رسوائی دو چهرهی محبوب! ژیان قمیشی و بیل کازبی
Jian Ghomeishi: Non Consent Kinky Sex & Choking
Bill Cosby: Druggy Serial Rape
ژیان قمیشی *: کینکی سکس بدون توافق و کتک
بیل کازبی: تجاوز با داروی بیهوشی
– بخش نخست –
قدرت چه کارها که نمیکند
به چه کسی دیگر میتوان اطمینان کرد؟
مهین میلانی
Savarab33.blogspot.com
[email protected]
[toggle]ژیان قمیشی در روز هشت ژانویه در دادگاه حاضر خواهد شد تا ثابت کند با زنانی که علیه او شکایت بردهاند که او آنها را کتک زده، نفسشان را حبس کرده و دست روی گلویشان گذاشته، توافق (Consent) شده است تا در سکس خشن نقش غالب و مغلوب بازی کنند. ژیان قمیشی ادعای خود را مبنی بر جرم پنجاه میلیونی به خاطر بیاعتبار کردن شهرتش علیه سی بی سی پس گرفت و علاوه بر آن میبایست هجده هزار دلار به این کورپوریشن بابت هزینههای وکالت و دادگاه پرداخت کند. او با ضمانت صد هزار دلار از زندان آزاد شد، پاسپورتش را اتخاذ کردند و موظف است در خانهی مادرش زندگی کند. وی یکی از تواناترین وکلای “پی آر” را استخدام کرده است تا از او دفاع کند. پس از علنی شدن ماجرای ژیان قمیشی، رسوائی بیل کازبی در سال دو هزار و پنج با شکایت زنی مبنی بر اینکه بیل کازبی، بازیگر محبوب آمریکائی، به او داروی بیهوشی داده و به او تجاوز کرده است، حال دوباره مطرح میشود، و از طریق شکایت سیزده زن دیگر که به شکل مشابهی مورد تجاوز جنسی بیل کازبی قرار گرفته بودند، در ماه گذشته سر تیتر رسانهها میگردد. این هر دو ماجرا تجاوز به زنان به طور عموم را به بحث عمومی دو کشور آمریکای شمالی تبدیل کرد. و این سئوال اساسی که چرا زنان وقتی به آنها تجاوز میشود گزارش نمیکنند؟ و اصولأ توافق (کانسنت) چیست و در ابعاد گوناگون در چه شرایطی درست است؟ بر طبق فیلم مستند “۵۰ Shades of Grey” طرفین گاهی قرارداد کتبی مینویسند قبل از هرگونه عملی و میبایست بر اساس آن قرارداد عمل کنند. آیا اصولاً کانسنت بر سکس خشن که در آن طرفین یکدیگر را کتک میزنند، همدیگر را با طناب و مچ بند میبندند، و دیگر حرکات خشن انجام میدهند، میتواند مطرح باشد؟ بدین منظور گفت و گویی دارم با منیژه غفاری. وی در بیست سال گذشته به عنوان مشاور روان درمانی در “WAVAW”، یکی از سیزده مرکز تجاوز جنسی در کانادا، و”ترای سیتی ترانزیشن سوسایتی” در پورت کوکیتلام به طور روزمره با زنانی سرو کار داشته است که تحت خشونت خانوادگی و تجاوزات جنسی قرار گرفتهاند. «مهین میلانی»[/toggle]
منیژه غفاری: بر اساس آمار کانادا در هر هفده دقیقه یک زن از پارتنرش کتک میخورد و از هر سه زن به یکی از آنها تجاوز جنسی شده است
* اگر قرار باشه این مسئله فقط محدود بماند در بیل کازبی و ژیان قمیشی، متأسفانه ما این موقعیت را از دست دادهایم
–
مهین میلانی: ماجرای ژیان قمیشی رو چگونه میبینید؟
منیژه غفاری: من هنوز دارم تو کلهام این ماجرا رو شکل می دم. ولی یک چیزهایی به نظر من شکی درش نیست. یکی اینکه اینها مردهایی در قدرت هستند و از جایگاه قدرتشون استفاده میکنند. این مسئله ابعاد متفاوتی دارد. به خاطر اینکه ژیان قمیشی رنگین پوست هست، مردیست در قدرت و خیلی مشهور، و در عین حال در ارتباط با کینک سکس. آنچه ما در اطاق خواب صورت میدهیم و با هرکس، به هیچ کس ارتباطی ندارد، مگر اینکه کانسنت (توافق) نباشد. در واقع آنچه ماجرای ژیان قمیشی بحثاش رو مفصل می کنه، اینه که این زنها کانسنت نداشتند. یا در واقع ادراکی که ژیان قمیشی از کانسنت داشت متفاوت بود. به خاطر همین وقتی در بارهی خشونتهای جنسی صحبت میکنیم، این یکی از مهمترین مسائلیه که به حساب مورد نظر باید قرار بگیره. آیا توافق بوده یا نه؟ خیلی مواقع وقتی به دادگاه هم می ره – اون کمتر از دو درصدی که می ره به دادگاه – کاری که میکنند میخوان ببینند توافق بوده یا نه. و تازه توضیح توافق هم خیلی جالبه که مورد به مورد میپرسند آیا “نه” گفتی یا نگفتی و آیا تو چه جوری گفتی. آیا این زنها با ژیان قمیشی توافق کردند، این جور که مشخصه توافق نکردند، و او از جایگاه قدرتش استفاده کرده و به قول معروف خودش روتحمیل کرده. وقتی صحبت از توافق میکنیم یعنی باید توجه داشته باشیم که در هر مقطعی از رابطه هر طرف می تونه اون رو متوقف کنه. مسئلهای را که معمولاً مردم اطلاع ندارند اینست که می گویند خوب وقتی آمدی به خانهام یعنی توافق کردی. در حالی که چنین چیزی نیست. وقتی صحبت از توافق در یک ارتباط میشود، تو وسط ارتباط هم می تونی بگی من تا همین حد راحتم. و طرف مقابل موظفه متوقف بکنه. ولی متاسفانه چند تا موضوع خیلی اساسی هست. یکی اینکه آیا اصولاً آدمها معنای توافق را میفهمند؟ اگر زنی یا – تجاور جنسی علیه مردها هم هست ولی اغلب اعمال خشونت علیه زنهاست: ۸۴ در صد. در هرحال فرد نباید زیر تاًثیر مواد مخدر یا مشروب باشه. یعنی توانائی ذهنی داشته باشه. مثلاً خیلی از مواقع اگر تو ناتوانی ذهنی داری، یا تحت تأثیر داروی تجویز شده هستی، نمیتونی کانسنت بدی، چون طرف می تونه سوء استفاده بکنه. اگر ناتوانیهای فیزیکی داشته باشی یعنی سیستم قدرتی برابر نباشه، طبیعتاً کانسنت نمی تونه صورت بگیره. بر فرض وقتی او رئیس هست، مدیر هست، و من برای او کار میکنم، او بر من قدرت دارد، کسی که مرا تحت نظر دارد. چون خیلی از خشونتهای جنسی سر کار صورت می گیره یا از طریق کسانی که قدرت روی طرف دارند. و معمولاً در این جور مواقع می گن تو خودت قبول کردی حرفی نزدی. بر فرض اون زن اگر میگفت “نه” بعد چه اتفاقی میافتاد. طبیعتاً خیلی مواقع برای اینه که شغلشون رو از دست ندن یا اگر می خوان بر فرض تو یک روندی رشد بکنند، می ببینند نمی تونند مگه اینکه توافقهایی بکنند. آیا اینها کانسنت هست؟ نه. خیلی مواقع مسائل امنیت، امنیت فردیات، امنیت شغلیات، امنیت روحیات، اینکه پشت سرت مشکلاتی پیش نیاد، حرفی زده نشده همهی اینها وقتی اون امنیت مورد تهدید قرار می گیره، باز مجدداً کانسنت اعتبار خودش رو از دست می ده. یعنی در واقع این توافق کردنش بر اساس میلش نیست. بر اساس اجباره. کانسنت یعنی من یک چیزی رو قبول میکنم براساس اینکه خودم هم اون رو دوست دارم. بعضی وقتها من توافق بر چیزی میکنم چون مورد تهدید قرار گرفتهام، به طور نمونه خشونتهای جنسی درون ازدواج که مسئلهی بسیار رایجی است. توی خیلی از فرهنگها، از جمله فرهنگ آمریکای شمالی، میبینیم که طرف اگر از یک فرهنگ سنتی تر برآمده باشد، میگوید تو زن منی این وظیفته، وظیفهی زن بودنته که نیازهای من رو برطرف کنی. این خشونت جنسی محسوب میشه. ما وقتی مشتریها مون میان، اول ارزیابی میکنیم ببینیم مورد مناسبی برای پروژهی ما هست که روش کار بکنیم؟ در این مواقع از زنها با فرهنگهای مختلف از جمله زنهای سفید پوست وقتی سئوال میکنی که در زندگیات خشونت خانوادگی داشتی؟ می گه آره. خشونتهات چی بوده، خشونت فیزیکی؟ آره، من رو کتک می زنه. عاطفی؟ بله. روحی؟ بله. جنسی چطور؟ می گه نه! بعد میگم خوب بذار من توضیح بدم. آیا هیچ وقت شده که تو مجبور بشی رضایت بدی؟ یا “نه” گفتنت برات ایجاد خطر بکنه که مجبور بشی تن بدی، یعنی در واقع خودش رو بر تو تحمیل بکنه؟ اغلب مواقع جواب آره است. یعنی خیلی از زنهای ما توضیح دقیقی از خشونت جنسی ندارند.
قرارداد جنسی دو نفر هر چه هست به خودشون مربوطه
تو به عنوان اینکه نیاز خودت رو می خوای برآورده کنی وارد یک رابطهی بدنی با کسی می شی. حالا این که قرارداد اون دو نفر چیه به خودشون مربوطه تا زمانی که تمایل و توافق طرفین به صورت برابر صورت بگیره، راجع بهش صحبت بشه، راجع بهش حرف بشه که من تا این حد راحتم. بعد برای خودشون کد می ذارن. اگر مثلاً طرف کاری کرده که من دوست ندارم یک کدی می ذارم و برفرض میگم سیا. کلمهی سیا رو به کار میبرم یا مثلاً سی. وقتی میگم سی یعنی متوقفش کن. بنابراین کسانی که وارد هر نوع ارتباط سکسی از جمله کینک سکس میشوند، دید روشنی دارند از اینکه چگونه امن باشند. رفتار سکشوال آنها در یک چهارچوب مطمئن برای هر دو طرف هست.
حالا برگردیم به مسئلهی ژیان قمیشی. او از جایگاه قدرتی که داشت استفاده کرد. خوب طبیعتاً خیلیها میآن با او به عنوان کسی که مشهور هست گفت و گو کنند، یا مثلاً وقتی او بهشون پیشنهاد میکنه طبیعتاً براشون خیلی جذابیت داره که فلانی از من تقاضا کرده که فرض کن برم خونهاش. ولی اینها تقاضا نکردند که وقتی من میآم خونهات چه جور رفتاری داشته باشی. فقط وارد خونه شدند. برای هیچ چیز دیگری توافق نکردند. حالا باید ببینیم تو دادگاه چه چیزهایی پیش میآد. ولی براساس ریپورتهای مختلفی که من از زنهای مختلف خوندم خیلی هاشون وقتی وارد خونه شدن شوک روانی شدند. چون برای مثال بدون مقدمهای، بدون هیچ صحبتی، بدون هیچ گفت و گویی ژیان قمیشی رفتار کینکی بودنش رو جلوه میداد بدون اینکه طرف مقابل توافق بکنه، یا تا چه حدی قبول بکنه، یا حتی وقتی هم میگفتند که قبول میکردند به حساب حدش مورد صحبت و گفت و گو قرار نگرفته بود.
آیا صدا شنیده میشود؟
البته بحث را باید وسیع تر کرد. وقتی ما صحبت از خشونت علیه زنان میکنیم، باید ببینیم چه کسانی هستند که صدا دارند. شما میبینید ما در مورد زنان بومی سرخ پوست در ونکوور صحبت میکنیم و خشونتی که دهها سال هست بر علیه آنها صورت می گیره، اما صدای آنها شنیده نمیشه. یک حرکتی هست که می گویند آی زنها بیاین صحبت بکنید. زنها همیشه صحبت میکردند. همیشه حرفشون رو میزدند. ولی خیلی مواقع وقتی که حس امنیت نکنند، وقتی قضاوت بشن، وقتی هویت انسانی شون مورد علامت قرار بگیره یا اعتبار فردی شون مورد سئوال قرار بگیره به خاطر اینکه رنگین پوستاند، به خاطر اینکه فقیرند، به خاطر اینکه کارگر سکساند طبیعتاً این صدا ازشون دزدیده میشه. از طریق خود سیستم حاکم. از طریق فرهنگ غالب اجتماعی. بعد میان میگن چرا خانمها نمیآن صحبت کنند؟ چرا ریپورت نمیدن. به خاطر اینکه وقتی میان ریپورت بدن در واقع به جایی کشیده نمیشه.
مهین میلانی: به خودشون بر می گرده
منیژه غفاری: دقیقاً
مهین میلانی: در سال ۲۰۰۵ از طرف زنی شکایت شد که بیل کازبی به او دارو داده، بعد بدون اینکه خود زن که هوشیاریاش را از دست داده بود متوجه شود، بیل کازبی به او تجاوز کرده است. بیل کازبی فقط یک معذرت خواهی میکند. بعد که میبیند زن صدایش بلند تر شده است، به او تقاضا میکند که مخارج تحصیلش را بپردازد که او را در واقع خریده باشد. و بعد به مطبوعات میگوید ببینید ما میرویم به مردم کمک میکنیم و آنها چه حرفهایی برای ما در میآورند. ولی ماجرا به آن صورت پیگیری نمیشود تا اخیراً که تعداد زیاد تری از زنان بعد از ماجرای ژیان قمیشی تجاوزات مشابهی را علیه بیل کازبی علنی میکنند. حالا هم می گویند که امر عطف به ماسبق است (ماجرا بر میگردد به سالهای هفتاد و هشتاد). بیل کازبی یک چهرهی مورد علاقهی مردم بود و هیچ کس حرف آن زن را نمیپذیرفت.
منیژه غفاری: بله. همین طور است. این افراد از سیستم قدرتی خودشون استفاده میکنند. این سیستم قدرتی که میگیم اتفاقاً توضیح مشخص خودش رو داره. دسترسی به میدیا دارند، دسترسی به پول دارند که میتونند وکیل قدرتمندی بگیرند. بلند گوهای متفاوتی دم دستشون هست که می تونند ماجرا را به شکل دیگری نشان بدهند.
مواری مانند مورد بیل کازبی بعد متفاوتی داره. هر دو تا خشونت علیه زنان است. در این شکی نیست. نمی خوام سوء تفاهم بشه. ولی بیل کازبی کاری رو که کرد زنها رو بیهوش میکرد. عمق مسئله برای من دردآورتر است. در واقع این شبیه بحثهائیه که میبینی زن فقط یک شیئی هستش. هویت انسانیش کاملاً ازش گرفتهشده. یعنی که تو هیچ هویتی نداری. تو یک تکه گوشتی. من تو رو بیهوشت میکنم. استفادهات میکنم. حال برای هر مسئلهای که خودشون دارند. مشکلات روانی دارند، اعتماد به نفس ندارند یا اینجوری قدرت بر زن رو بیشتر میبینند. مثل خیلی آگهیهایی که میبینید که تمرکز بیشتر بر روی بدن زن هستش. هویت یک زن به عنوان یک شخص ازش گرفته میشه و از او کاملاً استفاده میشه. زنها فکر میکنن اوه خدای من، پس از این همه سال من در چشم جامعهی مردسالار، در چشم فرهنگ غالب یک انسان نیستم. من، به عنوان یک زن امنیت ندارم. از من هرجور که میخواهند استفاده میکنند و راه میبرند. من و تو کجا امنیت داریم؟ کجا می تونیم خودمون باشیم و انسانی بودنمون دیده بشه؟ تو میخواهی سکس داشته باشی؟ مشکلی نیست. گوش کن. من این این این را دارم، ولی اعتقاد به مونوگامی دارم یا می خوام چند تا پارتنر داشته باشم. بعضی آدمها با این موافق نیستد. مسئلهای نیست. در مورد کانسنت، تو به عنوان یک شخص حق داری بگی چی میخوای، با کی میخوای و چگونه میخوای. حال در این کانسنت چگونه از من به عنوان یک انسان استفاده میشود، برای غرایض شخصی آنها که استفاده از من به عنوان یک شیئی هست.
من این زنان را کاملاً باور میکنم
مهین میلانی: برگردیم به ژیان قمیشی. چگونه ثابت خواهد شد که توافق بین طرفین نبوده؟ یکی از زنها گفته است که ژیان قمیشی میخواسته او را خفه کند یا حالت خفه کردن گرفتهبوده است. از دیگری خواسته زانو بزند و به او بلوجاب بدهد، بدون اینکه این زنان خود خواسته باشند.
منیژه غفاری: مطمئناً وکیل دفاعی بحث رو بیشتر میبره به اون طرفی که داستان رو بکنه مرد چه گفت زن چه گفت. در واقع ماجرا رو از دادگاه جنائی به دادگاه مدنی بکشاند که برای من تعجب آور نیست. چون وقتی شخص سومی نیست که شهادت بدهد، همین طور که شما میگید، چه طوری می خوای ثابت بکنی، مگر این که مدارکی داشته باشی. خیلی جالب است که ببینیم این ماجرا چگونه پیش میرود، اما این تغییری در واقعیت نمیدهد. من کاملاً به این زنان اعتقاد دارم. هیچ دلیلی وجود نداره که زنان خودشون رو در چنین شرایط آسیب پذیری قرار بدن. مگر اینکه واقعاً به حرمت انسانی شون توهین شده. یا مسئلهی امنیت جانی هست. این مسئله در مورد خشونت خانوادگی هم وجود داره. این سئوال همیشه مطرح هست که چرا زنها نمیآن بگن که شوهرشون می زنتشون یا هر خشونت دیگری اعمال می کنه. به خاطر اینکه امنیت جانی شون در خطره، آبروشون زیر سئوال میره. و در عین حال سیستم سیستمیه که در واقع صدای زن رو، یعنی در واقع سیستم سیستمی نیستش که حمایت بکنه از آسیب دیده. علتش هم در اینه که اون آسیب دیده باید اثبات بکنه که آسیب دیده، کتک خورده، حتماً باید عکس داشته باشه. حتماً در آزمایشات مربوط به روابط جنسی که انجام میدهند باید اثبات شود که به او تجاوز شده. باید بریدگی داشته باشه. وگرنه داستان در خیلی مواقع میشه زن چه گفت مرد چه گفت.
اما بکشیم مسئله رو از ژیان قمیشی بیرون و ببینیم چرا این همه مسئله پیش میآد. فکر کنم در وب سایت rape not reported.com در عرض سه روز بیش از ۸ میلیون زن در سرتاسر جهان اعلان کردند که ما تجاوز جنسی شدیم. چرا حرف نمیزنند. به خاطر اینکه سیستمهای حاکم یا فرهنگ غالب فرهنگی نیست که صدای آنها رو بشنوه. ولی این مسئله باید برای ماها یک زنگ خطری باشه. حال اگر ژیان قمیشی بهترین وکیل رو داره یا داستان اون دو تا وکیل مجلس در اوتاوا که می گویند رفتارهای مشابه داشتند…
مهین میلانی: از کار معلق شون کردند
منیژه غفاری: آره این موارد هست ولی چیزی ازش در نمیآد. بهترین سئوالی که باید بکنیم اینه که چرا این مسائل دائماً پیش میآد. و مجدداً توی نطفه خفه می شه.
مهین میلانی: چرا؟
منیژه غفاری: اینها همه بر می گرده به اینکه باید ببینید هنوز ما دنیایی که توش زندگی میکنیم دنیایی نیست که بخواد دنیای برابر بین دو جنس باشه. دنیایی هست که اون کسی که زیر خشونت قرار میگیره، اون کسی که سرکوب می شه، سرکوب شونده هست که مورد سئوال قرار میگیره تا سرکوبکننده.
مهین میلانی: چرا این چنین است؟
منیژه غفاری: سیستم قدرت اساساً این جوری شکل می گیره که اول میگن اوه فکر میکنم یک چیزی رو میتونم از تو بردارم تا تو رو یک خورده پائینتر ببرم. از عواملی که الان در تمام دنیا وجود داره یکی اینه که زن باشی، رنگین پوست باشی چه سیاه یا سرخ پوست، فقیر باشی، ناتوانی فیزیکی داشته باشی، ناتوانی فکری داشته باشی، بدنت خیلی چاق یا لاغر باشه. زیاد متناسب نباشه، به انگلیسی می گن کاتگوری نژاد، طبقه، هویت سکشوال، هویت جنسی. ما فکر میکنیم فقط دو کاتگوری جنسی است. زن و مرد. در حالی که علم ثابت کرده است که بیشتر از هفت گونه جنسیت وجود دارد. اولین کاری که میکنند اینست که تو را زیر یکی از این کاتگوریها قرار میدهند. بعد می گن خوب تو زنی. زن استعداد نداره و توانائی نداره. به اصطلاح انگهایی که به هویت زن بستهاند. و اگر تمام انسانیت یعنی مرد بودن، تو چون زن هستی به کنار گذاشته میشی. و وقتی کنار زده میشی در حاشیهی اجتماع قرار میگیری. و در واقع در قلب تصمیم گیریها یعنی قدرت مالی، قدرت حکومتی، قدرتهایی که در واقع تو رو، عواملی که تو رو در قدرت می گذاره نیستی. خود به خود وقتی نباشی تو در حاشیهی جامعه قرار میگیری. در حاشیهی اون نظام قرار میگیری. وقتی در حاشیه قرار میگیری از حقوق انسانی کمتری برخورداری. وقتی از حقوق انسانی کمتری برخوردار میشی، اتفاقاتی که برای تو میافته برای اینکه تو انسان کاملی نیستی چه کار میکنند، هر اتفاقی که برای تو بیافته در فرهنگ غالب میگن مشکلی نیست. من اشارهای میکنم به آنچه که بر زنان بومی رفت. ما صد “پیک فارم” داریم که زنان در آن به علت خشونتهایی که بر آنها روا میدارند کشته میشوند. این مسئله در بیست سال گذشته به همه جا برده شد. آنها زنان رنگین پوست هستند. تعدادی از آنان در کار فروش سکس هستند. و از زنان بومی سرخپوستاند. در نتیجه از جانب فرهنگ غالب، و مردان سفید پوست طبقهی بالای جامعه کمتر و کمتر و کمتر دیده میشوند. آنها به عنوان آدمهای نابالغی دیده میشوند و بنابراین هیچ تبلیغی، یا بسیار کم، در مورد آنها وجود ندارد. آنها در جامعه ناپدید خواهند شد. حتی خشونت برعلیه زنان هم بستگی به این داره که این زن کی هست. بر فرض اگر فلان زن سفید پوستی توی بریتیش کلمبیا کشته بشه، اگر این زن در قدرته، سفید پوسته و از طبقهی بالا هستش خبر مربوط به او را در همهی میدیا خواهیم دید. ولی این زن اگر جزء زنان در حاشیه باشه، اینها صدا ندارند. ببینیم که کیه که صدا داره. آیا زنها صحبت نمیکردند؟ متاسفانه سالهای سال فریاد میزنند ولی صداشون شنیده نمیشه.
[metaslider id=43537]
مهین میلانی: زنهایی که در رابطه با ژیان قمیشی قرار میگیرند زنهایی هستند که میتوانستند صدا داشته باشند و از میان آن اقشار و طبقاتی که شما شمردید نبودند. عمدتاً سفیدپوست هستند و در جایگاههای خوب اجتماع قرار دارند.
منیژه غفاری: به همین دلیل است که آنها صدا دارند.
بخش دوم و پایانی
مهین میلانی: ولی اینها مدتها صداشون در نیومده بود. مسائلی که شما مطرح کردید به عنوان کلیات قابل قبول. حال میخواهیم روابط را در میان افراد خارج از نژاد و رنگ و طبقه ببینیم. رابطهی بین یک مرد و یک زن.
منیژه غفاری: آره. فراموش نکنیم که کی هستی. زن هستی. زن بودن تو رو در موضع پائین تری قرار می ده. اگر بخواهیم ظریفتر مسئله را ببینیم، میتوانند بگویند که تو وارد خونهی این آقا شدی. آیا این می تونه دلیل کاملی باشه که طرف رضایت داده؟ نه نمیتونه. تازه همه نیومدند و صحبت نکردند. زنان دیگری هستند در رابطه با ژیان قمیشی که با خشونت نسبت به اونها رفتار شده و صدا ندارند. من خوشحالم که حداقل یک هم چنین چیزی پیش اومده و صدای زنها دراومده، حمایتهایی میشه. هیچ شکی نکنیم. من این صداها رو کاملاً حمایت میکنم. ژیان قمیشی این رفتار رو از دوران دانشگاه داشته. خوب اون زنها کجان؟ آیا اونها بهش کانسنت داده بودند؟ اگر نمیان جلو چرا نمیان جلو؟ مطمئناً این زنان محدود به این نه نفر نمیشن. ولی مهمه که ازخودمون سئوال کنیم چرا بعضیها جلو نمی آن؟ آَیا آنها تحت خشونت قرار نگرفتند؟ آیا امکانش نیست که شاید برآنها خشونت بیشتری رفته باشد؟ ولی اگر بیآن چه عواقبی خواهد داشت؟
مهین میلانی: هیچگاه ژیان قمیشی و بیل کازبی فکر نمیکردند یک روز این زنها دهان باز کنند؟
منیژه غفاری: همین. به نظر من سئوال فوقالعاده خوبی است. چرا مردها این کارها رو میکنند و فکر نمیکنند یک روز افشاء میشوند. حالا ماجرای ژیان قمیشی اومد بیرون. برای اینکه یک نفر گفت دیگه بسه. من و تو میدانیم چه تعداد مرد در این دنیا خشونت جنسی دارند و هیچکس از آن اطلاعی ندارد. شاید به علت اینکه ما قربانیان این تجاوزات نیستیم، نمیتوانیم چیزی بگوئیم. به عنوان کسی که هر روز شش نفر هفت نفر از این زنها رو من میبینم و اونها از تجربیاتشون صحبت میکنند، میدونی وقتی که صحبت میکنند چرا میگن نمیآن؟ اولاً خیلیهاشون میدوناند که وقتی وارد سیستم قانونی میشن، توسط خود سیستم اذیت میشن. توسط خود سیستم قضاوت میشن. این یک ستم بنیادین است.
مهین میلانی: میدانید که حرفهایی که زده میشود باید مستند باشد؟
منیژه غفاری: هرچی که من میگم بر اساس تحقیقات بسیار و آمار هست. اگر لازم شد همهی مدارک و آمار لازم را نشان میدهم. من در کلاسها و گروههایی که اداره میکنم خیلی مهمه که بدونند من چرا میخوام صدا بکنم. خیلی مواقع صدای من مورد سئوال قرار میگیره. بعد وقتی که صدا دارم چرا صدام شنیده نمیشه. اگر صدام شنیده بشه با شک و تردید شنیده میشه. و تازه اگر به صورت مطلق شنیده بشه تاًثیری روی سیستم بزرگتر جامعه نمیگذاره. یک مسئلهای که همهی زنهایی که با ژیان قمیشی چنین روابطی داشتند این بود که همه احساس خطر کردند. احساس ناامنی داشتند. این نکته یک نکتهی اساسی هست. صحبت از اینه که در کینک سکس تمایل هر دو طرف به صورت برابر هست. در واقع در یک رابطهای اگریکی از طرفین مایل نباشد یا حس امنیت نکند، بلافاصله باید قطع شود. یعنی در روابط خشونتآمیز متاسفانه کسی بر دیگری قدرت کامل دارد و یعنی یکی از طرفین صدا ندارد. نظر ندارد. در روابط برابر دو نفر اعتماد کامل به یکدیگر دارند. می دونند که اگر من احساس ناامنی کردم طرف مقابل بلافاصله متوقف میکند.
مهین میلانی: اصولاً روابط جنسی خشن میتواند مورد توافق قرار بگیرد؟
منیژه غفاری: بستگی داره از چه موضع با این مسائل داری صحبت میکنی. داری از موضع سیستم قانونی صحبت میکنی، که من در بحثهای جدید شنیدم که سیستم قانونی اصلاً این نوع کانسنت رو قبول نمی کنه. ولی اگر از نظر روانشناسی و رفتار سکشوال صحبت میکنیم، بله، امکان دارد. مردم دارند این کار را میکنند. به این شیوه دارند عمل میکنند. وقتی سئوال میکنیم از فرد – من تا به حال حدود سه هزار تا مورد داشتم. یکی از سئوالها اینه که آیا حس لذت داری؟ آره. آیا حس امنیت داری؟ آره. صدا داری، می تونی حرفت رو بزنی؟ آره. میگم پس برو لذتت رو ببر. به هیچکس ارتباطی نداره.
مهین میلانی: آیا ژیان قمیشی که گردن زنی را میگیرد و حالتی چون خفه کردن دارد، اگر توافقی از جانب طرف مقابلش نبوده، این حرکت میتواند به جاهای باریک کشیده شود؟ یعنی چنین آدمی میتواند یک آدمکش باشد؟
منیژه غفاری: در مورد ژیان قمیشی نمیدونم چی بگم. ولی به طور کلی چنین امری را میگیم “خشم بدون کنترل” تو روان درمانی. “خشم بدون کنترل” در واقع بین آن لحظهای است که شما آرام هستید و لحظهای که میتونی به اعمال خیلی عجیبی دست بزنی. خوب البته یک سری بیماریهای روانی طرف ممکنه داشته باشه. “خشم بدون کنترل” میتونه در عرض ده ثانیه از یک چیزی به یک چیز دیگه تبدیل بشه. چند هفته پیش مردی در تورنتو زنش رو کشت، دو تا بچهاش رو کشت. و خودش در حال فرار بود. همه زن را میشناختند و بچهها روحیهشون خوب بود. آیا در یک آن پیش اومد که این مرد دست به خشونت زد و زن را کشت؟ یا دورانی، مرحلهای بود که یواش یواش رشد کرد و در یک نقطهای دست به این کار زده شد. بر اساس پژوهشهای سیاسی- اجتماعی که انجام شده، خیلی به ندرت پیش میآد که چنین چیزی در یک لحظه پیش بیاد مگر اینکه طرف بیماری داره، “خشم بدون کنترل” داره. حتی اون “خشم بدون کنترل” هم در گذشته موارد دیگری داشته که به اون نقطه کشیده شده. خیلی زنها وقتی می آن به ارگان ما، می گن که من دیگه حس خطر داشتم.
بعد از اسید پاشیهای روی صورت زنها در اصفهان، من مواردی داشتم که میآمدند – ایرانی و غیر ایرانی – صحبت از این میکردند که شوهرشون تهدیدشون کرده اسید می پاشه روی صورتشون. آیا اینها اسید خواهند پاشید یا نه مسئلهی من نیست، چون یک بحث قضاوتی است. ولی اون زنی که تو اون شرایط داره زندگی می کنه، این احساس تهدید رو داره و میبینه در طرف مقابل این خشونت رو. این توانمندی خشونت کردن رو می بینه، اینکه حس امنیت نداشته. وقتی این رو میگه من قبول میکنم. طبیعتاً باید پلانهای امنیتی براشون گذاشت. خیلی از زنها باید محیط زیستشون تغییر بکنه چون امنیت جانی شون در خطره. بنابراین مجدداً تکرار میکنم تفاوتهای بین خشونت و عدم خشونت اینه که طرفی که این عمل براش صورت می گیره حس امنیت نداره. حس صدا نداره. اینکه نمیتونه حمایت واقعی بشه که خودش رو از اون شرایط در بیاره، حس تنهائی میکنه. بسیاری از زنان گزارش میدهند به پلیس، ولی پلیس اونها رو برمی گردونه به شوهرشون.
با ماجرای ژیان قمیشی متوجه شدیم که ما تنها نیستیم
مهین میلانی: وقتی آدمهایی چنین محبوب، که در عین حال بسیار با استعداد هم هستند و چند بعدی در زمینهی کارهای هنری و فرهنگی، یک باره چنین اعمالی ازشون دیده میشه، هراس در دل همه راه میاندازه که من پس به چه کسی اعتماد کنم.
منیژه غفاری: اتفاقاً به نظر من عموماً کسانی که در موضع قدرت هستند، از موضع قدرتشون می تونند راحت استفاده بکنند و مسائل را دگرگونه جلوه بدهند. اتفاقاً کسانی که در موضع قدرت هستند می توناند خیلی بیشتر اعمال خود را پنهان کنند. شما فکر میکنید چه قشرهایی بیشتر خشونت میکنند؟
مهین میلانی: همه
منیژه غفاری: این رو شما می دونید ولی خیلیها توی جامعه تصورشون اینه که مردهایی که رنگین پوست هستند خیلی خشونت میکنند، مردهایی که خیلی فقیرند خشونت میکنند، مردهایی که سواد ندارند خشونت میکنند، در حالی که تو میتونی وکیل باشی خشونت خانوادگی بکنی، میتونی دکتر باشی و تجاوز جنسی بکنی، می تونی یک سیاستمدار باشی این کار رو بکنی، می تونی یک “فعال اجتماعی” باشی – توی گیومه میزارم. “I love it”. در جامعهی ایرانی چقدر فعال اجتماعی بودند و این کارها رو میکردند که حرفش رو نمیزنند. ما وقتی صحبت از خشونت علیه زنان میکنیم، وقتی صحبت از خشونت علیه کودکان میکنیم، این نه کلاس داره، نه مرز طبقاتی داره، نه مرز جنسیتی داره، نه مرز نژادی داره، نه مرز اینکه تو کجا، تو کدوم قسمت در قدرت هستی. فقط تفاوتی که وجود داره، کسانی که توانائی اقتصادی دارند، قدرتهای سیاسی دارند، قدرت اجتماعی دارند، خشونت خودشون رو علیه کسی که انجام میدن بیشتر پنهان میکنند. همین.
مهین میلانی: دقیقاً به این علت که چنین آدمهایی وجود دارند که میتوانند خشونت را پنهان کنند، یا مسئله را به طرف فرد آسیبدیده برگردانند، این آیا هراس بیشتری در مردم بخصوص در زنها بوجود نمیآورد؟ و به مردهای دیگر در جامعه نیز قدرت بیشتری نمیدهد که دست به اعمال خشونتآمیز بزنند؟ مثل همان مردهایی که شما گفتید بعد از اسید پاشی زنان در ایران زن خودشون رو تهدید به اسید پاشی کردند.
منیژه غفاری: متوجه میشم. یعنی وقتی رول مدل هامون در ذهنمون بشکنه چه فضای روحی رو برای زنها ایجاد میکنه؟
مهین میلانی: این رول مدلها این کارها رو میکنند و گاهی آب از آب تکان نمیخورد.
منیژه غفاری: جالب اینجاست که مسئلهی ژیان قمیشی در هرحال باعث شد که مکالمات زیادی در این زمینه صورت بگیره. آیا این صحبتها به جایی کشیده بشه، این یک مسئلهی دیگه است که بایستی فقط تاریخ یا زمان نشون بده. ولی ما در حرکت زنان در این ماجرا بهترین هدیهای که داشتیم اینه که همه مون متوجه شدیم که تنها نیستیم. البته باز هم نادیده نگیریم که آنهائی که دسترسی به اینترنت و میدیا و این ابزار دارند، اقشار مشخصی هستند. خیلی از زنانی که از زحمتکشان شهری هستند، یا زنان فقیر هستند، یا زنانی که در جاهای دورافتاده کار میکنند، دسترسی به این ابزار یا سیستم حمایتی ندارند. مسئلهی دیگر اینست که براساس مطالعاتی که فکر میکنم در دانشگاه هاروارد انجام دادهاند که ببینند در موارد مشابه چه کسانی تنبیه میشوند، آن داستانی را مطرح میکنند که مربوط میشود به سیاه پوستی که به او تهمت میزنند به یک زن سفید پوست تجاوز کرده است. باید دید چه کسی بر چه کسی خشونت میکنه. اگر مرد رنگین پوست هست که بر زن سفید پوست خشونت می کنه جرمهایی که میگیرند بارها بیشتره تا اگر مرد سفید پوست بر زن رنگین پوست خشونت میکند. می تونیم بگیم که وقتی مرد سفید پوست بر زن رنگین پوست خشونت می کنه، تقریباً تنبیه نمیکنند. این را میگویند نژاد پرستی بر سکسیسم غلبه میکند.
مهین میلانی: مثل این بچهی سیاه پوستی که اخیراً کشته شد و موجب اعتراضات زیادی در آمریکا گردید. می گویند تعداد سیاهانی که توسط افسرهای پلیس در آمریکا کشته میشوند خیلی بیشتر از سفید پوستان است.
منیژه غفاری: دقیقاً. همین رو در رابطه با خشونتهای جنسی کار کرده و به چهار دسته تقسیم کرده بودند. مرد سفید پوست به زن سفید پوست. مرد سفید پوست به زن رنگین پوست. مرد رنگین پوست به زن سفید پوست. مرد رنگین پوست به زن رنگین پوست. وقتی مرد رنگین پوست به زن رنگین پوست تجاوز میکند، می گویند یک مسئلهی فرهنگی است، به ما مربوط نمیشود. اگر مرد سفید پوست به زن رنگین پوست تجاوز کند، می گویند چندان مهم نیست. دو ماه به او زندان میدهند و بعد میارنش بیرون. ولی وقتی که مرد رنگین پوست به زن سفید پوست تجاوز می کنه، یکی از جلوههای بیرونی جامعهی تبعیض نژادی رو میبینی که این مسئله خیلی بزرگ تر و وسیع تر می شه. برای من خیلی جالبه بببینم که وکیل مسئلهای را در رابطه با ژیان قمیشی انجام خواهند داد یا نه. به عبارتی آیا به خاطر اینکه بیل کازبی و ژیان قمیشی رنگین پوستاند سر و صدا ایجاد شده یا هرکسی بود این سر و صداها رو ایجاد میکرد. ولی مجدداً میخوام در نهایت این صحبت باشه که چرا در بارهی خشونت علیه زنان بعد از قرنها هنوز زنهای ما جرأت نمیکنند صدایشون رو بلند کنند؟ البته یکی از دستاوردهای این ماجرا این بوده که خیلی از زنها به صدا در آمدند. خوبیش این بوده که خیلی از بحثها رو ایجاد کرد. این جور چیزها همیشه وجود داشته متاسفانه. همیشه مردان در قدرت بخصوص از فضای قدرت خودشون استفاده کردند، بیشتر خشونت کردند، و حکومتهای غالب هم اونها رو بیشتر نادیده میگرفته. این مسئله ایجاد گفت و شنود کرده، زنهایی که ترس و وحشت دارند، جرأت پیدا میکنند. وقتی یکی از آنها صحبت می کنه، دیگران هم جرأت میکنند و میان جلو. میبینید این مسئله بحث و گفت و گوی جامعه میشه.
فرهنگ خشونتآمیز یک معضل اجتماعی است
مهین میلانی: به هر حال هر امری زمان می بره. زنان به این حد آزادی نداشتند، یا سیاهان، یا همجنسگرایان. به تدریج این آزادیها کسب شد.
منیژه غفاری: در مورد مسئلهی زنان ما سالهای سال هست داریم این حرفها رو میزنیم. البته مورد ژیان قمیشی باعث شد که بسیاری افراد که در زمینهی جامعه شناسی کار میکنند بگویند باید به ریشهها بپردازیم. اگر قرار باشه این مسئله فقط محدود بمونه در بیل کازبی و ژیان قمیشی، متأسفانه ما این موقعیت را از دست دادهایم. به خاطر این که این مسئله بزرگ تر از مسئلهی دو تا آدمه. در هر هفده دقیقه بر اساس آمار کانادا یک زن داره از پارتنرش کتک میخوره. از هر سه تا زنی که دور و بر خودت میبینی یک نفر تجاوز جنسی شده. چرا؟ وقتی تو یک جایی جمع میشی، توی کلاس نشستی از ده تا زن شش تاشون تجاوز جنسی شدند. اینه که منِ مرد باید از خودم سئوال بکنم که من کیام این اجازه رو به خودم می دم که به حقوق انسانی یک انسان که مثل من نفس می کشه، مثل من می تونه فکر بکنه، مثل من حس داره، مثل من ادراک داره، تجاوز کنم. خیلی از مردها می گن من که از این کارها نمیکنم. شمایی که سکوت میکنید، به همون اندازه گناه کارید که کسی که تجاوز میکنه. من امیدوارم این بحثها توی جمعهای خانوادگی ایجاد گفت و گو کنه. و هرکسی به نوبهی خودش اگر می بینه خشونتی بر کسی صورت می گیره، سکوت نکنه، حرف بزنه…این مسائل متاسفانه نمی تونه حل بشه تا مردها خودشون به این ادراک دست یابند.
مهین میلانی: سخته که مردها بخوان از قدرتشون دست بکشند؟ به یک دوست کانادائی گفتم مردها در ایران میتوانند چهار تا زن بگیرند و هرچقدر بخواهند صیغه کنند. گفت بزن بریم ایران.
منیژه غفاری: من معتقدم مردانی هستند که واقعاً ً شرمسارند از اینکه هم نوعهاشون چنین عمل میکنند و آنها مایل هستند که مسئولیت قبول کنند و کاری انجام دهند. و بسیاری از افراد هستند که از برابری بیشتر لذت میبرند تا اینکه قدرت خود را بر دیگری اعمال کنند.
مهین میلانی: دو تا حیوان هم که با هم آمیزش دارند، براساس یک جذابیت دو جانبه است جهت لذت دوجانبه. ولی این بشر است که در درون رختخواب هم نابرابری را تحمیل میکند.
منیژه غفاری: خشونتهای جنسی هیچ ربطی به جذابیتهای جنسی ندارد. در واقع این ریشههاش به علت قدرت طلبی و کنترل هست. سازمان ملل خشونت جنسی رو به عنوان یک سلاح جنگی در کشورهای جنگ زده اعلام کرد. سربازهای اون طرف میان زنهای این طرف رو، بچههای این طرف رو مورد خشونت جنسی قرار میدند. به خاطر اینکه می تونند جامعه رو از درون خالی کنند.
مهین میلانی: فکر میکنید کسانی مثل بیل کازبی و ژیان قمیشی چه مسائلی در دوران کودکی داشتهاند که الان این گونه رفتار میکنند؟
منیژه غفاری: من از دوران کودکی آنها خبر ندارم. ولی ضرورتی نداره که ربطی داشته باشه. به این معنا نیست که تو حتماً باید این گذشته رو داشته باشی. این چیزها میتولوژی هستند، تابو، یک سری باورهای غلط اجتماعی. حتماً نباید تو یک گذشتهای داشته باشی…
مهین میلانی: کاوه زاهدی معتاد به سکس بود و فیلمی ساخت به نام I am a sex addict. چند بار زن گرفت که ازش طلاق گرفتند. میگفت مردهای آمریکائی مردانگی شون رو از دست دادند. و او مردانگی را در این میدید که چند لحظه با زنهای کارگر سکس از اونها بخواد که بهش توی ماشین و پشت دیوار بلوجاب بدن. با زنهای خودش میگفت نمی تونه چنین کاری رو بکنه.
منیژه غفاری: به این می گن Madonna Whore Complex که زنی را مقدس می دانیم و برای بقیه هیچ هویتی قائل نمی شیم.
مهین میلانی: خوب او قدرت اقتصادی، سیاسی، یا اجتماعی نداشت. او یک آدم معمولی بود ولی میخواست قدرت مردانگیش رو اعمال کنه. و در اینجا روانشناسی نقش دارد در اینکه رفتار او بررسی شود.
منیژه غفاری: وقتی صحبت از علیه خشونت زنان میکنیم، خیلی خطرناکه که بحث رو به اینجا ببریم که این فرد دلیل داشته که این کار رو کرده. باید تکیه بر این باشه که عملی انجام شده، و آن غلطه. به هر دلیلی. هزار جور می شه بحث کرد در بارهی اون آدمی که قتلعام در مونترال صورت داد و بیست نفر را کشت و مثلاً پرسید چرا فقط زنها رو به مسلسل میکشید. من نمی خوام از این بحثی که تو میکنی بگذرم، ولی قبل از هرچیز این یک بیماری اجتماعی است. وقتی از هر سه زن یک نفر تجاوز جنسی می شه، یا در هر هفده دقیقه یک زن از پارتنرش کتک می خوره، جدا از هر دلیلی این امر بیشتر می شه یک مسئلهی جامعه شناسی تا اینکه تکیه کنیم بر روی تک تک افرادی که این عمل رو انجام می دن. در اینجا در واقع فرهنگ خشونت آمیز باید مورد سئوال قرار بگیره نه اینکه حسن، نقی و تقی از چه گذشتهای بیرون میان.
مهین میلانی: متشکرم
(*) – Q در اواخر سال ۲۰۱۴، با صدای ابریشمین و اغواگر ژیان قمیشی، هر روز به طور میانگین حدود ۸۵۸۸۰۰ شنونده در آمریکا داشته است. و تعداد شنوندگان آن گاهی نزدیک به ۷ میلیون نیز رسیده است. ۱۶۰ ایستگاه رادیویی این برنامه را در آمریکا پخش میکردهاند. ژیان قمیشی ۵۰۰۰۰۰ دلار در سال درآمد داشته است، چیزی حدود سه برابر هم ردیفان خود در سی بی سی. او در فستیوال بینالمللی رادیوی ۲۰۱۲ در نیویورک به عنوان بهترین مجری تاک شو انتخاب شد. یک کارمند سابق سی بی سی میگوید ژیان قمیشی سوپاپ اطمینانی بود برای این کورپوریشن.
خانم “آن کینگستون” نویسندهی مجلهی “مک لینز” مینویسد: ژیان قمیشی آمباسادورِغیررسمیِ “طبقهی خلاق” کانادا بود با حضورهمیشگیاش در گالاها، شبهای افتتاحیه، کنسرتها، نمایش فیلمها، جشنهای توزیع جوایز، پانلها و مباحثهها. رفتارهای جنسی تجاوزگرانهی او خشم مردم را برانگیخت زیرا اتهاماتی که بر او وارد شده است، ظاهراً ارتباط برقرار نمیکرد با شخصیت دوست داشتنی، درخشان، و ترقی خواه او که جک لیتون را استاد خود میخواند، با طغیان گران سیاسی چون ” ای وایوی” مصاحبه میکرد و در توئیتر از حرکت علیه خشونت مردان بر زنان “روبان سفید” حمایت مینمود. حتی اقتصاد دان مسائل اجتماعی، ریچارد فلوریدا، او را در سال ۲۰۱۲ فردی کامل معرفی کرد برای کاندیداتوری شهردار تورنتو… قمیشی اگر چه رئیس Q نبود، ولی فرد “مستعد”ی بود و این شو به یک شکلی حکم مقر حکمروائی او را داشت با استانداردهایی که اگر کسی آنها را رعایت نمیکرد تنبیه سختی بر او در نظر گرفته میشد. او استاد بود در بازیهای روانی: یک روز خوشحال و سخاوتمند بود و در روز دیگر سرد و بی تفاوت. دیرکردهای او کارمندان را عصبی میکرد. او بقیه را ساعتها در انتظار میگذاشت. همه – دست کم – در خلوت از تغییر حالتهای او و علاقهاش به درگیر کردن کارمندان برعلیه یکدیگر خشمگین میشدند. صحبتهایی که میکرد بخصوص کارمندان زن را از سر تحقیر به گریه میانداخت. ناراحتی و ناخشنودی در این محیط در سی بی سی امر ناشناختهای نبود. متن کامل نوشتهی خانم کینگز را در صفحهی زیر بخوانید:
http://www.macleans.ca/news/canada/busted-the-toxic-cbc-environment-that-abetted-jian-ghomeshi/
ژیان قمیشی ۴۷ ساله در ۱۹ سالگی باند موسیقیاش را بوجود میآورَد. کارهایی که در موسیقی با باند خود ارائه میدهد در نوع خود بسیار متفاوت است. در دانشگاه یورک در کمپین انتخاب ریاست انجمن دانشجویان شرکت میکند و با رکوردی بسیار بالا انتخاب میشود. دو کتاب مینویسد که کتاب نخست بهترین فروش را دارد ولی کتاب دوم و چاپ مجدد کتاب اول اخیراً به دلیل شکایتهایی که از جانب زنان بر او شده است، متوقف میگردد. اما او که به راحتی برای کار در سی بی سی رقبای خود را کنار میگذارد و همچون یک ستاره در این کورپوریشن میدرخشد، از دوران دانشگاه حرکتهای تجاوزگرانهی جنسی از خود نشانداده است. در ویدئویی از او، از همان دوران، ژیان قمیشی میگوید که از دست هوادارانش خسته شده است، و آنها را پائین تر از خود میخواند که به موسیقیاش گوش میدهند. اگر حرفهای خانم کینگستون نیز علاوه بر شکایتهای زنان تحت ستم او، همراه با بسیار شواهد دیگر در بارهی او صحت داشته باشد، او فقط یک متجاوز سکس نیست، او یک نارسیسی است زبردست که توانسته است مراتب ترقی را به سرعت طی کند و در واقع همگان را منتر خود سازد. و این امر چه بسا مهمترین مسئله در برآمد خشم همهی آنهایی است که در محل کار و در فعالیتهای هنری با او رو-دست خوردند، و همهی شنوندگانی که هر روز صبح صدای مخملی و “شیرین” او را مینوشیدند و مصاحبههایش را با معروفترین هنرمندان، نویسندگان و افراد سیاسی تحسین میکردند.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
مهین میلانی: روزنامهنگار آزاد، نویسنده، مترجم، عکاس، گرافیست و فارغالتحصیل روزنامهنگاری و جامعهشناسی از تهران و پاریس است. در ایران با روزنامههای آدینه و دنیای سخن، جامعهی سالم، ادبیات اقلیت، شرق، و…فعالیت داشته است. در فرانسه با روزنامههای فرانسوار و لوپوان. در کانادا با نشریات لووار، جرجیا استریت، کامان گرانت، نورت شور، میراکل، شهروند بیسی، رادیو زمانه و بسیاری نشریات دیگر.
کتاب “کنسرت در پایان زمستان” از اسماعیل کاداره نویسندهای که بعد در سال ۲۰۰۵ برندهی ادبی “من بوکر پرایز” شد را از زبان فرانسه به فارسی در ایران ترجمه کرد و نشر مرکز آن را به چاپ رساند. صدها مقاله، گزارش، نقد ادبی و ترجمه به زبانهای فارسی، انگلیسی و فرانسه به چاپ رسانده است. با مجامع ادبی کانادایی و ایرانی در کانادا فعالیت های زیاد داشته و بارها برای داستان خوانی و شعر خوانی توسط آنها دعوت شده است. در سال ۲۰۰۴ به عنوان مدیر هنری فستیوال قصه خوانی ونکوور استخدام شد و چندین سال در فستیوالهای فیلم و جاز این شهر سمتهایی در بخش مطبوعات داشته است. در اولین فستیوال فیلم به زبان فارسی در ونکوور به عنوان یکی از قضات در داوری فیلمها شرکت داشت.
مهین میلانی کتاب “تهران کوه کمر شکن ” را در سال ۲۰۰۵ آغاز به نگارش کرد. نگارش آن متوقف شد تا سال ۲۰۰۹ و در سال ۲۰۱۰ اولین بار به چاپ رسید. این کتاب از طریق آن لاین به فروش میرود. به تازگی نشر زریاب افغانستان کتاب ” تهران کوه کمر شکن ” را منتشر ساخته است. مهین میلانی هم اکنون چندین مجموعهی داستان کوتاه، شعر و رمان در دست انتشار دارد.
عکاسی و گرافیک دو رشته ایست که بخشی از تحصیلات و فعالیت های حرفه ای مهین میلانی را به خود مشغول داشته و با نشریات گوناگون به عنوان طراح گرافیست و دیجیتال آرتیست و عکاس همکاری داشته است.
http://milanimahin.blogspot.ca/
http://vancouverbidar.blogspot.ca/
[email protected]