سروناز احمدی؛ مقاومت یعنی اونیکه اینبار خسته بود، ما نبودیم!
سروناز احمدی بعد از آزادی در اینستاگرام نوشت:
روز پنجم انفرادی شب بردنم هواخوری. جلوی اون اتاق کوچیک، خیلی بزرگ جلوه میکرد. وقتی درو پشت سرم بست، موندم که با این حیاط چیکار کنم. شروع کردم تند تند راه رفتن. که یهو دیدمت. یه ستاره پرنور تو یه آسمون سرخ. عین تو. دلتنگیم تموم شد. ناخودآگاه موقع دویدن شروع کردم بال زدن. من منتظر اون روزم که دو تا بالَم اونقد بزرگ شه که اون سقف مربع مربع رو بِکَنم و فقط آسمون بمونه بینمون. آسمونی که غرق ستارهست هنوز.
من فقط بلدم از زندگی بنویسم، از نور ستاره. سیاهی هم بودا، نه که نبود، خیلی هم سیاهی بود، اونقد که فکر میکنم اگه بیشتر از یه بار سیاهیش رو تعریف کنم دلم میترکه. صبر میکنم برای روزی که وقتی سیاهی رو میگیم دلمون نمیترکه.
فقط میگم دیدم که هر جا ستم هست، مقاومت هم هست. زندگی هست. خب اون چشمبند و دمپایی و چادر تحقیرکنندهست. روز اول هم سخته. روز اول ولی مقاومت میشه شکل دستی که از زیر چادر یواشکی میزنه رو پات و دستتو میگیره بدون اینکه اسم همدیگه رو بدونید.
یه شب دیگه هم نور میشه شکل گوگوش. میشه صدای تو که نمیبینمت ولی میشنومت. صدای تو که از شهر غریبه بینشونی اومدی، تو که تو زندونم با تو من آزادم.
تو باور نکنی شاید ولی من دیدم مقاومت میشه شکل بند انداختن با نخ پتو. میشه دست کشیدن به موهای هماتاقیت وقتی تو کابوس بیدار میشه. میشه نون و گوجه و دو تا پنیر، نصفه شب، هفت نفری.
زندگی میشه شکل وقتی که مامانت پشت تلفن میگه یکی از بچههای دروازه غار هی زنگ میزنه که میخوام بیام دم زندون. ازش پرسیده چن سالته بچه؟ گفته ۱۱. من ۷۲ ساله هم دیدم.
مقاومت یعنی این بار اونی که خسته بود ما نبودیم. ما چقدر زیاد بودیم، چقدر فرق داشتیم ولی چقدر نزدیک بودیم.
تعریف از خود نباشه ولی آزادی میشه شکل وقتی که مترجم رو به دیوار نشسته ولی خبر بهش میرسه که کتابت منتشره.
زندگی میشه شکل تو، تو که اتفاقی توی صف ملاقات میبینمت و بین جمعیت پر از بوسه میشم.
بله آقا! من هنوز جوونم و عاشق و هنوز عین بچگیام میخندم. جور دیگه نمیتونم باشم. نمیتونم.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید