Advertisement

Select Page

دو شعر از عباس فتحی‌زاده

دو شعر از عباس فتحی‌زاده

 

۱

 

نه !

این نشانی ، تلاقی نمی کند با وعده گاهِ ما

در نیمه راه ، به بی راهه می رود

این آشنا که در برابر من جلوه می کند

در کوره راه ، چه غریبانه می رود

 

شب را به صبح رساندیم عاقبت

در بامداد بی حوصله

آفتاب نیمه جان ،

در خانه مانده است

در چشم های بی فروغ

لبخند مرده است

اینجا سکوت همسایه ی من است

چسبیده گوش های تشنه به دیوارِ انتظار

شاید نوای ساز

از کوچه های خلوتِ وحشت گذر کند

 

۲

این گوش ماهی ها خالی ست

مروارید من کجاست ؟

در کف کدامین صدف غنوده است

کدام صیاد او را ربوده است

شاید

از مرزهای آبیِ سرزمین من

گذشته است

از دریای سرخ

از دریای سیاه

…………….

شاید اسیری ست

در دل یخ های هزار ساله ی منجمد شمالی

و یا لمیده زیر آفتاب

در سواحل هاوایی

یا روان شده

در رودهای هزار پاره ی این حوالی

 

مروارید من کجاست ؟

این صدف ها خالی ست

 

لطفاً به اشتراک بگذارید
Advertisement

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

تازه‌ترین نسخه‌ی دیجیتال هم‌یان «ویژه‌نامه‌ی پیوست شهرگان»

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها:

Verified by MonsterInsights