Advertisement

Select Page

شعری تازه از رضا عابد

شعری تازه از رضا عابد

 

ما صدای “نه به جنگ” بودیم
صدا
تا کودکی که لی لی می‌کرد
به ساعتی هم لالا
صدا
تا مادری که لالایی می‌خواند
“ای مهسای ناز قندی
اسبتو کجا می‌بندی؟
زیر درخت نرگس
داغ تو نبینم هرگز”
پرتاب می‌کرد
برای همه کودکان “بی سن” فردا
صدا
تا …
زیستن‌مان پر از پس لرزه بود
در سرزمین خنده و غش! که گل و بلبل و گریه را هم قاطی داشت
و
داغ پنهان بود پشت درفش
مهسا‌ها یک به یک شدند آرمیتا
و آرمیتاها شدند بیشمار نام‌
تا نامی از همه بی‌نامی سنجاق شده بر پیراهن خونی
و
این لج صدای دیگر بود
“ویران باد همه دل‌های عاشق!”
تا
آشفتگی‌
تا
تب و تبخال
تا
ادبار …
تا
موشکی که با داغ و خیال و ترفند پرتاب می‌شد
به نام جنگ
به نام حیلت و رسوایی و تجارت فراگیر
تا
شعری که تلف شد
“فغان ز جغد جنگ و مرغوای او …”
در سرزمین خسته

“رضا عابد”

 

لطفاً به اشتراک بگذارید
Advertisement

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

تازه‌ترین نسخه‌ی دیجیتال هم‌یان

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها:

Verified by MonsterInsights