Advertisement

Select Page

“مرگ در پاییز”

من و عمران داریم قدم می‌زنیم در خیابان انقلاب، که می‌رسیم به دروازه دولت.
می‌گوید: “این‌جا دروازه دولته، میشه از مرگ زیاد حرف زد و حتا توسعه‌اش داد، بیا ما هم از مرگ حرف بزنیم که کلید عبور از دروازه‌‌ها در ایرانه!”.
شروع می‌کنیم از مرگ حرف‌ زدن تا می‌رسیم به پرویز شاپور.
می‌گویم او در جایی نوشته بود: “آدمی یک عمر انتظار می‌کشد تا یک روز بمیرد.”
عمران ریز ریز می‌خندد و خنده‌اش را می‌فرستد برای برگ‌های زرد درختان، بعد من را مخاطب قرار می‌دهد و می‌گوید: ” همیشه بعد از مردن آدم است که همسر محترمه به فکر می‌افتد تا برای او در روزنامه آگهی مجلس ختم چاپ کند و تیتر هم زده و بنویسد: بی همگان پسر شود/ بی تو پسر نمی‌شود”.
حالا من می‌زنم زیر خنده، که عمران هم شریک خنده‌ام می‌شود در پاییزی که دارد شانه به شانه ما قد می‌کشد، می‌گویم :
” از تو شنیدم، روی سنگ قبر آدم بسیار فاضلی!!! نوشته شده بود، شرح احوالات مرحوم با مقدمه‌ی سعید نفیسی.”
یک لحظه چشمان او نور می‌گیرد و می‌گوید:
” امروز افتادی سر لج و طنز، می‌دانم دنبال مسما می‌گردی! بچسب به سنگ قبر سعید امامی که برای این یکی سنگ تمام گذاشتند و با خط نستعلیق نوشتند : النظافته من الایمان…”

“از فیس‌بوک رضا عابد”

لطفاً به اشتراک بگذارید
Advertisement

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

تازه‌ترین نسخه‌ی دیجیتال هم‌یان

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها:

Verified by MonsterInsights