Advertisement

Select Page

سفر به جهان خُرد

سفر به جهان خُرد

پزشکی قرون وسطی در اروپا و نیز در ممالک اسلامی، از جمله ایران، عمدتا بر پایه نظریه‌های جالینوس بنا شده بود. جالینوس قرن ها سلطان بی رقیب عرصه پزشکی بود. دیگر بزرگان طب هم، مثل ابوعلی سینا، بیشتر شارحین نظریه های جالینوس بودند. از حدود قرن شانزده میلادی ، علم تشریح بدن انسان شروع به رشد و رونق کرد. نقطه اوج این رونق  سال ۱۵۴۳ میلادی بود. در این سال آندره‌آس وسالیوس Andreas Vesalius  پزشک بلژیکی کتاب تشریح خود را در هفت بخش منتشر ساخت و در آن ایرادهای فراوان تشریحی نوشته های جالینوس را آشکار کرد. جالب آن که در همین سال هم بود که کتاب کوپرنیک درباره گردش سیارات به دور خورشید و رد نظریه بطلمیوس منتشر شد.  سال‌ها بعد، در سال ۱۶۲۸، ویلیام‌‌هاروی William Harvey  پزشک انگلیسی، گردش خون را کشف کرد. با پیشرفت آناتومی ‌و کشف گردش خون ،بنای طب کهن  جالینوسی کم کم متزلزل شد. با این همه پزشکی نوین در واقع در قرن نوزدهم ، با کشف سلول‌ها و کشف میکروب‌ها متولد شد. هیچیک از این دو دستاورد، بدون داشتن میکروسکوپ امکان پذیر نبود. میکروسکوپ گویی کلیدی بود که بشر با ان دروازه طب نوین را گشود.

تاریخچه ذره بین و عینک و میکروسکوپ ظاهرا در یک طیف و به دنبال هم قرار می‌گیرد. عدسی سازان بودند که بذر میکروسکوپ را پاشیدند. در حدود قرن یازدهم میلادی مهره‌هایی از جنس شیشه ساخته می‌شد که می‌توانست نوشته‌های ریز را درشت کند. در قرن ۱۳، کشیش و دانشمند انگلیسی رابرت گروس تست Robert Grosseteste  و پس از او راجر بیکن Roger Bacon  ، دیگر کشیش دانشمند قرون وسطی، رساله‌هایی درباره علم نور، عدسی‌ها و بزرگ نمایی نوشتند. اولین عینک هم در همان قرن سیزدهم در  ایتالیا ساخته شد. در آخرین سال قرن سیزدهم، یعنی در ۱۲۹۹ میلادی، رساله ای در دست است که در آن به عینک برای تسهیل خواندن اشاره شده است. به این ترتیب می‌توان کم و بیش با اطمینان گفت که در ابتدای قرن ۱۴ میلادی، عدسی یعنی شیشه ای همگرا که توان بزرگ نمایی اشیا کوچک را دارد، کاملا در دسترس قرار داشت. اما شگفت آن که از آن عدسی‌ها تا اولین میکروسکوپ هنوز ۳۰۰ سال راه بود.

جالب اینجا است که هنوز به دقت نمی‌دانیم چه کسی میکروسکوپ را اختراع کرد. در ۱۵۹۰ یک عینک ساز هلندی به نام Zacharias Jenssen به همراه پدرش Hans Jenssen با کنار هم گذاشتن چند عدسی ساده در داخل یک لوله یک میکروسکوپ مرکب ساختند. در حول و حوش همان سال‌ها ، گالیله، هنگام کار بر روی تلسکوپ خود، چند عدسی را پشت سر هم قرار داد و متوجه شد که اشیا ریز را هم می‌توان از این راه به طور قابل ملاحظه‌ای بزرگ کرد. شاگردان گالیله در حدود سال ۱۶۱۰ از میکروسکوپ ساخت گالیله به وضوح اسم برده‌اند. یک هلندی دیگر به نام Cornelis Debrel هم در سال ۱۶۲۰ میکروسکوپی را عرضه کرد و مدعی شد که او بوده که اول بار میکروسکوپ را طراحی کرده است. هنوز نام یکی دو نفر دیگر را هم می‌توان برد که مدعی اختراع میکروسکوپ هستند. مناقشه بر سر کسب این اعتبار هنوز حل نشده است و مورخین علم هنوز به نتیجه قطعی نرسیده‌اند. اما به هر حال می‌دانیم که میکروسکوپ مرکب، یعنی میکروسکوپی که از پشت سر هم گذاشتن چند عدسی همگرا درست شده باشد، در حدود سالهای ابتدایی قرن هفدهم در اختیار بشر قرار گرفت.

جالب اینجا است که این وسیله در ابتدا میکروسکوپ خوانده نمی‌شد. خود گالیله، در سال ۱۶۲۴، این وسیله را  occhialino یعنی عینک کوچولو نامید؛ هرچند که منطقا این دستگاه باید بسیار بزرگ‌تر از یک  عینک می‌بوده است! شاید هم این نامگذاری به نوعی به محتوای ذهن گالیله اشاره دارد. به هر حال توجه گالیله به ستاره‌ها بود و برای او ظاهرا تلسکوپ ابزار بسیار مهم‌تر و جالب‌تری محسوب می‌شده است . شاید به همین دلیل او این دستگاه را با صفت کوچولو خوانده، انگار که به چشم او آنچنان مهم نمی‌امده است. به هر روی، این تنها یک حدس است.

 میکروسکوپ مرکب ، چه از نظر بزرگ نمایی و وضوح تصویر و چه از نظر راحتی و امکان کار، بسیار کند به رشد خود ادامه می‌داد و هنوز برای آن که به طور جدی قابل استفاده شود راه درازی در پی داشت. در سال ۱۶۶۰ رابرت هوک، دانشمند انگلیسی ، میکروسکوپی ساخت که بزرگ نمایی حدود  برابر۵۰ داشت و از نظر ساختاری، مثلا نحوه قرار گیری لوله یا جای نمونه، می‌توان آن را نیای میکروسکوپ‌های امروزی دانست. با همین میکروسکوپ بود که رابرت هوک مقاطعی از بافت چوب پنبه را نگاه کرد و حفره‌های آن را «سلول» نامید. هوک مشاهدات خود را در سال ۱۹۶۶ در کتاب معروف خود با نام Micrographia  چاپ کرد.

علاقه هوک بیشتر آن بود که با میکروسکوپ خود چیزهای آشنای هر روزه را در قامت بزرگ تر نشان دهد؛ چیزهایی مثل دانه‌ها، پارچه، حشرات و امثال آنها. اما کارهای هوک بر مرد دیگری تاثیر گذاشت و او بود که، با میکروسکوپ، انقلابی در زیست شناسی پدید آورد.

زمان ، قرن هفدهم و دوران پس از رنسانس بود. زنجیرهای اندیشه پاره می‌شدند. علم نوین هم کم کم پا می‌گرفت. هلند هم در همین زمان دوران طلایی خود را می‌گذراند و مکان مناسبی بود برای پرواز ذهن. این زمان در هلند هم دوره بهبود کار و کسب و تجارت بود و هم دوران رونق هنر و اندیشه. از فیلسوفان دکارت و اسپینوزا در هلند پناه می‌جستند .در نقاشی رامبراند Rembrandt و ورمیر Vermeer در آنجا سر بر می‌آوردند و در علم هم هلند سرزمین دانشمندانی چون دو گراف Regnier de Graaf و کریستیان هویگنس Christiaan Huygens بود. اما فضای فکری زمان حتی به دانشمندان غیر حرفه‌ای هم مجال بروز و ظهور می‌داد. این گونه شد که مشهور ترین دانشمند هلند، از قضای روزگار ، یک دانشمند آماتور شد که تحت تاثیر کارهای رابرت هوک و میکروسکوپ او قرار گرفته بود.

آنتونی فان لیوونهوک Antonie van Leeuwenhoek  یک تاجر پارچه هلندی بود. در سال ۱۶۶۶ یا ۶۸ سفری به لندن کرد و در آنجا با کتاب Micrographia  رابرت هوک آشنا شد و سخت تحت تاثیر ان قرا گرفت. تصویرهای میکروسکوپی جالبی از پارچه در آن بود که توجه تاجر را به خود جلب کرد. او هم که احتمالا میل داشت وسیله‌ای داشته باشد که الیاف پارچه را با وضوح بیشتری ببیند شروع به کار روی عدسی‌ها کرد. او توانست عدسی‌هایی بسازد که برخی حدود ۲۷۰ برابر امکان بزرگ نمایی داشتند. او برای عدسی یک دستگاه ساده هم طراحی کرد که می‌شد عدسی را در آن جای داد و به راحتی در دست گرفت و استفاده کرد. به این ترتیب، در همان سال‌های پایانی دهه ۱۶۶۰، لیوونهوک توانست یک میکروسکوپ بسیار کارای ساده و نه مرکب، یعنی میکروسکوپی با یک عدسی و نه با چند عدسی، بسازد.

گاهی لیوونهوک  را به اشتباه مخترع میکروسکوپ می‌نامند. اما آن چه جایگاه او را در تاریخ علم یگانه می‌کند نقشی است که او به عنوان یک میکروسکوپیست دقیق و با پشتکار بازی کرد. علاقه این تاجر پارچه از پارچه‌ها فراتر رفت. او شروع کرد که با میکروسکوپ خود جهان را دوباره نگاه کند. لیوونهوک همه چیز را زیر میکروسکوپ خود می‌گذاشت. آب برکه، آب باران، حشرات، خون، بزاق، اشک‌،عرق، جرم دندان، مایع منی و هر چیز را که بتوان تصور کرد. علاوه بر این برش‌ هم تهیه می‌کرد، یعنی اشیا را با تیغ، نازک می‌برید تا برش‌های نازک تر را با دقت بیشتری بتواند زیر میکروسکوپ ببیند. او در مشاهدات خود هرچه را که می‌دید به دقت شرح می‌داد. هرچند خودش نمی‌توانست نقاشی کند ولی آن را به  یک نقاش می‌سپرد و به دقت بر کشیدن آن نظارت می‌کرد. او حاصل مشاهداتش را طی نامه‌هایی برای انجمن سلطنتی علوم می‌فرستاد. در ابتدا به خاطر نداشتن سابقه علمی از فرستادن نامه به انجمن اکراه داشت اما با پشتیبانی و دلگرمی دو گراف که هموطن او و دانشمندی عضو انجمن بود به این کار راضی شد. لیوونهوک در طول پنج دهه عمر خود، دهها میکروسکوپ ساخت و صد‌ها نامه از این دست برای انجمن فرستاد. طی این نامه‌ها او برای اولین بار تک یاخته‌ها و باکتری‌ها را دید و آنها «حیوانات کوچک» animalcules نامید که در آب برکه‌ها و دریاچه‌ها و چاه‌ها زندگی می‌کنند. همین طور اسپرم ها را با دقت شرح داد. هرچند لیوونهوک تحصیلات رسمی ‌نداشت اما به پاس فعالیت‌هایش در پیشبرد علم، در سال ۱۶۸۰ انجمن سلطنتی علوم انگلستان او را به عضویت خود پذیرفت.

لیوونهوک اولین انسانی بود که به جهان موجودات خُرد سفر کرد. میکروسکوپ‌های او دریچه‌های این جهان را به روی انسان گشودند و به این ترتیب، راه برای علم میکروب شناسی و شناسایی میکروب‌ها به عنوان عامل بیماری باز شد. همچنین لیوونهوک به همراه رابرت هوک پایه‌های مشاهداتی را گذاشتند که بعد‌ها در قرن نوزدهم تبدیل به نظریه سلولی در طب شد. این نظریه در واقع نقطه گسست پزشکی از جهان بینی جالینوسی و شروع دوران پزشکی مدرن بود؛ اما بیان آن خود مجالی دیگر می‌طلبد.

لطفاً به اشتراک بگذارید
Advertisement

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

تازه‌ترین نسخه‌ی دیجیتال هم‌یان

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها:

Verified by MonsterInsights