تبلیغات

صفحه را انتخاب کنید

«رستاخیز تغییر»

«رستاخیز تغییر»

گفت و گو با سخنگوی ستاد «رستاخیز تغییر»در جنبش نوینِ مدنیِ افغانستان: رامش نوری

جنبش اخیر «رستاخیز تغییر» در افغانستان یک کنش مدنی بسیار نوین مردمی است در روند دموکراتیزه شدن کشور، که به دنبال انتحار خونین کابل در چهارشنبه‌ی سیاه و سپس کشتار مسلحانه‌ی مردم متعارض به ناامنی در خیابان‌های کابل بوجود می‌آید برای اینکه بتواند این جنبش مدنی را در این مقطع حساس کشور به شکل‌های گوناگون مسالمت‌آمیز با هدف استعفای نخبگان در قدرت سیاسی افغانستان و پیگیری حقوق دموکراتیک مردم پیش براند. بدین مناسبت یکی از سخنگویان «رستاخیز تغییر» به نام رامش نوری به سئوالات مطرح پاسخ‌هایی ترتیب و تدوین کرده و ارسال نموده است:

مهین میلانی: این تظاهرات را از چه جنسی می‌بینید؟ آیا این حرکت‌ها را می‌توان یک مقطعی نوین از آزادیخواهی مردم افغانستان دانست؟ چرا؟ و چه پیامدهایی بر آن وجود خواهد داشت؟

رامش نوری

رامش نوری: این تظاهرات زیر چتر حرکت دموکراتیک به منظور تغییر و اصلاح است که حکومت را مشروع و قانونمند بسازد. تداوم حکومت نامشروع و توام با بی‌کفایتی توانایی پذیریش آن در مردم افغانستان نیست. این حرکت باورمند است که اگر نخبگان حاکم در قدرت سیاسی به خواسته‌های مشروع مردم افغانستان تمکین نکنند، مردم به اعتراض‌های دموکراتیک که حق هر شهروند است ادامه خواهد داد تا اینکه نخبگان در قدرت سیاسی مجبور به استعفا شوند.

چه تفاوت‌هایی بین این تظاهرات و جنبش روشنائی وجود دارد؟ منظور علت شروع به حرکت‌های اعتراضی، آرایش نیروهای مردمی و حکومتی به لحاظ قومیتی، کمیت تظاهرکنندگان، نیروهای مقابل یکدیگر، استحکام و راسخ بودن عزم مردم، شکل  سرکوب و انتحار و توجیه یا دفاع یا حمله‌ی به تظاهرات از جانب حکومت.

ـ عمده‌ترین تفاوت این تظاهرات با جنبش روشنایی این است که مظاهره جنبش روشنایی بر خواست‌های مشخص سمتی و قوم هزاره بود. لیک تظاهرات «رستاخیز و تغییر» حرکت همه مردم افغانستان است. حضور مردم در این تظاهرات به خاطر کشته شدن انسان‌هایی بود که در حملات متعددی به دلیل بی توجهی، بی کفایتی و ناتوانی حکومت وحدت ملی جان‌های خود را از دست داده‌اند که همه اقوام کشور را شامل می‌شود. یعنی در این حملات پشتون، تاجیک، ازبک، هزاره و ترکمن و ایماق ….. شامل بوده‌اند و حتی در روز جمعه در اعتراض از همه اقشار و اقمار در مظاهره اشتراک نموده بودند.

آیا این شکافی که بین حکومت و مردم افتاده است به معنای اینست که واقعا مردم در کلیت و نه بخشی از آن خواستار تعویض نظام یا برکناری غنی و عبدالله هستند؟ در ارزیابی از این دو امکان چه عواقبی می‌تواند کشور را درگیر خود کند. آیا کشور افغانستان آمادگی تعویض نظام یا برکناری غنی و عبدالله را دارد؟

ـ مردم در افغانستان خواستار جنگ نیستند، جنگ پیامد‌های شومی را به همراه دارد. تداوم اعتراضات پیامد اصلاحات و تغییر را دارد. می‌تواند چهره‌های استبدادی، متعصب و تبعیضی حکومت‌ها را بیشتر آشکار بسازد و شعور مردم را برای گرفتن قدرت در سیطره خودش کمک می‌کند. افغانستان به دلیل وجود اقوام متعدد ظرفیت تغییر نظام را در خود دارد تا قدرت از شکل تک قومی آن بیرون شده و در دست همه مردم افغانستان بیافتد.

این حرکت‌های آخر به دنبال کدام یک از عملکردهای دولتیان در قبل بوده است که چنین خود را آشکار می‌کند؟ ناتوانی دولت در ایجاد امنیت لازم برای مردم را اساسا در کجا می‌بینید. آیا این به علت یک نوع درماندگی عمومی نیست که پس از این همه بلایا و تراژدی‌های مداوم که گریبان افغانستان را گرفته است، امکان خوب اندیشیدن وتدبیر را از همگان گرفته است؟ منظور اینست که آیا اگر فرد دیگری هم بیاید آیا با همین مشکلات روبرو نخواهد بود؟ یا اینکه فساد اداری، امتیازگیری‌های قومی، اختلافات قبیله‌ای، شدت اعتقادات مذهبی مردم، مسائل اقتصادی، نیاز به کمک خارجی، فقر یا عواملی دیگر دال بر این همه خونریزی‌ها در کشور شده است؟

ـ تقلبات انتخاباتی، تحمیل الگوی وحدت ملی از سوی ایالات متحده آمریکا که بدون مشوره مردم افغانستان صورت گرفت. تنها در بستر مشور با دو فرد یعنی غنی و عبدالله انجام شد و عدم صداقت جامعه جهانی در پروسه دولت‌سازی در کشور باعث این وضعیت شد. ما باور داریم که اگر تغییر در کارگزار و ساختار قدرت سیاسی شکل بگیرد، اگر قدرت سیاسی شکل مردمی و مبتنی بر مشروعیت عقلایی و مردمی گردد، وضعیت بهبود می‌گردد.

برکناری یک فرد از دولت و به کارگیری فرد دیگر (حکمتیار) بر طبق چه استدلالی بوده است؟ چه میزان دولت‌های خارجی می‌توانند در این امر نقش داشته باشند. در این ارتباط بهترین حرکت چه می‌توانست از جانب دولتیان بوده باشد؟

ـ «رستاخیز تغییر» مخالف سوال پنجم از بنیاد است و هیچ‌گونه خواستی برای آمدن حکمتیار با توجه به پیشینه جنگی ندارد. هر فردی که در قدرت سیاسی اگر قرار شود که بیآید باید از مجرای انتخابات شفاف و مردمی وارد قدرت سیاسی شود. معترضین خواهان برکناری و استعفای محمداشرف غنی رییس حکومت توافقی وحدت ملی، داکترعبدالله عبدالله رییس ریاست اجرائیه این حکومت و مسئولین امنیتی و تغییرات است که این تغییرات هم در کارگزار است و هم ساختاری است که ساختار سیاسی حاکم توانایی پذیریش خواسته‌های مردم کشور را ندارد.

چه کسی می‌تواند جایگزین غنی و عبدالله باشد و آیا امکان این جایگزینی به لحاظ قانونی وجود دارد؟ وگرنه چه راه حل‌هایی وجود دارد؟ و آیا چگونه می‌توان امور را برحسب خواست و حقوق مردم در حال حاضر تغییر داد؟ رفراندوم…مجلس مقننه… حرکت های مدنی…

ـ در پیوند به این مسئله رستاخیز تغییر سه پیشنهاد را مطرح می‌کند.

 الف: پیشنهاد اولی، تشکل یک اجماع ملی شبه «بن» است که بتواند به مشکل مشروعیت، قانونیت و بی‌کفایتی نخبگان حاکم و نظام سیاسی پاسخ گویی نماید.

ب: برگزاری لویحه جرگه تعدیل قانون اساسی است و موضوع را به گونه‌ای مردمی در آن جا محول کرد و ضمن تغییرات در قانون اساسی این مورد را تعقیب نمایند.

 ج: در نهایت ماده شصت قانون اساسی افغانستان می‌تواند پاسخ ارائه کند: معاون اول رییس جمهور در حالت غیاب، استعفا و یا وفات رییس جمهور، مطابق احکام مندرج این قانون اساسی عمل می‌کند و در صورت غیاب معاون اول رییس جمهور، معاون دوم مطابق احکام مندرج این قانون اساسی عمل می کند.

اخیرأ به یکی از کمپانی‌های خارجی زمینی تعلق گرفته است با قیمت بسیار نازل. آیا این برطبق قراردادیست که در ازاء کمک‌های خارجی چنین امتیازاتی به کمپانی‌های خارجی داده شود؟ و اصولأ این کمک‌های مالی چه میزان دست دولت افغانستان را می‌تواند ببندد که نتوانند مستقل عمل کنند؟

ـ «رستاخیز تغییر» باورمند است که این قرارداد بدون درنظرداشت قوانین تدارکات ملی افغانستان به طور پنهانی صورت گرفته است. مردم افغانستان به این مسئله دیدگاه انتقادی داشته و از حکومت می‌خواهند که لغو شود.

به نظر می‌رسد که چند دستگی وجود دارد از تحلیل رویدادهای اخیر هم از جانب مردم و هم از جانب دولتیان. مهمترین امری که می‌توان اکنون برآن تکیه کرد که مردم در پی آن به این اعتراض‌های مدنی خود ادامه دهند، امری که بتواند همگان را متحد کند و براساس تحلیل‌های مشخص از شرایط موجود اتخاذ شده باشد کدام است؟

ـ برگشت به قانون اساسی و میکانیزم‌های ملی و بین المللی.

آیا اگر غنی و عبدالله استعفا بدهند، چه کسی را پیشنهاد می‌کنید که جای آن‌ها را بگیرد و چه برنامه‌ی اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، بین‌المللی برای کشور افغانستان وجود دارد که نوآمدگان در برنامه‌ی آتی خود بگنجانند؟

ـ ما در بالا پیشنهاد کردیم که یک اجماع ملی صورت بگیرد و مردم فردی را که قابل اعتماد است از مجرای قانون و انتخابات گزینش نمایند.

آیا هیچ شورا، کمیته، هیأت هماهنگی فعالیت‌ها بوجود آمده است که این مهم را بتواند پیش ببرد؟ اگر آری از چه نوعی است و نوع فعالیت‌شان کدام است؟ چه برنامه‌هایی برای پیشبرد این حرکت‌ها درنظر گرفته‌اند. از چه نیروهایی تشکیل شده‌اند؟

ـ آری! ستاد «رستاخیز تغییر» متشکل از تمامی فعالان جامعه مدنی، روزنامه‌نگاران، شخصیت‌های مستقل سیاسی شکل گرفته است که دارای چند کمیته کاری می‌باشد.

چه چاره‌ای برای از بین بردن جنگ و خلاص شدن از طالبان وجود دارد با توجه به اینکه طالبان در بخش‌های زیادی طرفدار مردمی دارد اگر اشتباه نکنم. و با وجود قوم‌های متعدد؟ یاری رساندن به کشاورزان و دامداران تا حکومت مرکزی بتواند مردم را به سوی خوب جلب کند؟ استقرار و ایجاد شوراهای مردمی در مکان‌های گوناگون که بتواند به مردم خدمت بدهد؟ بهبود وضعیت اقتصادی، اجتماعی مردم تا آن‌ها را از حمایت طالبان بازدارد؟ ایجاد مراکز فرهنگی در اقصی نقاط کشور برای افزایش دانش و آگاهی مردم با نوع حکومت‌های مردمی و سکولار؟

ـ ما باور داریم که این مردم‌اند که باید به این پرسش پاسخ دهند و این زمینه زمانی شکل می‌گیرد که لوی جرگه مردمی برگزار شود تا مسایل کلان چون جنگ و صلح را رهبری نمایند.

چگونه می توان این همه اقوام را زیر پرچم ملی‌گرایی جمع کرد؟ آیا مسئله‌ی فدرالیسم می‌تواند آلترناتیو بعدی باشد؟

ـ هرگونه آلترنیتف را مردم می‌توانند تعیین کنند.

لطفاً به اشتراک بگذارید
تبلیغات

۱ نظر

  1. soha rassa

    از پاسخ های استاد نوری واقعاً خوشم آمد و پاسخ‌های برجسته و پخته ای ارائه کردند.

    پیش به‌سوی تغییر… .

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

تازه‌ترین نسخه‌ی دیجیتال هم‌یان «ویژه‌نامه‌ی پیوست شهرگان»

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها:

Verified by MonsterInsights