سه شعر از مهیار مظلومی
مهیار مظلومی متولد ۱۳۵۹، دکترای نانوتکنولوژی دارد و از سال ۱۳۷۸ به صورت جدی شعر و داستان کوتاه و ترجمه را دنبال میکند. او قبل از خروج از ایران در سال ۱۳۸۸ در انجمن شاعران معاصر فعالیت داشت و پس از آن در کانادا در فعالیتهای مختلف ادبی و شب شعرها همکاری داشته است. در یک سال گذشته او برنامه ای به نام “در کوچه باغ شعر” را در رادیو نماشوم اتاوا اجرا میکند که به بحث و بررسی شعر معاصر ایران میپردازد. در زمینه ترجمه او اشعار مختلفی از شاعر آمریکایی چارلز بوکفسکی را ترجمه کرده است. اخیرا دو شعر از او در مسابقات شعر کوتاه استان اونتاریو به انگلیسی منتخب داوران شده است. مهیار کتابهایش را به صورت رایگان در اینترنت منتشر میکند. مجموعه اشعار او با نامهای “پیش از خواندن قاف”، “بهانه های بیرنگ زندگی”، “اِدمونتونیه” و “تغییرات اقلیمی که منجر به مرگ دایناسورها گردید” را از کانال تلگرام او میتوانید دریافت کنید. همچنین ترجمه کتاب “عشق سگی است از جهنم” نوشته چارلز بوکفسکی و ترجمه مهیار مظلومی را هم از همان کانال میتوانید دریافت کنید.
آدرس کانال تلگرام @mahyarmaz
(۱)
سهم من از نگاهت
کلماتی ست که درز می کنند از چشمانت،
و می نشینند روی دستانم.
من زل می زنم بهشان،
ساکت،
و همه شان را سر می کشم.
گفتی: چونی؟
گفتم: بر سر باد نعره می زنم
که همه چیز را بر هم زد
و کلماتت را برد.
گفتی: کلامی که بیرون بیاد و “تو” نباشد، باید برود.
و من “لام” را مزه می کردم هنوز،
مثل لبهایت.
گفتی: کجایی؟
گفتم: کنارت.
گفتی: این بگذرد،
و من “ب” را می بوییدم،
مثل بودنت.
گفتی: چشمانت را ببند.
بستم.
گفتی: چه میبینی؟
و من سین را میدیدم.
(۲)
بوی باروت،
عطر زنی ست،
که دل در گرو سرباز دشمن دارد،
و با هر شلیک میمیرد.
کمینگاه،
زنی ست،
در انتظار.
ویرانی،
زنی ست،
که دلش میتپد،
و خاموش است.
سربازها را مرخص کنید،
بگذارید زنان عاشقی کنند،
دنیا بهتر خواهد شد.
(۳)
دلتنگی،
به سربازی می ماند،
که مدام فرو می رود
در گل و لایِ میدان نبرد.
با هر قدم فرو می رود،
و پیش می رود.
فروتر می رود،
و پیشتر می رود.
آنگاه به تمامی فرو می رود،
و کسی نمی بیند
که سرباز هنوز در زیرِ زمین پیش می رود.
مانند دلتنگی که به استخوان می رسد.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید
Mahyar Mazloumi