ریشه نام تفلیس، شهر چشمههای آبگرم
مقدمه
در نوشتار پیشین ریشه نام منطقۀ خودمختار “تبت” را بررسی کردیم و گفتیم نام “تبت” به معنیِ “چشمۀ آبگرم” است. در نوشتار حاضر نیز با بررسی نام شهر “تفلیس” به این نتیجه خواهیم رسید که “تفلیس” به معنیِ “جای چشمۀ آبگرم” یا “شهر چشمههای آبگرم” میباشد.
شهر “تفلیس” مرکز کشور گرجستان در قفقاز است. نام شهر “تفلیس” پیش از آنکه در اثر عربی زدگی به “تفلیس” تبدیل شود دارای تلفظی شبیه “تبلیس” (Tblis) بوده که به نام لاتینِ آن، یعنی “تبیلیسی” (Tbilisi) نزدیک است. در هرحال نام “تبلیس” را میتوان به دو بخش “ت” (T)، مخفّف”تب” (Tb) به معنی “گرم و گرما” و “بلیس” (Blis)، گویشی از “پُلیس” (Polis) به معنی شهر و یا جا و مکان (Place) بخشبندی نمود. اکنون با بررسی اسناد و اطلاعات در مورد شهر تفلیس و مقایسه با نامهایی که مشابه آن هستند به تجزیه و تحلیلِ ریشه نام این شهر و عواملی که در محل زیستگاه کهنِ تفلیس وجود دارد و باعث چنین نامگذاریای شده میپردازیم.
تاریخچۀ شهر کهن “تفلیس” (Tbilisi)
“تفلیس” (Tiflis) نام شهری در گرجستان و مرکز این کشور است که در کناره رود کورا (Kura River) قرار میگیرد. تلفظ نام این شهر نزد فارسی زبانان “تفلیس” (Teflis) میباشد. در برخی از زبانها نیز هنوز نام این شهر را “تیفلیس” (Tiflis) میگویند. ولی در سال ١٩٣۶ نام “تبیلیسی” (Tbilisi) بر این شهر نهاده شد. در ویکیپدیا [۱] آمده است این شهر در سدۀ پنجم میلادی توسط وختانگ یکم از پادشاهی ایبریا (Vakhtang І of Irabia) پایهگذاری شده است [۲] .
دربارۀ ریشه نام “تفلیس” در ویکیپدیا میآید “تبیلیسی” (Tbilisi) از نام گرجی کهن آن “تبیلیسی” (ت، بیلیسی) (T̕ bilisi) مشتق شده که نام اخیر نیز به نوبه خود از نام گرجیِ کهنِ “تپیلی” (ت، پیلی)(T̕ pili) میآید. گفتنی است واژۀ “تپیلی” (T̕ pili) در زبان گرجیِ مدرن به معنی گرم (Warm) میباشد [۳] . در ویکیپدیا همچنین آمده که معنی تحتاللفظی هردو واژه “تبیلی” (T̕ bili) یا “تبیلیسی” (T̕ bilisi) “جای گرم” (Warm Location) میباشد و این نام به مناسبت وجود چشمههای متعدد “آبگرمِ گوگردی” به زیستگاه “تفلیس” داده شده است.
نام شهر “تفلیس” در زبان انگلیسی و بیشتر زبانهای دیگر تا سال ١٩٣۶ میلادی “تفلیس” و یا “تیفلیس” (Tiflis) گفته میشد در حالیکه نام گرجی آن “تپیلیسی” (T̕ pilisi) بود [۴] . ولی در ١٧ اوت ١٩٣۶ نام بسیاری از شهرها به دستور حکومت اتحاد جماهیر شوروی تغییر داده شد تا بیشتر با زبان محلّی جفت و جور شود. علاوه براین، شکل گرجی “تپیلیسی” (ت، پیلیسی)(T̕ pilisi) به پیشنهاد زبان شناسان گرجی نوگرائی شد. در این نوگرائی بخش “تپیلی” (T̕ pili) به معنی “گرم” (Warm) به شکل مدرنتر “تبیلی” (T̕ bili) درآمد. این فرم جدید، مبنائی برای درست شدنِ نام روسی رسمیِ شهر “تفلیس” یعنی “تبیلیسی” (T̕bilisi) شد که تا امروز با این دیکته و گویش نامیده میشود. گرچه پس از این تغییر، بسیاری از زبانها نام جدیدِ “تبیلیسی” (Tbilisi) را پذیرفتند ولیکن زبانهای ترکی، فارسی، یونانی، اسپانیائی و آلمانی تلفظهای گوناگونی از “تفلیس” را رها نکردند.
باستانشناسان شواهدی را یافتهاند که زندگی در حومۀ شهر “تفلیس” از اوایل دورۀ مفرغ بوجود آمده و حتّی ابزار سنگی مربوط به دورۀ سنگی نیز در آن جاها یافت شده است. ولی علیرغم این واقعیت، پایهگذاری شهر “تفلیس” را به “وختنگ یکم”، پادشاهی از سلسلۀ ایبریا (Vakhtang І of Irabia) که در حدود سالهای ۴۴٩/۴۴٧ تا ۵۲۲/۵٠۲ میلادی میزیسته [۵] نسبت دادهاند.
در اسطورهای منتسب به وختنگ یکم آمده که او روزی برای شکار به جنگلهای اطراف تفلیس میرود. عقلاب شکاری پادشاه در این شکارگاه قرقاولی را میرباید و یا زخمی میکند و هر دو پرنده در “چشمۀ آبگرم” در آن نزدیکیها فرو میافتند و میسوزند و از بین میروند. نکته جالب توجه اینکه وجود “چشمۀ آبگرم” در این اسطوره با تاریخ برپا شدن شهر “تفلیس” گره خورده است.
“تفلیس” در فاصلۀ زمانیِ بین اواخر دورۀ مفرغ و اوایل دورۀ آهن بزرگترین زیستگاه در قفقاز بوده است.
پادشاهی صفویه از ١۵١٠ میلادی “تفلیس” را جزو قلمرو خود نمود. ولی در ١۵۲۲ بود که نیروهای پادشاهی صفویه در “تفلیس” مستقر شدند. پس از مرگ شاه اسماعیل اوّل “دوید دهم” (David X) از سلسله کارتلی (Kartli) موفق شد نیروهای ایران را از “تفلیس” عقب براند. ولی شاه طهماسب اوّل در١۵۵١ میلادی دوباره شهر را پس گرفت. “تفلیس” تا سال ١٧۴٧ میلادی و در اجرای مفاد قرارداد آماسیا (Treaty of Amasia) بین دو حکومت صفویه و عثمانی زیر نفوذ ایران بود و یکی از شهرهای مهمّ ایران به حساب میآمد. ولی پادشاهان ایران اشخاصی را از خاندان کارتلی (Kartli) به عنوان والی بر آنجا نشانده بودند.
امپراطوری روس در سال ١٨٠١ میلادی سرزمین پادشاهی کارتلی- کاختی (Kartli- Kakheti Empire) را که “تفلیس” مرکز آن بود جزو قلمرو خود کرد و دست ایران با عقد قرارداد ترکمانچای در ١٨١٣ بطور کلی از شهر “تفلیس” و منطقۀ قفقاز کوتاه شد.
محلّه قدیمی شهر “تفلیس” (Old Tbilisi)
بخش قدیمی شهر “تفلیس” تقریباً در مرکز این شهر واقع شده است. این بخش از شهر در دوسوی “رودِ کورا” (Kura River) ساخته شده و با وجود قلعۀ “ناری قلعه” (Narikala) و مجسمه کارتولیس دادا (Kartulis Dada) هویت پیدا میکند. استحکامات ناری قلعه (Narikala Fortress) بر بلندی مشرف به شهر “تفلیس” و رودِ “کورا” (Kura River) قرار گرفته است. قلعه دارای دو بخشِ دیوارهدار میباشد که بین حمامهای چشمه گوگردی (Sulfur baths) و باغهای گیاه شناسی “تفلیس” قرار دارند. شهر “تفلیس” در واقع در طول زمان در گرداگرد این بخش قدیمی توسعه یافته است.
شکل١: قلعۀ “ناری قلعه” بر بالای تپۀ مشرف بر چشمههای گوگردیِ دارای حمام ایرانی (Pesian sulfur baths).
بخش کهن شهر “تفلیس” مجموعهای از جاهای جذب توریست دارد که گرمابههای ساخته شده بر روی چشمههای آبگرمِ سولفوری پرجاذبهترین آنهاست.
شکل۲: شکل گنبدی دو حمام به سبک حمامهای ایرانی که آبِ گرم آن از چشمههای آبگرم معدنی گوگرد دار تامین میشود.
پژوهشهای باستانشناختی در منطقۀ قدیمی “تفلیس” نشان میدهند که این منطقه در هزاره چهارم پیش از میلاد مسکونی شده است [۶] . ولی کهنترین اسناد نوشتاری دربارۀ سکونت در اطراف “تفلیس” مربوط به نیمۀ دوّم سده چهارم میلادی است که قلعهای در زمان حکومت واراز باکور (Varaz- Bakur) در حدود سال ٣۶۴ میلادی ساخته شده. ولی این قلعه در سالهای پایانی سدۀ چهارم میلادی به دست ایرانیان افتاد که دوباره توسط شاهان کارتلی (Kings of Kartli) در میانه سده پنجم پس گرفته شد.
چشمههای آبگرم در مرکز شهر “تفلیس”، محلّه آبانوتوبانی (Abanotubani District)
اغلب چشمههای آبگرم “تفلیس” ولی نه همۀ آنها در منطقۀ آبانوتوبانی (Abanotubani District) [۷] در کنارۀ “رودِ کورا” (Kura River) واقع شدهاند. در قدیم مردم در تنگۀ آبانوتوبانی جمع میشدند که “لباسهایشان را در آب گرم چشمه بشویند” [۸] . حمامهای سبک ایرانی (Persian Bath) در روزگاری که جاده ابریشم دایر بود بر روی اغلب چشمههای آبگرم ساخته شده و بهرهبرداری از این حمامها آوازه چشمهها را افزایش داد.
شکل٣: نمائی از سازههای گنبدی حمامهای سبک ایرانی “بس” (Bath) در محلّه قدیمی شهر “تفلیس” به نام محلّه “آبانوتوبای” (Abanotubani) .
در سدۀ سیزدهم میلادی تعداد ۶٣ حمام بر روی این چشمهها موجود بود که امروزه تعداد آنها کمتر شده است. این چشمهها روزگاران درازی چهرهای فرهنگساز و هویتساز برای شهر “تفلیس” بودند. نحوه حمام کردن در این حمامها در اشعار و فرهنگ عامیانه از جمله در رمانِ عاشقانه “علی و نینو” از قربان سعید (Kurban Said) وارد شده است.
شکل۴: در ورودی یکی از حمامهای ایرانی که آب گرمِ آن از چشمههای آبگرم گوگردی تامین میشود.
واژه “ت” (T) در نام “تبیلیسی” (Tbilisi) و “تف” (Tef) در نام “تفلیس” (Teflis) به معنی “گرم و گرما“ است.
در تاریخچۀ شهر “تفلیس” گفتیم این شهر در طول عمرِ دراز خود دارای نامهای متعدد “تبیلیسی” (T̕ bilisi)، “تپیلی” (T̕ pili)، “تبیلی” (T̕ bili)، “تبیلیسی” (Tbilisi)، “تفلیس” (Teflis) و “تیفلیس” (Tiflis) بوده است. در تمامی این نامها، بجز “تفلیس” و “تیفلیس”، پیشوندِ “ت” (T)، مخففِ “تب” (Tb, Tab, Teb) به معنی “گرم و گرما” است. همچنین پیشوند “تف” و “تیف” نیز عربی شدۀ همان پیشوندِ “تب” میباشند. برای تایید این گفته ذیلاً فهرستی از نامهای ۹ شهر آورده میشود که معنی “گرم و گرما” را برای پیشوندهای “ت” و “تف” در نامهای متعدد “تفلیس” تایید میکنند:
١– “تهران” (Tehran)
واژۀ “ته” (Teh) در نام “تهران” (Tehran) به معنی “گرم و گرما” است. با مقایسۀ واژۀ “ته” (Teh) در نام “تهران” با پیشوند “ت” (T) در نامهای متعدد “تفلیس” (Tbilisi) میتوان گفت که پیشوندِ “ت” (T) نیز به معنی “گرم و گرما” میباشد.
تاریخچۀ “تهران” بسیار طولانی و در واقع منطبق بر تاریخچۀ “ری” (شهرری امروزی) است. ولی علیرغم کهن بودنِ تاریخِ زیست در پهنۀ “تهران”، نامِ “تهران” برای چند هزاره در سایۀ نام بسیار کهنِ “ری” (Rey) قرار داشته و انگار که چنین نامی و جایی که “تهران” گفته شود وجود نداشته است! البته “تهران”، نه نام یک نقطۀ آباد، بلکه نام یک پهنۀ وسیعی بوده که در آن دهها نقطۀ آباد، اعمّ از ده، باغ و مزرعه وجود داشته که در پای دهها چشمه، قنات و رود به وجود آمده بوده و مردم در طول هزارهها در آنجاها زندگی می کردهاند. این نکته که پهنۀ “تهران- شمیران” از هزارهها زیستگاه مردمان بوده با شواهد چندی محرز است. اوّل اینکه دو واژۀ “تهران” و “شمیران”، هر دو کهن هستند. به طوری که در سدههای پس از اسلام، این سه واژه یعنی “ته”، ” ران” و”شمی” تقریباً از خاطرهها زدوده شده و فقط ردپای این سه واژه را در ادبیات و سفرنامهها میتوان یافت. در حالی که دهها جا و مکان، شهر، ده و غیره در سرزمین ایران و بسیاری از سرزمینهای دارای تاریخ کهن، نام هایی مشابه و با پسوند “ران” دارند؛ از جمله “خوارتوران” (در جنوب شرق سمنان)، “چمران” (در غرب ساوه)، “تیران” (در غرب اصفهان)، “تیرانا” (مرکز کشور آلبانی)، “سمیرانِ” قزوین، “سمیرانِ” سنندج، تپه “سمیرانِ” اسدآباد، “سمیرم”، “طابران” (نام دیگری برای “توس” در غرب مشهد). دوّم اینکه در پهنۀ ” تهران- شمیران” آثاری بس کهن در اثر هزارهها پیش از حفاریهای باستان شناختی یافت شده است؛ از جمله در قیطریّه (قی،طر یا کی، تر) و کشف اسکلت انسان در منطقۀ خیابان مولوی [۹]. سومین دلیل بر کهن بودنِ پهنۀ “تهران- شمیران” وجود نامهایی بس کهن است که بر روی محلّههای امروزی “تهران- شمیران” میبینیم. این محلّهها هرکدام در هزارههای گذشته نام آبادیها، دِهها و مزرعه ها و بهطورکلی محلهای اسکان بودهاند.
نام “تهران” را میتوان به دو بخشِ “ته” (Teh)، گویشی از “تب” (Tb, Tab, Teb) به معنی “گرم و گرما” و “ران” (Rān) به معنی “سرزمین” بخش بندی نمود. به این ترتیب “تهران” به معنی “سرزمین گرم” در مقایسه با “شمیران” (شمی به معنی سرد) به معنیِ “سرزمین سرد” خواهد بود [۱۰] .
۲-“طبس” (Tabas)
پیشوند “ط” (T) در نام “طبس” (Tabas) به معنی “گرم و گرما” است. با مقایسۀ پیشوندِ “ط” (T) در نام “طبس” با پیشوند “ت” (T) در نامهای متعدد “تفلیس” (Tbilisi) میتوان گفت که پیشوندِ “ت” (T) در نامهای “تفلیس” نیز به معنی “گرم و گرما” میباشد.
“طبس” (تبس) نام شهری در استان خراسان جنوبی است. در این شهر یک قنات وجود دارد که از یکپارچه شدنِ چندین چشمه تشکیل شده است. “طبس” شهری کهن است و تاریخ زیستگاه شدنِ این شهر را تا ٣هزار سال پیش گفتهاند. این زیستگاه در دورههای هخامنشی و پارتیان جزو “خراسانِ بزرگ” بوده است [۱۱] و در صدر اسلام بهدست عربها اشغال شد. گویشِ دیگری از طبس، “تیبس” (Tibes) است.
نام تبس (طبس) از دو بخشِ “ت” و “بس” تشکیل شده است. ممکن است گویشِ این نام در آغاز، با تشدیدِ “ب” بوده باشد (Tabbas, Tebbas) که در اثر مرور زمان و فراموش شدنِ علّت نامگذاریِ آن، تشدیدِ حرفِ “ب” حذف شده است. درصورتیکه این فرض درست باشد آنگاه میشود گفت که نام “طبس” از دو بخش “طب” و “بس” تشکیل شده که در آن، “طب” به معنیِ گرم و گرما و “بس” مظهری از آب است. واژۀ “بس” به احتمال زیاد نام کهنِ همان قنات یا چشمۀ “طبس” است که در باغ گلشنِ طبسِ امروزی قرار دارد. گفتنی است حرف “ت” یا “ط” هر دو تلفظی شبیه حرفِ “ث” عربی و حرفِ “The” انگلیسی داشتهاند و این تلفظ به مرورِ زمان و در طول چند هزار سال فراموش شده است.
تاریخ طولانی زیستگاۀ “طبس” بهعلاوۀ آثار کهنِ بهجایمانده و وجود چشمه یا قنات در این شهرهمگیاحتمال معنیِ “مظهر آب” برای واژۀ “بس” را تایید میکنند که در مورد زیستگاۀ “طبس”، همان “چشمه”هائی هستند که قناتِ “طبس” از آنها تشکیل شده است. البته از نام “طبس” برمیاید که چشمۀ مورد نظر میبایستی “چشمۀ آبگرم” بوده باشد. لیکن آنچه در شرح شهر “طبس” آمده دربارۀ چرائی اینکه نشان نمیدهد که هیچ یک از چشمههای تشکیلدهندۀ قناتِ باغِ گلشن چشمۀ آبگرم بوده باشد [۱۲] . البته این امکان وجود دارد که چشمۀ آبگرمی وجود میداشته که در طول زمان خشک شده باشد.
٣-“تبّت” (Tibet)
بخشِ “تب” (Tab) در نام “تبت” و بخشِ “تی” (Ti) در نام “تیبت” (Tibet) به معنی “گرم و گرما” است. با مقایسۀ دو واژۀ “تب” (Tab) و “تی” (Ti) در نامهای “تبت” و “تیبت” (Tibet) با پیشوند “ت” (T) در نامهای متعدد “تفلیس” (Tbilisi) میتوان گفت که پیشوندِ “ت” (T) این نامها نیز به معنی “گرم و گرما” میباشد.
“تبّت” نام یک ایالت خودمختار از کشور چین (Tibet Autonomous Region) و مرکز آن شهر لهاسا (Lhasa) است. تبّت از عهد نوسنگی دارای تمدن و محلهای اسکان بوده است؛ البته فلات “تبّت” بسیار زودتر از این عهد دارای سکنه بوده و آثار اسکان در آن، به ۲١هزار سال پیش میرسد؛ ولی از سه هزار سال پیش با مهاجرت مردم از شمالِ چین، به مراکز اسکانِ آن افزوده شد. امپراطوریِ تبّتی (Tibetian) که در فاصله سالهای ۶٠۴ تا ۶۵٠میلادی بر منطقه “تبّت” حکومت میکرد “تبّت” را ازنظر حکومتی یکپارچه کرد. از آن پس تا امروز پادشاهان و امرای زیادی به این سرزمین حکومت کردهاند. درحال حاضر “تبّت” یکی از ایالتهای چین به شمار میرود که دارای خودمختاری و استقلال داخلی است.
در بارۀ نام “تبّت” در ویکیپدیا [۱۳] نامهای متعددی آمده و در باره ریشه آن نیز اختلافنظرِ فراوان دیده میشود. تبّتیها (Tibetians) نام سرزمین خودشان را “بد” یا “باد” (Bod) [۱۴] مینامند که معنیِ آن “تبّت” (Tibet) یا فلاتِ تبّت است؛ البتّه معنیِ ریشهایِ نام این سرزمین یعنی “تبّت” به بخش مرکزیِ اطراف لهاسا برمیگردد و نه همۀ فلات تبّت [۱۵] . در باره تلّفظ واژۀ “بُد” (Bod) تفسیرهای گوناگونی توسط پژوهشگران شده است. شناختهترین نام برای منطقه “تبّت” در قرون وسطی، نامِ چینیِ “توبو” (Tubo) یا “توفان” (Tufan) است. ولی واژۀ انگلیسیِ “Tibet” یا “Thibet” به سدۀ هجدهم میلادی برمیگردد. کارشناسان زبانهای تاریخی هم صدا شدهاند که اصلِ واژههای “Tibet”در زبانهای اروپایی واژۀ “Taba” یا “Tubatt” (طیبه، توبات) در زبان سامی گرفته شده که خودِ این واژۀ سامی از واژه ترکیک (Turkic)[۱۶]، تویبوید (Töbäd)، جمع تویبوین “Töbän” گرفته شده است [۱۷] .
اگر در ویکیپدیا [۱۸] دنبال چشمههای آبگرم بگردیم فهرستی از چشمههای آبگرم در “تبّت” را در وبسایت “Tibettravel.org” مییابیم که عنوان آن هست “ده چشمۀ عمدۀ آب گرم، جاهایی جالب برای آب تنی در تبّت”.
نام “تبّت” را میتوان به دو بخشِ “تب” (Tab) به معنی “گرم و گرما” و “بَت” (Bat)، گویشی از “بَس” (Bas)، یا “بَث” (Bath) بخشبندی نمود که در آن بخشِ “بَت” به معنی “چشمۀ آبگرم” و یا “حمّام” میباشد. نام “تیبت” (Tibet) را نیز میتوان به دو بخشِ “تی” (Ti)، گویشی از “تب” به معنیِ “گرم و گرما” و “بِت” (Bet)، گویشی از “بَس” (Bas) یا “بَث” (Bath) به معنیِ “چشمۀ آبگرم” و یا “حمّام” بخش بندی نمود. نام “تبّت” در هر دو حالت به معنیِ “چشمۀ آبگرم” خواهد بود.
۴-“تفت” “Taft”
واژۀ “تف” در نام “تفت” گویشی از “تب” به معنی “گرم و گرما” است. بنابراین واژۀ “تف” در نام “تفلیس” نیز میتواند به همین معنی باشد.
“تفت” نام شهری در استان یزد است که در حدود ١۵ کیلومتری جنوب غرب شهر یزد واقع شده است.
شهر “تفت” را میتوان شهر آسیاهای آبی نامید. تعداد این آسیاها به ١٨ سنگ میرسد. در این شهر یک آسیای بادی نیز به نام آسیای شَوّاز (Shavvāz) وجود دارد. نام بعضی از آسیاهای آبیِ تفت عبارت است از: “گرمسیر”، “بی غم”، “صدری”، “باغ گلابدان”، “نوابی” و “سرده”.
واژۀ “تفت” به معنی گرم و گرما از فعل “تفتن” و “تابیدن” است. نام شهر تفت نیز بهاحتمالقوی، به همین معنی است.
۵– “کوه تفتان” “Mount Taftan”
واژۀ “تف” در نام “تفتان” به معنی “گرم و گرما” است. بنابراین واژۀ “تف” در نام “تفلیس” نیز میتواند به همین معنی باشد.
“کوه تفتان” نام کوه آتشفشان نیمه فعالی در ایران است که در سرحدّ بلوچستان ایران واقع شده است. از دهانۀ این آتشفشان گاز گوگرد خارج میشود و در ورودی دهانۀ آن تختههای گوگرد خالص وجود دارد. در زبان بلوچی، “تَپت” (Tapt) به معنی گرم و گرما است [۱۹] .
نام “تفتان” از دو بخشِ “تفت” به معنی گرم و گرما و “آن”، پسوندِ جا و مکان تشکیل شده است. “تفتان” همچون “تفت” ریشه خود را از “گرمی و گرما” میگیرد و “کوه تفتان” به علّت وجود آتش در دهانۀ آن به این نام نامیده میشود. “تفتان” را در زبان بلوچی “تپتان” (Taptan) میگویند.
۶– “تفرش “Tafresh”
واژۀ “تف” در نام “تفرش” به معنی “گرم و گرما” است. بنابراین واژۀ “تف” در نام “تفلیس” نیز میتواند به همین معنیِ “گرم و گرما” باشد.
“تفرش” (Tafresh, Tefresh) نام یکی از شهرهای استان مرکزی است که گاهی آن را “چال تفرش” نیز میگویند. نام این شهر را “طَبرَس” (Tabras) هم گفتهاند. پیش از اسلام، زرتشتیان ساکن این شهر بودهاند. نام “تفرش” در منابع گوناگون بهصورت “طَبرَس” (Tabras)، “طَبرَش” (Tabrash)، “تَپرَش” (Taprash)، “تَبرَش” (Tabrash) و “طَفرَش” (Tafrash, Tafresh) آمده است. در تاریخچۀ شهر “تفرش” گفته شده که این زیستگاه در زمانهای هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان وجود داشته است. گویش “طبرس” یا “تبرس” (Tabras) را در نام شیخ طَبَرسی[۲۰] که زادۀ تفرش است میتوان دید. چشمه آب معدنی آب “گرو” (آب گراب) در ۵ کیلومتری تفرش، بین دو دهِ “قدس” و “طراران”(“تراران”،دلآرامِ امروزی) قرار دارد.
نام “تَفرِش” یا “طَفرِش” را میتوان مرکب از دو بخش “تَف” (طف) و “رش” دانست که در آن “تف” (Taf, Tef) به معنی گرم و گرما؛ همچون تفت، تفتان، تفتیدن و “رش” به معنی “مظهری از آب” و در این مورد، “چشمه” است. دراینصورت ریشه نام “تَفرِش”، “چشمۀ آبگرم” خواهد شد. امکان زیادی وجود دارد که چشمۀ آب معدنی “آبگرو” علت نامگذاریِ این شهر کهن باشد [۲۱] .
واژههای “بیلیسی” (bilisi)، “بیلی” (bili) و “پیلی” (pili) در نامهای “تبیلیسی” (Tbilisi)، “تبیلی” (T̕ bili) و “تپیلی” (T̕ pili) همگی به معنی “شهر” و بطور کلی “جا و مکان” (Place) میباشند.
در دیکتۀ نامهای مختلف “تفلیس” ملاحظه شد که واژههای “بیلیسی” (bilisi)، “بیلی” (bili) و “پیلی” (pili) به دنبال حرفِ (t) آمده و نامهای “تبیلیسی” (Tbilisi)، “تبیلی” (T̕ bili) و “تپیلی” (T̕ pili) را ساختهاند. برای تایید اینکه این واژهها همگی گویشهائی از واژههای “بیل” (bil)، “بُل” (bol) و “بِل” (bel)، “پُل” (pole) و “پلیس” (polis) بوده و همگی به معنی “شهر” و بطور کلی جا و مکان (Place) هستند فهرستی از نامهای ۶جا آورده میشود که معنیِ “شهر” و جا و مکان برای “بیلیسی” (bilisi)، “بیلی” (bili) و “پیلی” (pili) در نامهای مختلف “تفلیس” را تایید میکند.
١-“اردبیل” “Ardabil”
واژۀ “بیل” (bil) در نام “اردبیل” (Ardabil) به معنی “شهر” است. با مقایسه واژۀ “بیل” (bil) در نام “اردبیل” با واژههای “بیلیسی” (bilisi) و “بیلی” (bili) در نامهای “تبیلیسی” (Tbilisi) و “تبیلی” (T̕ bili) میتوان گفت که “بیلیسی” و “بیلی” در نامهای “تفلیس” نیز به همان معنیِ “شهر” و جا و مکان(Place) میباشد.
“اردبیل” (آرتاویل) (Ardabil, Ardebil) نام شهری در بخش مرکزی، استان “اردبیل” است. زیستگاه “اردبیل” در زمانهای متعددی مرکز حکومتها بوده است. شیخ صفیالدین اردبیلی که خاندان صفوی از آن شخص ریشه میگیرد اهل “اردبیل” بوده و در همین شهر مدفون است. “اردبیل” در دوران صفویه اعتبار و شهرت زیادی یافت.
واژۀ “اردبیل” یک واژۀ ایرانی است که ریشه در زبانِ اوستایی دارد. واژۀ “آرتا” به معنیِ درستی، راستی و مقدس در واژۀ “آرتاویل” (Artavil) که نام دیگرِ “اردبیل” میباشد آمده است. واژه “آرتا” (Arta) در فارسیِ میانه تبدیل به “ارد” (Ard) شده و در کلماتی مانند اردشیر، اردوان، اردستان، اردکان و غیره آمده است. واژۀ “ویل” در نام “آرتاویل” واژهای پهلوی و تالشی و به معنیِ “شهر” و “آبادی” است[۲۲] .
دربارۀ پیشینه زیستگاه “اردبیل” آمده که “اردبیل” تمدنی سه هزار ساله دارد و در مسیر جاده ابریشم قرار میگیرد. از آثار کهن و پیش از اسلامِ منطقۀ “اردبیل” میتوان از دهکدۀ آتشگاهِ شهرِ “هیر” و آتشکدهای که به مسجد جمعه “اردبیل” تبدیل شده نام برد. فردوسی در شاهنامه بنای “اردبیل” را به پیروزِ ساسانی نسبت میدهد.
نام “اردبیل” را میتوان به دو بخشِ “ارد” به معنیِ “راستی”، “درستی”، “پاکی” و “تقدس” و “بیل” به معنیِ “شهر” و در حالت عام، “زیستگاهِ انسان” بخشبندی نمود. به این ترتیب “اردبیل” به معنیِ “شهر” و یا جا و مکانِ پاک و مقدس خواهد بود.
۲-“اربیلِ” کردستان عراق “Erbil”
واژۀ “بیل” (bil) در نام “اربیل” (Erbil) به معنی “شهر” است. با مقایسه واژۀ “بیل” (bil) در نام “اربیل” با واژههای “بیلیسی” (bilisi) و “بیلی” (bili)در نامهای “تبلیسی” (Tbilisi) و “تبیلی” (T̕ bili) میتوان گفت که “بیلیسی” و “بیلی” در این نامهای “تفلیس” نیز به همان معنیِ “شهر” و جا و مکان(Place) میباشند.
“اربیل” (Erbil, Arbil) نام شهری در عراق و مرکز کردستانِ عراق میباشد. تاریخ اسکان انسان در “اربیل” شاید به پنج هزار سال پیش از میلاد برسد. “ارگِ اربیل” (Citadel of Erbil) در میانه شهرِ “اربیل” قرار دارد. کهنترین مأخذ دربارۀ زندگی در “اربیل” به حکومت اورِ سوّمِ سومری (Ur, III Dynasty) میرسد که بعدها آشوریها در آن اسکان یافتند. ارگِ “اربیل” یا همان قلعۀ “اربیل” در فهرست میراثِ جهانی قرار دارد.
دربارۀ ریشۀ نام “اربیل” آمده که “اربیل” در متون مقدسِ سومریها در هزاره سوّم پیش ازمیلاد به نام “اوربیلوم” (Urbilum, Urbillum) مشهور بوده که ظاهراً از واژۀ “آربیلوم” (Arbilum) گرفته شده است. زیستگاه “اربیل” مرکز عبادت الاهه آشوری- بابلیِ “ایشتار” بوده است. “اینانا” (Inanna)؛ الاهه قدرت، عشق، زیبایی، آرزو، باروری، جنگ و عدالت است که بعدها به نام “ایشتار” (Ishtar) مورد پرستشِ اکدیها، بابلیها و آشوریها قرار گرفت و معروف به ملکۀ بهشت است. نام “اربیل”در پارسیِ کهن، “اربیرا” (Arbairā) بوده است [۲۳] .
“اربیل” بنابر آنچه در ویکیپدیا آمده عبادتگاهِ الاهه “ایشتار”، یا “اینانا” و طبعاً جای ورجاوندی برای سومریها، آشوریها، اکدیها و بابلیها بوده است و همانند “اردبیل” سابقهای چند هزار ساله دارد.
بخشِ “بیل” (bil) در نام “اربیل” (Erbil) به معنی “شهر” و جا و مکان میباشد. پیشوند “ار” (Ar, Er) نیز به احتمال زیاد به همان معنیِ “ارد” (Ard) که در نام “اردبیل” گفته شد، یعنی پاک و “مقدس” میباشد.
٣– “بابُل” (Bābol)
“بابُل” نام شهری کهن در استان مازندران است. نامهای پیشینِ این شهر، “مه میترا”، “ما مطهیر”، “بارفروش” و “بار فروش دِه” بوده است. نام این شهر در ١٣١٠ هجری شمسی به دستور پهلویِ اوّل (رضاشاه) از بارفروش به “بابُل” تغییر یافت تا به اصلِ خودش برگردد.نامهای “رودِ باوُل” (Bāwol River) و روستای “بابلکان” [۲۴] (Bābolkān)[۲۵] در منطقۀ “بابُل” از نظر گویش برای ریشهیابیِ “بابُل” جالب توجه هستند.
در ویکی پدیای فارسی زیر نام “بابُل” آمده است که “بابُل” از دو تک واژۀ “با” و “بُل” تشکیل شده است. در کتاب حدودالعالم آمده [۲۶] است “و دیگر رودی است کی رود “باوُل” (Bāwel, Bāwol) خوانند، از کوه “قارن” (کارن؟) برود و بر “مامطیر” بگذرد و اندر دریای خزران افتد”. بر روی نقشهای که در کتاب حدودالعالم آمده نام “مامطیر” را میتوان دید که موقعیت آن به خوبی نشان از محل امروزیِ شهرِ “بابُل” دارد. این سند جای شکی باقی نمیگذارد که “مامطیر” یکی از نامهای کهنِ شهرِ “بابُل” است.
برخی از محلههای قدیمیِ “بابُل” عبارتند از کاسه گر محله یا کوزهگر محله، آهنگرکلا و خورشیدکلا.
مردم منطقۀ “بابُل” پیش از اسلام پیرو آئینِ مهر یا میترائی بودهاند. وجود دو آتشکدۀ بزرگ در این منطقه سبب نامگذاریِ شهر “بابُل” به “مه میترا” (میترای بزرگ) شده است [۲۷] . بقایای این دو آتشکده و وجود محلّههائی با نامهای “خورشید کلا” و “روشنآباد” گویای این ادعا است [۲۸] . پیش از انقلاب اسلامی اقلّیتی کلیمی در “بابُل” ساکن بوده است.
نام “بابُل” (Babol) را میتوان به دو بخشِ “با” (Ba)، گویشی از “بَغ” (Bagh)، ایزدِ آئین مهری یعنی “میترا” و “بُل” (bol) به معنیِ “شهر” و جا و مکان بخشبندی نمود. به این ترتیب “بابُل” به معنی “شهرِمیترا” خواهد بود.
۴-“پرسپولیس” “Persepolis”
واژۀ “پلیس” (Polis) در نام “پرسپولیس” (Perspolis) به معنی “شهر” است. با مقایسه واژۀ “پلیس” (polis) در نام “پرسپولیس” با واژۀ “پیلی” (pili) در نام “تپیلی” (T̕ pili) از نامهای شهر “تفلیس” میتوان گفت که “پیلی” (pili) در نام (T̕ pili) نیز به معنی “شهر” و جا و مکان (Place) است.
“پرسپولیس” (تخت جمشید) نام محوطهای باستانی واقع در ۶٠ کیلومتری شمال شرقی شیراز، در استان فارس است. این زیستگاهِ کهن مرکز مراسم و تشریفات و محل بار عامِ امپراطوری هخامنشی (۵۵٠تا٣٣٠ پیش از میلاد) بوده است. احداث قدیمیترین بنا در این محوطه مربوط به ۵١۵ پیش از میلاد است. تخت جمشید ثبت میراث جهانی شده است. نام “پرسِپولیس” (Persepolis) از نام یونانیِ آن گرفته شده که مرکّب از دو واژۀ “پرسِ” (Perse) و “پلیس” (Polis) و به معنیِ “شهرِ پارسیان” است. در زبان پارسیِ کهن، نام این شهر “پارسه” (Pārsa) میباشد که واژۀ انگلیسیِ “پرشین” (Persian) از آن گرفته شده است [۲۹] .
نام “پرسِپولیس” را میتوان به دو بخشِ “پرسِ” به معنی “پارس” که برگرفته از منطقه کهنِ زادگاه امپراطوری هخامنشی است و “پلیس” (polis) به معنی “شهر” و یا بهطور عام، “زیستگاه” بخشبندی نمود؛ بهاینترتیب نامِ “پرسِپولیس” به معنیِ”شهرِپاس” (پارس) و یا “شهرِ پارسیان” میباشد.
۵-“آکرو پلیس” (Acropolis)
واژۀ “پلیس” (polis) در نام “آکروپلیس” (Acropolis) به معنی “شهر” است. با مقایسه واژۀ “پلیس” (polis) در نام “آکروپلیس” با واژۀ “پیلی” (pili) در نام “تپیلی” (T̕ pili) از نامهای شهر “تفلیس” میتوان گفت “پیلی” در این نام نیز به معنیِ “شهر” و جا و مکان میباشد.
“آکروپلیس” به هر محوطۀ کهنی که یک ارگِ سکونتی داشته و معمولاً بر بالای یک سطح برجسته (تخت یا صفّه) ساخته شده باشد گفته میشود[۳۰] تا برای دفاع در مقابل متجاوزان مناسب باشد. اینگونه زیستگاهها در بسیاری از نقاط جهان ساخته شده که بعدها هسته مرکزیِ شهرهای بزرگی را به وجود آوردهاند؛ مثل شهر رُمِ (Rome)[۳۱] امروزی. اینگونه سازههای زیستگاهی با گویشهای “آکروپلیس” (Acropolis)، “آکروپل” (Acropole) یا آکروپلیسز (Acropolises) نامیده میشوند. معنیِ تحتالّفظیِ “آکروپلیس”، “شهرِ بالایی” (Upper City) است و با نامِ شهرهای “آتن” (Athens)، “آگروس” (Agros)، “تبس” (Thebes) و “کورینس” (Corinth) میآید که نام اخیر به “آکروکورینس” (Acrocorinth) معروف است. در بسیاری از دیگر شهرهای اروپا و آسیای کوچک از این “اکروپلیس”ها وجود دارند؛ ازجمله در “اورشلیم” (بیتالمقدس)، رم (Rome)، براتیسلاوا (Bratislava) و غیره؛ ولی معروف ترین “آکروپلیس” در شهر آتن قرار دارد [۳۲] .
“آکروپلیس” درعینحال در ترکیبِ با واژهای دیگر که اغلب نام جاهائی را میسازند ممکن است نامِ جایی خاص باشد، همانگونه که در بالا گفته شد مثل “آکروپلیسِ” “آتن” ، “آکروپلیسِ” رُم. تلفّظ”آکروپولیس” ممکن است “آکروپل” نیز باشد.
بطور کلی در تمامی جاهائی که به نام “آکروپلیس” یا “آکروپُل” هستند واژۀ پلیس (Polis) یا (Pole) به معنی عامِ آن، “زیستگاه” و “شهر” میباشد.
۶-“بل ویل” “Belleville”
واژۀ “ویل” (ville) در نام “بلویل” (Belleville) به معنی “شهر” است. با مقایسۀ واژۀ “ویل” (ville) با واژۀ “پیلی” (pili) در نام “تپیلی” (T̕ pili) از نامهای شهر “تفلیس” میتوان گفت “پیلی” (pili) در نام “تپیلی” (T̕ pili) نیزبه معنی “شهر” و جا و مکان است.
“بل ویل” نام چندین جا در آمریکای شمالی است؛ ازجمله در ایالتهای نواسکوشیا و انتاریو در کانادا و در ایالتهای آرکانزاس، کالیفرنیا، ایلنویز و چندین جای دیگر در ایالت متحده امریکا[۳۳] . در تمامی این نامها واژۀ “ویل” به معنیِ “شهر” و یا بطور عام، “زیستگاه” میباشد.
تجزیه و تحلیل و ریشهیابی
شهر “تفلیس” به علت وجود چشمههای آبگرم به وجود آمده است، چرا؟
تشکیل زیستگاههای انسانی در اطراف چشمهها بخصوص چشمههای آبگرم در بسیاری از نقاط دنیا به اثبات رسیده است. در اروپا شهرهای زیادی را میتوان به عنوان مثال نام برد که در کنار چشمههای آبگرم تشکیل شده و نام خود را نیز از آن چشمهها گرفتهاند؛ از جمله شهر “بث” (Bath) در انگلستان، “ویسبدن” (Wiesbaden) در آلمان و “مونتیه” (Le Monetier- Les- Bains) در فرانسه. در آسیا نیز منطقۀ خودمختار “تبت” نام خود را از چشمههای آبگرمِ شهر لهاسا میگیرد [۳۴] . همانگونه که در نوشتار “ریشه نام شهر ری” در گاهنامۀ “شهرگان” گفته شد “شهرری” نیز در زیر پای “چشمهعلی” و به علت وجود آب این چشمه بوجود آمده است.
شهر “تفلیس” نیز بنابرآنچه گفته شد در آغاز به گرد چشمههای آبگرم محلّه آبانوتوبانی (Abanotubani) از محلّههای بخش قدیمی شهر “تفلیس” تشکیل شده است.
واژههای “تفلیس” (Teflis) و”تبیلیسی” (Tbilisi) به معنی چشمۀ آبگرم میباشند، چرا؟
شهر “تفلیس” دارای نامهای متعددی است که همگی از یک ریشه زبان گرجی کهن گرفته شدهاند. ولی در طول زمان دارای گویشهای چندی شده است. در تمامی این گویشها میتوان این نامها را به دو بخش تقسیم نمود به شرح زیر:
- نام گرجی کهن”تبیلیسی” (ت، بیلیسی) (T̕ bilisi) به دو بخشِ “ت” (T) و “بیلیسی” (bilisi)
- نام گرجی کهن “تپیلی” (ت، پیلی) (T̕ pili) به دو بخشِ “ت” (T) و “پیلی” (pili)
- نام گرجی کهن “تَبیلی” (ت، بیلی)(T̕ bili) به دو بخشِ”ت” (T) و “بیلی” (bili)
- نامی که روسها آن را رسمیت دادند “تبیلیسی” (Tbilisi) به دو بخشِ “ت” (T) و “بیلیسی” (bilisi).
الف: بخش “تف” در نام “تفلیس” و بخش “تب” (Tb) یا “ت” (T) در نامهای “تبیلیسی” (Tbilisi)، “تبیلی” (Tbili) و “تپیلی” (Tpili) به معنی “گرم و گرما” میباشد.
١-گفتیم واژۀ “تفلیس” از عربیزدگی نام کهن “تبیلیسی” (T̕ bilisi) یا “تبیلی” (T̕ bili) و یا “تپیلی” (T̕ pili) حاصل شده که در آن، حرفِ “ف” (f) بجای حرف “ب” (b) و یا “پ” (p) نشسته است.
۲-در شرح نامهای “تفتان”، “تفت” و “تفرش” گفته شد که “تف” (Taf) به معنی “گرم و گرما” است. در شرح نام “تفرش” علاوه بر این گفته شد که نامهای دیگر “تفرش” عبارتند از: “طبرس” (Tabras)، “طبرش” (Tabrash) و “طپرش” (Taprash) که همگی به معنی “چشمۀ آبگرم” میباشند. از این مقایسه میتوان نتیجه گرفت که اوّلاً “تف” به معنی “گرم و گرما” است که در نام کوه “تفتان” (یعنی کوه سوزان و داغ) به خوبی مشخص میشود. لذا در نام “تفلیس” نیز واژۀ “تف” به معنی “گرم و گرما” است. از این گذشته گفتیم نامهای “تفرش”، پیش از عربیزدگی “طبرس”، “طبرش” و “طپرش” نیز بوده است که در آن، واژههای “طب” (تب) و “طپ” (تپ) به معنی “گرم و گرما” میباشند. از مقایسۀ این نامها با نامهای کهنِ “تفلیس” یعنی “تبیلی” (T̕ bili) و “تپیلی” (T’pili) میتوان استنباط کرد که پیشوندِ “ت” (T) در این نامها نیز به همان معنیِ “گرم و گرما” میباشد.
٣-در شرح نامهای “تهران”، “طبس” و “تبّت” گفته شد بخش “ته” (Teh) در نام “تهران” و بخش “تب” (Tab) در نامهای “طبس” و “تبت” به معنی “گرم و گرما” است. از مقایسه این نام با نامهای “تبیلیسی” (Tbilisi)، “تبیلی” (T̕ bili) و “تپیلی” (T̕ pili) میتوان استنباط نمود که “تب” (Tb) و “ت” (T) در نامهای اخیر نیز به معنی “گرم و گرما” میباشند. بخصوص در مقایسه دو نام “تبت” و “تبیلیسی”، معنی واژۀ “تب” که “گرم و گرما” است با وجود چشمههای آبگرم در هر دوجای “تبت” و “تفلیس” تایید میشود.
ب: بخش “بیلیسی” (bilisi) در نام “تبیلیسی” (Tbilisi)، “بیلی” (bili) در نام “تبیلی” (T̕ bili) و “پیلی” (pili) در نام (T̕ pili) به معنی “شهر” و “محل و مکان” است.
١-در شرح نام شهرهای “اردبیل” (Ardabil) و “اربیل” (Erbil) گفتیم بخشِ “بیل” (bil) در این نامها به معنیِ “شهر” و یا “جا و مکان” میباشد. لذا میتوان استنباط کرد که بخشِ “بیلیسی” (bilisi) در نام “تبیلیسی” (Tbilisi)، بخش “بیلی” (bili) در نام “تبیلی” (T̕ bili) و “پیلی” (pili) در نام “تپیلی” (T̕ pili) نیز به همان معنی “شهر” و جا و مکان (Place) میباشد.
۲-در شرح نام شهر “بابُل” (Babol) گفتیم که بخش “بُل” (bol) در این نام به معنی “شهر” و “جا و مکان” است. لذا میتوان استنباط نمود که “بیلیسی” (bilisi)، “بیلی” (bili) و “پیلی” (pili) در نامهای “تبیلیسی” (Tbilisi)، “تبیلی” (T̕ bili) و “تپیلی” (T̕ pili) نیز به همان معنی “شهر” و جا و مکان (Place) میباشد.
٣-اگر بپذیریم که واژههای “پُل” (pole)، “پلیس” (polis) و “ویل” (ville) در نامهای “پرسپولیس” (persepolis)، “آکروپلیس” (Acropolis) و “بلویل” (Belleville) با واژههای “بیلیسی” (bilisi)، “بیلی” (bili) و “پیلی” (pili) در نامهای “تبیلیسی” (Tbilisi)، “تبیلی” (T̕ bili) و “تپیلی” (T̕ pili) شبیهاند میتوان استنباط کرد که واژههای اخیر نیز همانند “پُل” (pole) و “پلیس” (polis) و “ویل” (ville) به معنی “شهر” و محل و مکان (Place) میباشند.
سخن آخر
با توجه به تجزیه و تحلیل نامهای گوناگون شهر کهن “تفلیس” و وجود چشمههای آبگرم گوگردی در این شهر و بسیاری از دیگر شواهد عینی و جغرافیائی و تاریخی و باستانشناختی که شرح آنها گذشت میتوان به قاطعیت گفت، اوّلاً شهر کهن “تفلیس” در اثر وجود چشمههای آبگرم بوجود آمده است. ثانیا ً نامهای مختلف این شهر، چه “تفلیس” که نام عربی شدۀ این شهر است و چه نامهای کهنِ آن یعنی “تبیلیسی”(T̕ bilisi)، “تبیلی” (T̕ bili) و “تپیلی” (T̕ pili) همگی به یک معنی و به معنیِ “شهر چشمههای آبگرم” میباشند [۳۵] .
برگرفته از کتاب “ریشه یابی هزار و پانصد جانام کهن” نوشتۀ پژوهشگر دکتر مرتضی مومن زاده.
١ – www.wikipedia. com
۲ – چنانکه خواهیم گفت، شهر تفلیس دارای سابقهای بس طولانیتر از سدۀ پنجم میلادی میباشد.
۵– در ویکیپدیای فارسی تاریخ زندگی واختانگ یکم.
۶ – www.wikipedia, History of Narikala Fortress
٧- به واژۀ “ابان” (Aban) در نام “آبانوتوبانی” (Abanotubani) توجه شود، احتمال میرود که “آبان” به معنیِ “آب” و یا “آبها” باشد. شاید نام “آبانوتوبانی” نیز به معنیِ “چشمۀ آبگرم” باشد.
٨ – جالب است که مشابه این جمله را هومر در مورد چشمۀ آبگرم نزدیک به شهر “تروی” میگوید. او میگوید زنان “تروی” لباسهایشان را در آب این چشمۀ آبگرم میشستند. به نوشتار “تروی” از مجموعه نوشتارهای حاضر در گاهنامه شهرگان مراجعه شود.
٩ – Residence in Tehran dates back to 7000 years ago, January 12, 2015, Iran Front Page.
١٠ – محلّهها و دههای شمیران از قدیم برای تهرانیها حکم ییلاق را داشته است و مردم در تابستان برای فرار از هوای گرم تهران و استفاده از هوای خنک شمیران به شمیران میرفتند.
١۴- به شباهت تلفظ واژۀ “بد” یا “باد” (Bod) که تبّتی ها آن را سرزمین خود میدانند با واژۀ (Bad) که در کشور آلمان و برخی دیگر از کشورها به معنیِ “چشمه آبگرم” است توجه شود. این تشابه در شناسائی ریشه نام “تبّت” بسیار یاری رسان است.
١۵ – این نکته قابل توجّه است که گاهی نام یک جای کوچک در اثر مرور زمان به منطقه و یا رشتهکوههای گستردهای تعمیم داده میشود ؛ مثلاً رشتهکوههای زاگرس، زیستگاه کهن “ری”، کشور کروواسی، جزیره قبرس و شهر بعلبک چنانکه در شرح این نامها آمده همگی نام خود را از جاهای کوچکی گرفتهاند.
١۶ – زبانهای تورکیک (Turkic) از خانودهای زبانهایی است که لااقل از ٣۵ زبان مستند تشکیل شده است. مردم تُرکِ اوراسیا، از شرق اروپا گرفته تا قفقاز، شمالِ آسیا بهخصوص سیبری، شرق آسیا، آسیای میانه و آسیای غربی به این زبانها سخن میگویند.
١٩ – از نظر تلفّظ مقایسه کنید با جانام ایالت خود مختار “تبّت“.
۲٠ – امین الاسلام ابوعلی فضل ابن حسن طبرسی، معروف به شیخ طبرسی، ۴۶٨ تا ۵۴٨ هجری قمری. تلفظ این نام به جای “طَبْرَسی” (Tabrasi) اغلب به غلط “طَبَرْسی” (Tabarsi) خوانده میشود.
۲١ – همچنانکه در بارۀ شهر “تبریز” گفته شد ” گروِ” تبریز نیز ممکن است این چنین نقشی داشته باشد.
۲۴ – نام “بابلکان” از دو بخش “بابُل” و “کان” تشکیل شده است که در آن، واژۀ “کان” در حالت عام به معنیِ “مظهر آب” است. ولی در این مورد رود “باول” یا “بابُل” میباشد.
۲۶ – کتاب حدودالعالم من المشرقِ الی المغرب کتابی است که نویسندۀ آن شناخته شده نیست. لیکن برخی آن کتاب را به ابویوسف پیشاوری نسبت دادهاند. این کتاب در سال ٣٧۲ هجری قمری به زبان فارسی نوشته شده است که به کوشش دکتر منوچهر ستوده در اسفند١٣۴٠هجری شمسی توسط انتشارات دانشگاه تهران، با شماره ٧۲٧ منتشر شده است.
۲٨ -بابل سبزه دیار، نوشتۀ صمد صالح طبری، ١٣٨٧، بابل، اتشارات بهار نارنج، چاپ دوّم
٣٠– چنین ارگ و یا قلعهای بر بالای بلندیِ طبیعی، هزینه احداث آن را برای مقاصد دفاعی در مقابل متجاوزان کاهش میدهد. زیرا بخشی از ارتفاع قلعه که کار را برای دسترسی دشمن سخت میکند بطور طبیعی ایجاد شده است، مشابه این ارتفاعاتِ طبیعی برای ساختن استحکامات نظامی در تخت سلیمان، قلعهالموت، قلعۀ بابک و بسیاری جاهای دیگر وجود دارد.
٣١– در شهرهای اربیل، باکو، تخت سلیمان، تخت جمشید، دارابگرد و بسیاری از شهرهای کهنِ سرزمین ایران، چنین ارگهایی بر بالای برجستگیهای طبیعی ساخته شدهاند.
٣۴ – به نوشتار پیشین در گاهنامۀ “شهرگان”، زیر عنوان “ریشه و معنی نام “تبّت”، منطقۀ خودمختاری از کشور چین” مراجعه شود.
[۳۵] – اگر بخواهیم جایی را از نظر نام آن “جا”، بهعنوان خواهر خواندۀ “تفلیس” معرفی کنیم، شهر “تبریز”، مرکز استان آذربایجان شرقی مناسبترین گزینه خواهد بود. زیرا نامِ “تبریز” نیز چه از نظر گویش و چه از نظر علتِ نامگذاری دقیقاً هم ریشۀ نام “تفلیس” است. بگذریم از اینکه چشمۀ آب گرمِ “تبریز”، بهاحتمالقوی در اثر زلزلهای در حدود ۲هزار تا ۳هزار سال پیش خشک شده است. به نظر میرسد که این چشمه در محلّ معروف به “گرو”(Garow) در بخش تاریخیِ شهر “تبریزِ” امروزی واقع بوده است. این محلّه هنوز هم به نام محلّه “گرو” معروف است.