاد نگیریم با طبیعت زندگی کنیم، از بین خواهیم رفت. به همین سادگی! طبیعت به ما نیاز ندارد. ما اما به او نیازمند هستیم. به همین دلیل ما در اساس انتخاب دیگری نداریم جز اینکه یاد بگیریم چطور با طبیعت زندگی کنیم و این یعنی حرکت به سوی انرژیهای تجدیدپذیر و برنامهریزی برای جابهجایی صددرصد و با تمام سرعت با انرژیهای فسیلی و اتمی. حتا اگر تغییر اقلیمی هم وجود نمیداشت، میبایست این جابهجایی صورت بگیرد. ما به انرژی نیاز داریم و بدون انرژی نمیتوانیم زندگی کنیم. رفاه را میخواهیم حفظ کنیم، بنابراین به انرژی زیادی در آینده نیاز داریم. اما منابع قدیمی انرژی در حال به پایان رسیدن هستند، با تغییرات اقلیمی یا بدون آنها. این منابع در حال به پایان رسیدن هستند. بنابراین شرط حیات ما در آینده این جابهجایی است. ببینید! ما تنها در یک روز آنقدر زغالسنگ، گاز و نفت مصرف میکنیم که طبیعت در یک میلیون روز مصرف میکند. یعنی ما یک میلیون بار بیشتر از طبیعت انرژی مصرف میکنیم و با همین سرعت آیندهی کودکان و نوههامان را میسوزانیم. آنها ما را لعنت خواهند کرد، اگر هر چه زودتر وضعیت را عوض نکنیم. آنها نخواهند فهمید که ما فناوری را داشتیم و از آن استفاده نکردیم. یادمان نرود که آلبرت اینشین ۱۰۰ سال پیش جایزهی نوبل را دریافت کرد برای اینکه اثر فوتوولتاییک را کشف کرد. ۱۰۰ سال از آن زمان گذشته و در سال ۲۰۱۲ هنوز هم مقاومت در مقابل فوتوولتاییک بر روی بامها وجود دارد. اغلب منازل در اروپا بیفایده سرپا ایستاده اند و این دیوانهگی ست. ما از سیبری گاز وارد میکنیم، نفت از سرزمینهای عربی و اورانیوم از استرالیا وارد میکنیم تا عطش انرژیمان را بخوابانیم. اما از خورشید و باد خودمان، زیستتوده و نیروی آبی ِ وطنی هنوز هم آنطور که باید بهرهبرداری نمیشود تا بتوانیم صددرصد از انرژی تجدیدپذیر استفاده کنیم. نسلهای آینده این سهلانگاری را نخواهند فهمید و درک نخواهند کرد که چطور حیوان ناطق میتواند چنین حیوان نادانی باشد که سالانه صدها میلیارد یورو به خارج بفرستد، در همین جا بیکاری و نابودی محیط زیست را به جای ارزش افزودهی اقتصادی[۱] در منطقه تحمل کند. کشوری مثل اتریش اگر جابهجایی صددرصد را اجرا کند، ۱۰۰ هزار امکان شغلی جدید در منطقهی خودش بهوجود میآورد. متخصصها این را محاسبه کردهاند. اگر بخواهیم کشوری مثل اتریش را طوری تغییر دهیم که منبع انرژیاش را از طریق انرژیهای تجدیدپذیر کسب کند، به ۱۰۰ هزار امکان شغلی جدید نیاز داریم. چه شانسی است این امکان برای آینده! برای محیط زیست خوب است، برای کسب و کار خوب است، برای اقتصاد منطقهای خوب است، برای صنایع داخلی خوب است، و از طرفی فرزندان و نوههای ما را محکوممان نخواهند کرد، که آیندهی آنها را ویران کردهایم.
در مورد واژهی کلیدی ِ تغییرات اقلیمی هنوز منتقدان زیادی وجود دارد که معتقد هستند دیاکسیدکربن آن اثر مهمی که ادعا میشود را ندارد. شما با استدلالهای این منتقدان چطور برخورد میکنید؟
من محقق آب و هوا نیستم. من خبرنگارم و اطلاعاتم را از محققان آب و هوا به دست می آورم. اطلاعاتی که البته قانعام کردهاند. به گفتهی صدراعظم آلمان خانم آنجلا مرکل، بخش اعظم دانشمندان حوزهی آب و هوا، یعنی ۹۷% از آنها معتقد هستند، تغییرات اقلیمی بزرگترین مشکل ما در آینده خواهد بود. به همین دلیل من سال ۲۰۱۱ با تعدادی دانشمند در شمالگان بودم و سال ۲۰۱۰ در جنوبگان. من جاهایی بودهام که تغییرات اقلیمی در آن به بهترین شکل قابل مشاهده است. جایی که وضعیتاش معرف وضعیت دو قطب ِ شمال و جنوب است و میتوان با کمک آن آب شدن یخها را توضیح داد. دانشمندانی که سالهاست آنجا در حال پژوهش هستند متفقالقول میگویند، از زمان اندازهگیری دمای هوا، یعنی از ۱۵۰ سال کرهی زمین هیچگاه مثل امروز گرم نبوده است. ما گرمترین سالها را از زمانی که درجهی حرارت ثبت شده، در سالهای اخیر تجربه کردهایم. روند آب شدن یخها در شمالگان آنچنان قانعکننده و تکاندهنده است که هر آدم عادیای با توضیح دانشمندان وحشتزده میشود. من ایمان دارم که تغییرات اقلیمی یک واقعیت است. باید جدیاش بگیریم و اثراتاش را هم میبینیم. زمانی که هنوز در کانال آ-ار-د در آلمان کار میکردم، تلاش کردم یک مرور روزانه بر اخبار محیط زیستی داشته باشم. اگر همین امروز یک برنامهی بومشناسی-محیط زیستی میداشتیم، گوینده چه میخواست بگوید؟ اولین خبر میتوانست این باشد که امروز ما روزانه به جهت تغییرات اقلیمی ۱۵۰ گونه حیوان و گیاه را نابود میکنیم. طبیعت ۳۰ هزار سال نیاز دارد تا بتواند یک گونه را خلق کند. این اولین باری ست که که تکامل در خلاف جهت خودش که زایش است حرکت میکند. دومین خبر این میبود که ما امروز در سراسر دنیا سالانه پنجاه هزار هکتار بر وسعت بیابانها اضافه کردهایم. ما سیارهی زیبامان را تبدیل به بیابان میکنیم. به واسطهی تغییرات اقلیمی. خبر سوم میتوانست این باشد که ما ۸۶ میلیون هکتار زمین حاصلخیز را از دست دادهایم، در حالی که هر روز جمعیت زمین بیشتر میشود. یعنی هر روز انسانهای بیشتر و زمین حاصلخیز کمتر. به همین دلیل امروز در افریقا ۱۷ میلیون مهاجر به دلیل تغییرات اقلیمی داریم. اگر تغییرات اقلیمی وجود نمیداشت، پس این فراریها از کجا آمدهاند؟ خبر چهارم این است که ما روزانه ۱۵۰ میلیون تن گازهای گلخانهای تولید میکنیم. کرهی زمین در طولانی مدت نمیتواند این بار را تحمل کند. آنهایی که به تغییرات اقلیمی شک دارند باید بتوانند توضیح دهند، این ویرانی زیستبومی از کجا میآید، اگر دلیلی غیر از تغییرات وجود دارد. ما در عمل جنگ جهانی سومی را بر ضد طبیعت و البته بر ضد خودمان پیش میبریم، چرا که ما بخشی از طبیعت هستیم. ما آیندهی بچهها و نوههامان را ویران میکنیم. برای من این بزرگترین جنایت بشر بر ضد خودش و بر ضد نوع ِ خودش است.
اقدامی که اغلب دربارهاش بحث میشود، میثاق ِ سهمیهی انتشار آلایندهها[۲] است. از نظر شما این میثاق واجد ِ ارزش است؟
این میثاق شبیه فروش سند آمرزش[۳] در دوران قرون وسطی است. وقتی من خودم نمیخواهم کاری کنم، ترتیبی میدهم که دیگران یک کارکی انجام دهند. این میثاق بدون شک نمیتواند کارآمد باشد. اگر میثاقی با تولیدکنندگان گازهای گلخانهای نتیجه میداد، میبایست کالاها گرانتر میشدند. امروزه شرکتها یا کنسرنسیومهای بزرگ و چند ملیتی این پول را از صندوق پول خردشان میپردازند. کسی این میثاق را واقعأ جدی نمیگیرد. نه در اروپا و نه در دیگر قارهها میثاق تولیدکنندهها عمل نکرده است، که بتوانیم بگوییم، تأثیر مثبتی بر تغییرات اقلیمی داریم. این طرح عمل نکرد که البته قابل پیشبینی بود. این میثاق در واقع بیشتر فروش سند آمرزش است تا کارزاری در برابر گرم شدن زمین. تحول در انرژی خیلی موثرتر از میثاق با تولیدکنندهگان گازهای گلخانهای است. این تحول از طریق ۳ ممکن است و هیچیک از اینها نباید به تنهایی در نظر گرفته شود. ما باید این ۳ اقدام را همیشه با هم در نظر بگیریم: اول مصرف مفید ِ انرژی است. صرفهجویی در مصرف انرژی با عایقبندی ِ بهتر منازل، با استفاده از اتومبیلهای کممصرفتر و استفاده از اتومبیلهایی که به جای ۱۰ لیتر، ۶، ۲ یا ۳ لیتر مصرف میکنند و در پایان اتومبیلهای برقی و هیدروژنی و یا استفاده از وسایل نقلیهی عمومی، و در آخر اینکه میبایست بقیهی انرژیای که نیاز داریم را از طریق انرژیهای تجدیدپذیر تأمین کنیم. در این زمینه ما هیچ کمبودی نداریم. از منظر طبیعت ما هیچ مشکلی با تولید انرژی نداریم. خورشید هر لحظهای که ما روی کرهی زمین هستیم ۱۵.۰۰۰ بار بیشتر از آنچه انسانها نیاز دارند انرژی برای ما میفرستد. یعنی از جنبهی طبیعت کمبود انرژی ما نداریم. ما مشکل انرژی داریم، تنها به این دلیل که ما اشتباه رفتار و عمل میکنیم، چون ما یاد نمیگیریم با طبیعت زندگی کنیم. ما یاد گرفتهایم بر ضد طبیعت زندگی کنیم. مشکل اصلی ما این است.
از نظر شما امروز بزرگترین موانعی که تحول منبع انرژی در ابعاد بزرگ چه چیزهایی هستند؟
مشکل اصلی، مشکل ما آدمها ست. از جانب طبیعت هیچ مشکلی وجود ندارد. تکنیک مربوط به تحول منبع انرژی هم موجود است. اگر ما واقعأ میخواستیم، میتوانستیم خیلی سریعتر از آنچه ما امروز داریم پیش میرویم، جلو برویم. اما ما اجازه میدهیم با این حرف که برق نخواهیم داشت بترسانندمان. بعد از مسئلهی فوکوشیما آلمان ۸ نیروگاه اتمی را تعطیل کرد. سینهچاکان انرژی اتمی گفتند، دیگر برق نخواهیم داشت، گرمکنندهها در زمستان از کار خواهند افتاد. هیچ کدام از این حرفها حقیقت نداشت. آلمان حتا بعد از تعطیل شدن ۸ نیروگاه اتمی باز آنقدر برق دارد که بتواند به فرانسه هم صادر کند به جای اینکه برق وارد کند. زمستان ۲۰۱۲ حتا یک چراغ خاموش نخواهد شد. فرانسویها امروز با وجود نیروگاههای فراوان اتمیشان از آلمان برق وارد میکنند، چون فرانسویها آنقدر گرمکننده دارند که حتا نیروگاههای هستهای فرانسه از عهدهی تأمین برقشان برنمیآیند. فرانسویها در ماههای زمستانی سال ۲۰۱۲ به برق آلمان نیاز دارند. دقیقأ خلاف آن چیزی اتفاق افتاد که اقتصاد انرژی به ما گفته بود. با این شیوهها سعی میکنند مردم را دیوانه کنند.
ممنون از این گفت و گو!
منبع: http://www.youtube.com/watch?v=mmr39QhuO3I
[۱] Economic Value Added
[۲] emissions tranding, Emissionshandel
[۳] Ablasshandel