زنان در دارالخلافهی ناصری
شناخت دارالخلافهی ناصری همانند هر شهر دیگری، از وجوه مختلفی امکان پذیر است. یک بار میتوان به جنبههای کالبدی آن اهمیت داد و بار دیگر میتوان نقاط تمرکز را بر اساس وقایع اجتماعی مشخص کرد، میتوان تحولات سیاسی را تاثیرگذارترین عامل در نظر گرفت و در پرتوی آن تحولات شهر را دنبال کرد و یا به جستجوی نقش عوامل طبیعی در این شکلگیری و تحولات پرداخت. بی شک هر یک از این نظرگاهها و صدها نظرگاه محتمل دیگر، دریچهای به سوی دارالخلافه ناصری میگشاید که نقاط مبهمی از گذشتهی تهران را روشن میسازد. بدین ترتیب کنکاش در هر آنچه از تهران ناصری و زندگی مردمان آن نمیدانیم اهمیت دارد.
از دارالخلافهی ناصری، حدود و ثغورش، تحولات آن و وقایع اجتماعیای که در آن رخ داده است بسیار سخن گفته میشود؛ اما به زندگی روزمرهی ساکنانش و حضورشان در فضاهای شهری کمتر پرداخته شده است. شهر در ارتباط با افرادی که در آن سکونت میکنند، معنا مییابد. به عبارتی یک شهر خالی از سکنه را میتوان به جسمی فاقد روح تشبیه کرد. این حضور علاوه بر اینکه به شهر معنا میبخشد در ارتباط بین ساکنان نیز تعریف میشود. ساکنان شهر، خود در شکل دادن به تجربهای که سایر افراد از زندگی در شهر کسب میکنند موثرند. افراد در ارتباط با یکدیگر زندگی میکنند و نمیتوان اهمیت این رابطهی دو سویه را نادیده گرفت یا کمرنگ پنداشت؛ پس آنچه ساکنان دارالخلافهی ناصری از حضور دیگری در شهر ادراک میکردند، خود شکل دهندهی بخشی از تجربهی سکونت آنها بود.
یکی از مسائلی که در تعقیب ردپای ساکنان تهران ناصری از نگاه سایر ساکنان آن شهر به وضوح خودنمایی میکند، نمود پر رنگ تفکیک جنسیتی است. مردان که اکثر خاطره نویسان آن دوره را شامل میشوند در موارد بسیاری که به مناسبهای شهری و توصیف حضور افراد در سطح شهر پرداختهاند از اشاره به جنسیت فروگذاری نکردهاند. اگرچه بر اساس اسناد و سایر مدارک باقیمانده از دوران ناصری میتوان ردپاهایی از حضور روزمرهی زنان در اکثر نقاط شهر پیدا کرد؛ اما آنچه از حضور زنان در مقام نیمی از جمعیت دارالخلافه ناصری در سطح شهر ثبت شده اغلب حضوری تعریف شده در مرزهای مشخص اجتماعی و فیزیکی است که در آن بین مراسم مذهبی مهمترین تجلیگاه حضور زنان در سطح شهر بوده است.
در دارالخلافهی ناصری مناسبتهای مذهبی در سطحی شهری زنده نگاه داشته میشد و حضور زنان از اقشار مختلف در حین برگزاری آن نیز چنان پذیرفته شده بود که بخش لاینفکی از آن به نظر میرسید. این نوع از حضور زنان در سطح شهر و اهمیت آن چنان در نگاه مردانی که خاطرات خود را ثبت کردهاند شاخص است که بخش عمدهای از توصیف را شامل میشود و عموما از حضور خود مردان نیز پر رنگتر جلوه میکند.
در بین مراسم مذهبیای که در دورهی ناصرالدینشاه در تهران برگزار میشد، یکی از مهمترین نمونههایی که اهمیت حضور گروهی زنان در سطح شهر را آشکار میکند «مراسم بیست و هفتم رمضان در امامزاده زید» است. این مراسم مختص زنان بود و مردان از شرکت در آن محروم بودند؛ اما حضور زنان در خیابانهای مجاور امامزاده در مسیر رفت و برگشت چنان تغییری در چهرهی شهر ایجاد میکرد که افراد زیادی را برای تماشا فرا میخواند. عینالسلطنه در سالهایی که خاطرات مربوط به دورهی حکومت ناصرالدینشاه را نگاشته است هر سال به برگزاری یا عدم برگزاری این مراسم اشاره کرده و در واقع روز بیست و هفتم رمضان را با یاد این مناسبت همراه میکند. او به تجمع «متجاوز از دو سه هزار زن» در این روز در امامزاده زید اشاره دارد و از تجمعی مینویسد که کمکم در درون امامزاده شکل میگرفت؛ اما در هنگام غروب و وقت ادای نماز به یک باره با خروج همگانی زنان چهرهای شهری به خود میگرفت و دیگر مختص به زنان نبود.
عصر بازار رفتم. جمعیت زیاد بود … در راه جمعیت زیادی دیدم که به امامزاده زید میرفتند زنهای طهران اعتقاد تامی دارند که در روز بیست و هفتم به امامزاده زید رفته حنا جهت هر حاجتی و مرادی و آرزویی درست کرده به همدیگر پخش کنند… رنگ آب حوض از شدت حنا قرمز میشود و عصر به زور چوب و کوزههای آب زنها را بیرون کرده نماز میخوانند. باری تمام کوچه و خیابانها و بازار مملو از زن بود که همه از امامزاده زید مراجعت میکردند.[۱]
حضور زنان در مسجد سپهسالار در ماه رمضان از دیگر نمونههایی است که جایگاه شهری زنان در دارالخلافه ناصری را البته این بار در ارتباط با مردان نشان میدهد. اشاره به مسجد سپهسالار مهمترین بخش خاطرات ماه رمضان در تهران ناصری را شکل میدهد. در این ماه در صحن مسجد دست فروشان بساط پهن میکردند و بازاری موقت ایجاد میشد و عدهی زیادی از مردم، برای خرید و یا صرفا حضور به آن مکان میرفتند که اکثر آن جمعیت حاضر را زنان تشکیل میدادند. عین السلطنه در خاطرات خود درباره مسجد سپهسالار نوشته است:
قرار گذاشته بودیم به مسجد سپسالار برویم. چهار ساعت به غروب مانده رفتم. جمعیت زیاد بود. تمام حجرات مرتبهی پایین مسجد را از هر قبیل اسبابی چیدهاند. زن خیلی بیش از مرد بود. اغلب زنها روزها اینجا هستند. به بازار کمتر میروند و این مسجد هم کمتر از بازار اسباب ندارد. از هر متاع فرنگی و ایرانی جمع کردهاند. در حقیقت مسجد نیست کاروانسرای خوبی است.[۲]
توصیفی که از مسجد سپهسالار در ماه رمضان ارائه میشد کمی با توصیفهای غالب متفاوت است. در ماه رمضان زنان و مردان در حیاط تفکیک میشدند؛ اما دالانهای ورودی و خیابانهای اطراف مشترک بود و در این فضاها تفکیک جنسیتیای که عموما در فضاهای شهر احساس میشد از بین میرفت.[۳] ناصرالدینشاه خود یکی از افرادی بود که در هر سال به مسجد سپهسالار سر میزد و از کسبه خرید میکرد. گردش ناصرالدینشاه و همراهان او در خود صحن مسجد با حضور در جمع زنان همراه بود و مانند زمانهای زیارت او از حرم شاه عبدالعظیم، در مسجد سپهسالار نیز شاه در ارتباط مستقیم با زنان قرار میگرفت و بدین ترتیب این مکان نیز یکی از مکانهایی بود که زنان اعتراضات اجتماعی خود را به شاه منعکس میکردند.
البته حضور زنان در فضاهای شهری دارالخلافهی ناصری محدود به شرکت در مراسم مذهبی یا بازدید از اماکنی مانند مساجد و امامزادهها نبود. زنان عادی شهر برای خرید مایحتاج به بازار میرفتند، برای استقبال از شاه در خیابانها صف میکشیدند، برای تماشای تعزیه به تکیه دولت یا منازل افرادی چون منیرالسلطنه مادر کامران میرزا میرفتند و یا حتی حاجتشان را از توپ مروارید میدان توپخانه طلب میکردند. هرچند این موارد شامل تمام اقشار نمیشد و علیرغم آنچه از حضور زنان عادی در سطح شهر گفته شد، در آن دوران خروج زنان درباری از حریم کاخها حتی برای همین حضور اندک در فضاهای عام شهری در بین باقی مردم چندان رایج نبود و عموما عبور و مرور زنان درباری در قالب کاروانهایی در محاصرهی فراشانی صورت میگرفت که با ندای «دور شو، کور شو» خیابانها را از حضور افراد عادی خالی میکردند.
فارغ از آنچه از حضور زنان در فضاهای شهری برای رفع نیاز یا تفریح گفته شد، وقایع اجتماعی دورهی سلطنت ناصرالدینشاه نیز بر میزان و شیوهی حضور زنان در دارالخلافهی ناصری تاثیر داشتند. معضلات اجتماعی اواخر دورهی ناصرالدینشاه حضور زنان را در سطح شهر پر رنگ کرد. در اسناد باقیمانده از برخی جنبشهای اجتماعی آن دوره مانند جنبش تنباکو یا بلوای نان نقش زنان به طور مشخص ثبت شده است.[۴] اوج این نوع از حضور زنان در شهر که در واقع نمایانگر نقش اجتماعی و سیاسی آنها بود در جنبش مشروطه آشکار شد و با تحولاتی که در پی آن در عرصههای اجتماعی و سیاسی رخ داد حضور زنان در فضاهای شهری بیش از پیش تثبیت شد.
آنچه نقل شد گریزی بود به حضور زنان در فضاهای شهری دارالخلافه ناصری که از متون دست اول باقیمانده دریافت میشد و از حیث اهمیتِ ثبت در دوران خود ارزش مداقه و تدقیق داشت؛ اما بی شک از طرق دیگر نیز میتوان ردپای زنان در دارالخلافه ناصری را جستجو و وجوه دیگری از آن را آشکار کرد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
پینوشتها:
[۱] قهرمان میرزا سالور، روزنامهی خاطرات عینالسّلطنه، جلد اول، ص ۲۷۴
[۲] قهرمان میرزا سالور، روزنامهی خاطرات عینالسّلطنه، جلد اول، ص ۲۷۴
[۳] قهرمان میرزا سالور، روزنامهی خاطرات عینالسّلطنه، جلد اول، ص ۷۰۸.
[۴] سیمین فصیحی، «تاریخ نگاری زنان»، ص ۳۰.
[clear]
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید