فرهنگ واژگان جدید زبان پارسی: از آب بازی تا نیویورک!
لغت نامه نوروزی
فرهنگ واژگان جدید زبان پارسی: از آب بازی تا نیویورک!
دایره واژگان مورد استفاده در ادبیات فارسی، در سال۹۰ هم کمی از سالیان پیش فراخ تر شد. چرا که به تناسب وقایع اتفاقیه در این سال، کلماتی چند به این دایره اضافه شدند. جهت بیکار نبودن در ایام نوروز فراگرفتن معنی این لغات تازه وارد به زبان شیرین پارسی خالی از فایده نیست.
آب بازی: یک نوع عملیات پیچیده است که طی آن عده ای اغفال می شوند تا در یک پارک جمع شوند و روی هم دیگر آب بپاشند و امنیت ملی را خیس کنند.
احزاب: نام یکی از جنگ های صدر اسلام است. اما چون ما آدم های صلح طلبی هستیم این کلمه را کلا تعطیل کردیم تا دیگر جنگ نشود.
اختلاس: یک نوع تشریک مساعی است. یعنی یک کاری است که همه برای انجام آن اختلافات را کنار می گذارند و دست در دست هم از عهده اش بر می آیند. (البته از عهده کشف و مبارزه و ریشه کنی آن!)
اسکار: یک جایی است که تصویرهایش در تلویزیون ما جا نمی شود و برای دیدنش باید از تلویزیون مردم استفاده کنیم. همچنین نام یک مجسمه بی ریخت است که بعضی ها معتقدند هرکس در طول یک سال بیشتر بتواند سیاه نمایی کند، می تواندآن مجسمه را بگیرد.
اینترنت ملی: یک جایی است که در آن هیچ یک از اهالی کشور خارج را راه نمی دهیم تا دور هم خوش باشیم. هرکدام از آقایان هم می خواهند کانکت شوند باید یا الله بگویند که یک وقت یک نا محرم آنلاین نباشد.
بودجه: همان پیک شادی است. یعنی یک جور مشق است که دولت شب عید به نمایندگان مجلس می دهد تا در ایام تعطیلات آن را بخوانند و تکالیفش را بنویسند و بعد از تعطیلات عید به دولت بدهند.
پهپاد: چیزی شبیه توپ فوتبال است. یعنی اگر بیفتد در حیاط خانه همسایه، آن را به آدم پس نمی دهند و از پشت در می گویند "بچه برو در خونه خودتون بازی کن." فرقش هم با توپ این است که صاحبش فکر می کند همه جا جلوی در خانه خودش است.
تحریم: هنوز معلوم نیست که دقیقا یعنی چه! مثلا وقتی آنها ما را تحریم می کنند از ما نفت نمی خرند و وقتی ما آنها را تحریم می کنیم به آنها نفت نمی فروشیم که هر دوتایش یکی است و معلوم نیست که چه کسی تحریم کرده و چه کسی شده است؟
تنگه هرمز: جایی شبیه خانه سینما. یعنی جایی که هر وقت اراده کنیم می توانیم آن را ببندیم.
جریان انحرافی: چیزی است شبیه شعر معروف "من نبودم دستم بود، تقصیر آستینم بود."
جبهه: جایی است که علی القاعده باید در آن جنگ کنند. اما بعضی ها تلاش می کنند تا در آن با هم دوست بشوند و یکی بشوند و دست آخر سیزده تا می شوند.
جن گیر: این کلمه دو حالت دارد. یعنی یا یک نوع آدم است که به جن ها گیر می دهد یا یک نوع آدمی است که جن ها به او گیر می دهند. اما در هر دو صورت ربطی به دولت ندارد!
خاوری: یک نوع اشاره غیر مودبانه به یک فرد محترم و زحمتکش که ماشین خاور دارد و با آن کار می کند. البته در سال ۹۰ این فرد در مسیر تهران به تورنتو مشغول به کار بوده است.
سکه: چیزی برعکس سوراخ است. یعنی سوراخ یک گردی تو خالی است و سکه یک گردی تو پر است!
برخی از اقراد نادان که فکر می کنند خوردنی است، آن را می خرند. اما ما چون به حرف آقای وزیر گوش می کنیم و ایشان گفته اند سکه خوردنی نیست آن را نمی خریم.
سوال: گویا در قرن هفتم هجری قمری افرادی بوده اند که یک چیزهایی را که می دانسته اند دوباره می پرسیدند. یک عنصر مغلوم الحالی به نام سعدی هم به این آدم ها گفته "چو دانی و پرسی سوالت خطاست" بنابراین این کلمه مربوط به الان نیست و اشتباهاً به فرهنگ لغات سال ۹۰ وارد شده است، به همین خاطر است که بعضیها آن را با شوخی جواب می دهند، تا دور هم صفا کنند.
سه هزارمیلیارد: یعنی یک عدد سه که دوازده تا صفر جلویش است و بعضی ها فکر می کنند که زیاد است. اما اشتباه می کنند.
علی دایی: نوعی اعتراض نرم است که برای براندازی مربیان استفاده میشود. پیش از اخلاقی شدن فوتبال به جای این روشهای نرم، از اجسام سختی مانند شیر سماور، توپ، تانک و فشفشه استفاده می شد.
کفاشیان: کسی که هم کاندیدا بشود، هم انصراف ندهد، هم انتخاب شود، هم استعفا ندهد، هم بازنشسته باشد. در بعضی از نسخ به کسی خطاب شده که به جز شورت فوتبالی با سایر شورت ها عکس دارد ولی دارندگان عکس با شورت فوتبالی او را انتخاب کرده اند و کسانی که با هیچ شورتی عکس ندارند می خواهند او را برکنار کنند.
گلدن گلوب: جایی که در آن همه سرویس های جاسوسی دنیا به جز کا.گ.ب جمع می شوند تا فیلم سازان ما را گول بزنند اما در تمام عمرشان فقط توانسته اند یک فیلم ساز ما را گول بزنند و خیلی ریز می بینیمشان.
نیویورک: احتمالا جایی نزدیک به یافت آباد است. چون دیده شده که برخی از خانواده ها برای خرید لوازم سیسمونی، دسته جمعی به آنجا می روند.
[عصرایران]
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید