دو شعر از سمیه جبرائیلی
۱
روزهایی که باد، در صور امانتِ اسرافیل میدمید
تا تنِ وهمزدهی بشریت،
از پستوی تاریکی بیدار شود،
درخت بالا بلند خیابان میلرزید
و بر سر پیرزنی که روحش را میرقصاند
و به سگها و گربهها طعم انسانیت را میچشاند، شادباش میریخت…
۲
من فرزند زندگی نیستم؛
چرا که هر روز بیشتر شبیه مرگ میشوم،
همانگونه خشک و منقبض،
همانگونه مسکوت و مرموز
با هر تپش اندیشه،
روحم سرگردان، اشعارم پیچیده میشود
مرگ هر روز، اندک سُرور مرا تازیانه و استخوانهای آرام و نادانم را به رعشه در میآورد
شبها با من،
روزها با من
هر لحظه با من است
اعضا و جوارحش در من رشد میکند،
در من جذب میشود
چه کسی میداند…؟
شاید شیادانه، جای مرگ و زندگی را عوض کرده باشند
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید