Advertisement

Select Page

غزل تازه‌ای از رضا حدادیان

غزل تازه‌ای از رضا حدادیان
دائم‌ پراست از چمدان، ایستگاهِ باد
انگار خانه کرده سفر، در نگاهِ باد

راه گریز نیست مرا از منی که هست
خیمه زده ست دور و برمن، سپاهِ باد

در قحطی امید، شده سالهای سال
آغوشِ مهربانِ درختان، پناهِ باد

از بس که سر کشیده جنونِ همیشه را
دیگر نمانده است ، سری در کلاهِ باد

در شعرِ من قلمرو او جا نمیشود
بی انتهاست سلطنتِ پادشاهِ باد

یک شیشه اشک ناب برایت می آورد
افتد اگر به میکده ی اَبر، راهِ باد

هو هو کنان، زمین و زمان رقص می کنند
تا می رسد صدایِ دَف اَز خانقاهِ باد.


#رضاحدادیان‌

لطفاً به اشتراک بگذارید
Advertisement

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

تازه‌ترین نسخه‌ی دیجیتال هم‌یان

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها:

Verified by MonsterInsights